1- در مورد عفت عمومي .... اگر نظر شما را قبول كنيم كل اخلاق زير سوال ميرود. مثلا چرا مردم بجاي لخت بودن لباس ميپوشند؟ اگر آشكار كردن همه چيز درست است چرا بعضي چيزها را زشت ميشماريم و پنهان ميكنيم؟
2- «ماركسيستها در بيان عقايدشان آزادند» اگر با حكم اسلامي ارتداد در تناقض قرار بگيرد حق تقدم با قانون اسلام است. البته چون امام مجتهد مسلم بود و خلاف اسلام صحبت نميكرد بايد درباره مفهوم دقيق اين جمله بيشتر تحقيق بشه. اگرچه در اوايل انقلاب واقعا ماركسيستها در بيان عقايدشان آزاد بودند تا جايي كه در تلويزيون با شهيد بهشتي مناظره كردند. البته اطلاع دقيق ندارم كه آيا بحثشان صرفا اجتماعي بود يا درباره دين هم بود؟
3- آمريكا اگر در معرض هجوم يك قدرت بزرگتر قرار گيرد آن وقت واكنشش ديدني خواهد بود. اما همين حالا هم آزادي بيان در اين كشور بشدت محدود شده است مخصوصا براي مسلمانان. ضمنا رفتار افبيآي در فروپاشاندن حزب كمونيست آمريكا نيز عبرتانگيز است.
4- در مورد محدوده اختيارات دولت .... مثال بارزش خود انقلاب اسلامي است كه با توسل به دين دولت را بطور كل ساقط كرد. دولت اگر برخلاف دين حركت كند با واكنش براندازي از طرف متدينين مواجه خواهد شد. همين حالا هم مشروعيت دولت بدليل بعضي رويهها مثل بانكداري ربوي زيرسوال رفته است و روي كار آمدن يك نيروي بشدت تندرو و انقلابي مثل احمدينژاد محصول همين نوع مبارزات قانوني بوده است ..... قانون مجلس بايد در چارچوب اسلام باشد يعني دستكم در موارد اجماعي اسلام قوانين عادي بايد در چارچوب قانون شرع باشند.