• وبلاگ : پياده رو خاطرات
  • يادداشت : چرا تحريم مي‏شويم؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام مجدد :) ....

    لينكي كه داده بودي رو خوندم. بحث‏هاي زيادي در اون مطرح شده مثلا اينكه روحانيون در حكومت جديد نقشي نخواهند داشت. البته الان تقريبا همين‏طور شده و تعداد روحانيون در دولت و مجلس بسيار كم شده مگر نقش‏هايي كه اصولا نياز به اجتهاد داره (مثل وزارت اطلاعات و كشور). اوايل انقلاب هم به هر حال همه ديديم كه واگذار كردن نقش به احزاب چقدر كشور رو در معرض خطر قرار داد و امام مجبور شد نقش يافتن روحانيون رو قبول كنه. البته راجع به اين وعده‏ها اگر دوست داشته باشي بايد ريز بحث كنيم ......

    اين رو قبول دارم كه بحث اساسي بايد خيلي بنيادي‏تر باشه اما پيشنهاد من اينه كه بحث كوچكتر فانكشنال كه مطرح كردي رو پيش ببريم مخصوصا اينكه ميشه اون رو از يك ديدگاه غيرايدئولوژيك پيش برد و نيازي به استناد به اسلام فعلا نخواهيم داشت ......

    اينكه گفتي حرف من درباره پيشرفت در زمان‏هاي سختي را شعار مي‏داني. بنظر من نبايد به پيشرفت بشكل مكانيكي نگاه كرد. بله پيشرفت نياز به سرمايه و نيروي انساني سطح بالا دارد اما اين تمام داستان نيست. مشكل ما در ايران كمبود سرمايه نيست ما نفت داريم و كشور ثروتمندي محسوب مي‏شويم، مشكل نيروي انساني هم نداريم بهترين استعدادها را داريم. تعداد دانشجويان ايران از بسياري از كشورهاي همسايه بسي بيشتر است. مشكل اصلي ما عدم بهره‏وري مناسب از منابع موجود است و اين دقيقا علتش رخوت و احساس امنيت ماست كه باعث مي‏شود بفكر چاره جدي نباشيم. ازين جهت گفتم كه شرايط بحراني مي‏تواند ما را به تحرك دربياورد. اينكه دانشجويان نخبه ما از كشور خارج مي‏شوند تنها مشكل ما نيست تمام كشورها دارند بهترين نيروهايشان را به نفع آمريكا از دست مي‏دهند حتي پيشرفته‏ترين‏ها، اين نبايد باعث شود فكر كنيم مشكل از سيستم سياسي ماست. مگر در آمريكا مشكل نيست؟ مگر فقر نيست، تبعيض نيست، چرا هست آنجا هم خيلي مثل ايران است فرقش اين است كه پول بيشتري آنجا هست.

    مثل هميشه خوب و روان و دقيق بود. گاهي حسادت مي كنم به تو كه اين قدر راحت در پياده رو خاطرات قدم مي زني
    + رضا 

    سلام و تشكر از پاسخت..

    من فكر مي كنم ما داريم توي دو تا ميدان مختلف بحث مي كنيم و چنين بحثي نتيجه نخواهد داشت . اما :

    ««قطع ارتباط‏هاي اقتصادي» بنظر من چيزي جز يك فرصت بزرگ براي ايران نيست تا خودباورانه حركتي عميق را در عرصه اقتصاد داخلي آغاز كند» به نظر من شعار مي آيد . وقتي ادارات را مي بينم ، ناكارآمدي سيستم صنعتي را از دور يا نزديك مي بينم (كه احتمالن تو با توجه به تخصصت بيشتر آشنايي داري باهاش) اين رو رويا مي دونم كه بتونيم حركتي عميق را سامان ببخشيم . پيشرفت، سرمايه مي خواهد ؛ سرمايه ي انساني و مالي ، سرمايه امنيت مي خواهد كه با بحران در منافات است . نيروي متخصص محيط مناسب براي زنده گي و پيشرفت مي خواهد . انسان مدرن ( اگر بپذيري كه دانشگاه ها از اقتضائات جامعه ي مدرن است و انسان مدرن تربيت مي كند) حقوق مي خواهد تا در مقابلش مسووليت هايي را به عهده بگيرد . سيستمي كه حقوق ابتدايي انسان ها را به نام حقيقت مطلقي كه به صورت ايدئولوژي درآمده پايمال مي كند نمي تواند نيروهايش را حفظ كند .

