• وبلاگ : پياده رو خاطرات
  • يادداشت : ادعاي ارضي و تحول كيفي در قدرت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    چند سال پيش احساس تكليف كردم تا براي يك هفته نامه ارزشي مشترك جذب نمايم اما ملاحظات شغلي و اجتماعي مانع از اين مي شد كه چنين كاري را انجام دهم لذا امر را به استخاره موكول نمودم. البته بنده اهل اينكه براي هر مطلبي استخاره بگيرم نيستم الا اينكه واقعاً مردد شوم. قرآن را كه باز نمودم با شگفتي اين آيه آمد و هدوا الي الطيب من القول و هدوا الي صراط الحميد. آيه 24 از سوره حج كه امر به انجام آن شد و جالب اين كه آيه كاملاً متناسب با موضوع استخاره بود. آرزو داشتم روزي سايت اين هفته نامه مطالب آن قابل دريافت باشد كه پس از سالها اين در حال برآورده شدن است و سايت جديد اين هفته نامه اخيراً مطالب آن قابل دريافت است اگر چه هنوز نواقصي دارد. لذا از شما تقاضا مندم لينك هفته نامه پرتوسخن را به وبلاگ خود اضافه فرماييد و مطمئن باشيذد كه باعث خير و بركت خواهد بود. صاحب امتياز اين هفته نامه موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در قم مي باشد كه مورد عنايت ويژه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري بوده و هست و اين موسسه به قول مقام معظم رهبري توسط علامه طباطبايي و مطهري زمان يعني آيت الله مصباح يزدي مديريت مي شود.

    موفق باشيد

    http://www.partosokhan.ir/parto

    هفته نامه پرتو سخن

    وبلاگ مصائب احمدي نژاد به نشاني زير تغيير مکان داد:

    http://hadisoltanieh.blogfa.com

    از همه دوستاني که بنده را لينک کرده اند تقاضا دارم که اين نشاني را به جاي نشاني پيشين در قسمت لينک خود بگنجانند.

    با تشکر

    هادي سلطانيه

    بسم الله
    سلام. نبايد فراموش كنيم تفاوتي كه بين سياست خارجي دولت نهم با سه دولت قبلي را. چرا كه اين بار ما حمله كرديم ، اگر زمان خاتمي بود احتمالا وزارت خارجه از شريعتمداري شكايت هم مي كرد. به هر حال دوره دوره‌ي تنش زدايي بود و نبايستي ما آدم هاي جنگ طلبي معرفي ميشديم.
    به هر حال احسنت! و يا علي

    نمي دانم آيا شما خبر پذيرش قطعنامه 598 را در آخرين روزهاي تير ماه 67 به ياد داريد ياخير؟ اگر بياد داريد آيا از شنيدن اين خبر خوشحال شديد يا خير؟ همه در شهر خوشحال شدند و شيريني و شربت پخش کردند و به يکديگر تبريک گفتند که "خدا را شکر بالاخره اين جنگ خانه مان سوز پايان يافت! و من نيز که آن زمان کودکي بودم خوشحال شدم که بالاخره ...

    اما در فراسوي شهر! بودند مجاهديني که همراه اين خوشحالي همگاني ناشي از پايان اين نکبت جنگ"!، غمي بزرگ و جانسوز تمام وجودشان را در برگرفته بود. "غم ماندن!" و تو چه مي داني غم ماندن چيست؟!

    سلام. ممنون از اين كه سر زدي فرزان عزيز. دوست دارم بدانم به نظر شما ما از چه جهاتي متفاوتيم. اگر خواستي عمومي نشه برام ميل بزن. ضمنا از اين كه به ايده من اهميت دادي متشكرم

    اين هم ماجرايي شد خود براي خودش!

    خوشحال ميشم از مطلب وقتي راديو جوان خود را نقد مي كند! ديدن كنيد و اگر لايق دونيستيد نطري هم بديد

    مطلب شما فوق العاده بود. از يك ديد كاملا جديد. لينك كردم.