با سلام مجدد خدمت فرزان عزيز ...
به هر حال قانون ميثاقي است كه ابزار دولت است براي ابراز حاكميت( فرقي نمي كند منبع مشروعيتش رضايت مردم باشد يا دين كه اتفاقن دومي قاطع تر و مقتدرانه تر است) ... حالا اين قانون هر چه بيشتر دولت محور باشد و زنده گي فردي را محدود تر كند و قالب هاي كلي و قابل تفسير مثل تشويش اذهان عمومي و محاربه با خدا و فساد في الارض و اقدام عليه امنيت ملي توش باشد دست دولت را براي سركوب بازتر مي گذارد ...اما مثال :
طبق بخشنامه ي شوراي عالي امنيت ملي روزنامه ها از برخورد انتقادي با قضيه ي سوخت منع شده اند . كتاب هايي كه مجوز چاپ داشته اند مدت ها براي تجديد چاپ در اداره ي مميزي خاك مي خورند ، دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك به جرم انتشار نشرياتي كه توهين به مقدسات درش بوده ( نديده ام ولي طبق خبرها كاريكاتور رهبر و مطالبي در مورد عدم تقدس هيچ چيز محتويات آن ها بوده اند) و انتساب آن را به خود تكذيب هم كرده اند چند ماه است در زندانند و طبق نامه ي منتشره ي خودشان تحت شكنجه ي جسمي هم قرار گرفته اند، دستگاه قضايي كسي را به جرم نوشتن 6 سال در زندان نگاه مي دارد در حالي كه ضارب سعيد حجاريان آزاده در خيابان مي گردد، به خاطر طرز پوشش و طرز زندگي به مردم برخورد مي شود ، حق انتخاب شدن در انتخابات محدود به نظر چند فقيه است كه خود توسط رهبري انتخاب مي شوند و از طرف بر انتخابات خبرگان رهبري نظارت دارند و اين دور قانوني با اين توجيه كه فقها با تقوا هستند توجيه مي شود ... سركوب كه فقط در حكومت نظامي و حكومت كودتا تعريف نمي شود ... ببين در مجلس و دولت چند نفر با سابقه ي نظامي و امنيتي حضور دارند؟ ... توجيه اين است كه در زمان جنگ جانفشاني كرده اند و نگذاشته اند كشور دست صدام بيفتد و شايسته ترين افراد براي اداره ي مملكت هستند؟ ... آيا وظيفه ي نيروي نظامي جز دفاع از مرزهاي كشور است كه بخاطرش منت هم مي گذارند؟
تكمله : من ترديد دارم در نوشتن در وبلاگ بسيار دوست داشتني تو ... بخاطر اين كه شايد نظرات من با خط مشي بلاگ جور نباشد و نقض غرض شود ... گرچه مي دانم ايمان داري به : وبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه .