سلام
يك سلول براي اين كه بتواند خود را به دو قسمت تقسيم كند بايد توانايي آن را داشته باشد چون در اين فرآيند هسته و پوسته و مواد داخل غشاي سلولي و خصوصيات ژني همگي بر دو تقسيم ميشوند و عمل تقسيم يك فرايند پيچيده و هوشمندانه است اگر فقط در تقسيم پوسته سلول تفكر كنيم يك عمليات پيچيده و برنامه ريزي شده است چرا كه اگر در هنگام تقسيم قسمتي از سلول باز بماند ظرف چند ساعت آب درون سلول خشك ميشود يا ممكن است پوسته جديد آنقدر سفت باشد يا آنقدر نازك باشد كه نتواند از سلول در برابر سرما و گرما و جريان هوا محافظت نمايد همينطور هسته مواد غذايي و سيستم سوخت رساني و ميزان تقسيم مواد غذايي بين دو سلول جديد و اينكه دو سلول جديد هم بتوانند همينطور خود را تقسيم كنند و اين برنامه هوشمندانه تقسيم بايد توسط سلول اوليه به ساير سلولها انتقال يابد و خلاصه تقسيم شدن يك سلول آنقدر كه داروين خيال كرده آسان نيست
واما يك سلول براي تكامل و رسيدن به توانايي و تكنولوژي تقسيم حداقل به هزاران سال وقت نياز داره و محال است يك تك سلولي نابالغ به محض بوجود آمدن - توانايي چنين عمليات برنامه ريزي شده اي را داشته باشد و با توجه به اينكه ميدانيم عمر يك تك سلولي با توجه به مواد غذايي محدودي كه درون پوسته دارد نهايتا بين يك روز تا دو ماه يا فرض كنيد يكسال كه محال است با توجه به مجموع اين موارد اين تك سلولي خيالي داروين فرصت هزاران ساله براي رسيدن به تكامل و توانايي و تكنولوژي تقسيم شدن را نخواهد داشت و خيلي قبل از آن بدون اينكه بتواند خود را تقسيم كند خواهد مرد و فقط يك راه ميماند آنهم اينكه چنين سلول پيشرفته اي كه توانايي تقسيم موفقيت آميز خود را دارد و خلقتي عظيم دارد چه از نظر ژنتيكي و چه سيستم هاي سوخت رساني و سيستم انتقال نرم افزار هوشمند براي تقسيم ساير سلولها و سيستم دفاعي يا همان پوسته سلول كه خود دنيايي بيكران است و هسته و غيره
تنها يكباره خلق شده و چون با تمام سيستمهاي لازم خلق شده بنا بر اين توان آن را داشته كه در عمر كوتاه خود بتواند خود را كاملا موفق به دو نيم كند و نميرد
البته من به هيچ وجه نظريه تك سلولي را قبول ندارم اما با روش و افكار خودشون بايد جوابشون رو بديم تا در خلقت و توانايي خدا انگشت عجز بر دهان گيرند اگر سئوالي داشتيد من صالحي - ممنون
سلام خسته نباشيد بروزم سر بزنيد
التماس دعا
سلام شكل نوشتن تون نسبت به سه سال پيش تغيير كرده ولي بهر حال جالب است.
يا علي
نيازي نيست خلقت آدم رو تمثيلي بدانيم مي توان اينگونه توضيح داد كه لحظه اي كه جهش رخ داد و حيوان قبلي مثلآ ميمون (هوموساپينس يا نئاندرتال) در مغزش جهش رخ داد و اين جهش او را به آدم تبديل كرد. چنانچه هنگام خلقت فرشتگان گفتند آيا باز موجودي را مي آفريني كه خون بريزد؟ و خدا گفت من چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد.