سلام و تشكر از پاسخت..
من فكر مي كنم ما داريم توي دو تا ميدان مختلف بحث مي كنيم و چنين بحثي نتيجه نخواهد داشت . اما :
««قطع ارتباطهاي اقتصادي» بنظر من چيزي جز يك فرصت بزرگ براي ايران نيست تا خودباورانه حركتي عميق را در عرصه اقتصاد داخلي آغاز كند» به نظر من شعار مي آيد . وقتي ادارات را مي بينم ، ناكارآمدي سيستم صنعتي را از دور يا نزديك مي بينم (كه احتمالن تو با توجه به تخصصت بيشتر آشنايي داري باهاش) اين رو رويا مي دونم كه بتونيم حركتي عميق را سامان ببخشيم . پيشرفت، سرمايه مي خواهد ؛ سرمايه ي انساني و مالي ، سرمايه امنيت مي خواهد كه با بحران در منافات است . نيروي متخصص محيط مناسب براي زنده گي و پيشرفت مي خواهد . انسان مدرن ( اگر بپذيري كه دانشگاه ها از اقتضائات جامعه ي مدرن است و انسان مدرن تربيت مي كند) حقوق مي خواهد تا در مقابلش مسووليت هايي را به عهده بگيرد . سيستمي كه حقوق ابتدايي انسان ها را به نام حقيقت مطلقي كه به صورت ايدئولوژي درآمده پايمال مي كند نمي تواند نيروهايش را حفظ كند .
و در اين شرايط پيشرفت منتفي ست .
البته مي پذيرم اين يك نقد فانكشنال است بر سيستم . در حالي كه اگر بخواهيم وارد سپهر گفتماني مشترك شويم بايد در مورد حقانيت يك مفهوم قدسي براي تشكيل حكومت بحث كنيم . نقش دولت را در جامعه مورد ارزيابي قرار دهيم . منشا مشروعيت حكومت و جايگاه مردم را ارزيابي كنيم . جايگاه اخلاق را در سياست بسنجيم . ببينيم كه سخنان بانيان انقلاب كه مردم به اعتبار ارادتشان به آن ها به خيابان ها آمدند تا چه اندازه با آنچه پس از آن اتفاق افتاد تطابق دارد .
براي تنوع اين لينك رو هم پيشنهاد مي كنم ،http://www.iranianuk.com/article.php?id=17704
موفق باشي .