    و در اين شرايط پيشرفت منتفي ست .

    البته مي پذيرم اين يك نقد فانكشنال است بر سيستم . در حالي كه اگر بخواهيم وارد سپهر گفتماني مشترك شويم بايد در مورد حقانيت يك مفهوم قدسي براي تشكيل حكومت بحث كنيم . نقش دولت را در جامعه مورد ارزيابي قرار دهيم . منشا مشروعيت حكومت و جايگاه مردم را ارزيابي كنيم . جايگاه اخلاق را در سياست بسنجيم . ببينيم كه سخنان بانيان انقلاب كه مردم به اعتبار ارادتشان به آن ها به خيابان ها آمدند تا چه اندازه با آنچه پس از آن اتفاق افتاد تطابق دارد .

    براي تنوع اين لينك رو هم پيشنهاد مي كنم ،http://www.iranianuk.com/article.php?id=17704

    موفق باشي .

    سلام. پيشنهاد ميكنم اول "غير قابل چاپ" رو بخونيد و بعد "کشتي پهلوگرفته" و البته بعد هم "طوفان ديگري در راه است" را. موفق باشي دوست عزيز.

    با سلام خدمت آقا رضا ....

    چون بحث گسترده‏اي را مطرح كرده‏اي تنها مي‏شود به هر كدام از سوالات پاسخ كوتاهي داد .... «كشاندن سه وزير امور خارجه اروپايي به تهران» از ديدگاه من افتخاري نيست، چندان شان بالايي برايشان قايل نيستم كه اينرا جزء دستاوردهاي يك سياست خارجي موفق به حساب آورم .... «اعلام داوطلبانه بودن تعليق» تنها يك ظاهرسازي بود، اصل مساله اين بود كه دولت قبل زير فشار غرب مجبور شد تعليق كند و اين اعلام فقط شرمنده‏گي‏اش را برملا كرد .... «نرفتن پرونده به شوراي امنيت» هم با متوقف كردن فعاليت‏ها دستاوردي نيست چرا كه همين الان هم كافي است ما تعليق كنيم تا بطور اتوماتيك تحريم‏ها لغو و بوش با ايران وارد مذاكره شود پس ما چيزي را از دست نداده‏ايم .... «حركت شعاري نفي هولوكاست»، بخش مهمي از سياست بطور كلي شعار است يعني همان معنايي كه جامعه حول آن متحد مي‏شود و جهت مي‏گيرد. اما درباره نفي هولوكاست، اگر موقتا نخواهيم راجع به اصل موضوع قضاوت كنيم بايد بگوييم كه از ديدگاه عملگرايانه شديدترين حمله عليه هر سيستمي زير سوال بردن مقدسات آن است، آنها اسلام را زير حمله گرفته‏اند ما هم بخوبي افسانه هولوكاست را مورد سوال قرار داده‏ايم ..... «قطع ارتباط‏هاي اقتصادي» بنظر من چيزي جز يك فرصت بزرگ براي ايران نيست تا خودباورانه حركتي عميق را در عرصه اقتصاد داخلي آغاز كند،‏ انسان‏ها و جوامع از سختي‏ها سود مي‏برند همانگونه كه نيچه مي‏گويد سختي‏اي كه مرا از پاي درنياورد مرا قوي‏تر خواهد ساخت .... درباره سوال 1- : بله سياست‏ها زير نظر رهبري اجرا مي‏شود اما رهبري تنها با توجه به ظرفيت دستگاه تحت امرش مي‏تواند آرمان‏ها را پيگيري كند، بنابراين كاملا منطقي است كه وقتي احمدي‏نژاد بر سر كار مي‏آيد يكباره سياست ايران تند مي‏شود .... سوال2- : حتي اگر وظيفه حكومت را ارتقاي سطح زندگي شهروندان تعريف كنيم لزوما از آن اجتناب از بحران استفاده نمي‏شود. بحران پيشگيرانه كنترل شده بهتر از نابودي نهايي است، بدست آوردن بازدارندگي و تحريم شدن بهتر است از وضعي كه اكنون عراق دارد. در مورد صلح حديبيه: بله ما كاملا بهش پايبنديم، ما با كسي سر جنگ نداريم آنها مي‏خواهند با ما بجنگند. صلح حديبيه ترك تخاصم متقابل بود ما الان با غرب در وضعيت تخاصم نيستيم ..... 3- اينكه گفتي مردم تصوري از جمهوري اسلامي نداشتند حرف كاملا درستي است، درست‏تر اين است كه بگوييم حتي حاكمان هم تصور دقيقي از آينده نداشتند. سيستم بمرور زمان و بنحو پويايي شكا مي‏گيرد نه بر اساس يك برنامه خشك از پيش تعيين شده. در مورد رابطه با آمريكا هم در حقيقت از طرف ايران چراغ سبز نشان داده شده منتها آمريكا شرط‏هاي عجيب غريب ميذاره ما مخالف نيستيم چون حالا همونطوري كه شما هم گفتي احساس مي‏كنيم به اندازه كافي قوي شده‏ايم ....... خوشحال ميشم هميشه چنين نقدهاي عميقي بر يادداشت‏هاي من بنويسي. من هم بهت سر مي‏زنم :)

    + رضا گلستاني 

    سلام اخوي ...

    با فرض اين كه كشاندن سه وزير خارجه ي اروپايي به تهران و اعلام داوطلبانه بودن تعليق ، كه مانع از كشاندن پرونده ي ايران به شوراي امنيت شد ذلت است و شعار دادن و فعال كردن همه ي پروژه ها در كنار حركت شعاري زير سوال بردن هولوكاست و شركت رييس جمهور در سمينار نفي صهيونيسم و بيان اين كه اسرائيل را بايد از روي صفحه ي زمين محو كرد (كه خود زمينه اي براي فشارهاي رواني رسانه اي ست و منجر به اجماع جهاني عليه ايران مي شود ) و كشاندن پرونده ي ايران به شوراي امنيت و تصويب تحريم عليه ايران و قطع ارتباطات اقتصادي بانك هاي بزرگ با ايران و در معرض خطر قرار دادن سرمايه گذاري هاي خارجي در ايران (نظير پروژه ي خط لوله صلح ) عزت . چند سوال دارم :

    1- پرونده ي هسته اي از زمان دولت خاتمي هم در چارچوب سياست هاي كلي نظام مي گنجيده و مسوول مذاكرات هم نه وزارت خارجه ي دولت اصلاحات كه حسن روحاني منصوب مقام رهبري در شوراي عالي امنيت ملي بوده است .

    2-اصولن وظيفه ي حكومت چيست؟ آيا تامين شرايط براي ارتقاي سطح زندگي شهروندان وظيفه ي اوليه ي حكومت نيست ؟ اينكه مملكت را در شرايط نمي گوييم جنگي ، بحراني قرار دهيم به خاطر اين كه حرف حق بزنيم و شرايط اقتصادي دشوار را بر جامعه ي اقتصادي و صنعتي تحميل كنيم جزو اصول مملكت داري است؟ با فرض اين كه اسلام برنامه ي سياسي دارد، از سنت اسلامي تنها خاطره ي شعب ابي طالب و غزوه ها و جنگ صفين ( و اين اواخر با توجه به فوكوس سپاه روي تهديدات داخلي جنگ نهروان) براي نظام جمهوري اسلامي برجسته است و هيچ كس يادش نمي آيد كه صلح حديبيه اي هم بوده در اين تاريخ اسلام ؟

    3-وقتي در مورد امريكا و نظام نابرابر سلطه ي جهاني مي گويي سوال پيش مي آيد كه دولتمردي كه به فكر رفاه شهروندانش است و وظيفه دارد نوكر مردم باشد در اين شرايط نابرابر ، از تسلط امريكا بر اقتصاد و صنعت و قدرت نظامي دنيا چه استفاده اي مي تواند براي بهبود وضعيت مملكت خود ببرد. اصالت انقلاب اگر اعتبار انقلاب را به حضور مردم فرض مي كني به جهاني شدن انقلاب نبوده و مردمي كه انقلاب كردند چنين ايده هايي نداشته اند . راستش آن ها از جمهوري اسلامي هم تصور خاصي نداشته اند . شعاري بود كه ساخته شده بود و مردم مي دادند ( همانطور كه وقتي از اجماع ملي بر سر پرونده ي هسته اي مي گويي و لابد رفرنست به شعار كذايي انرژي هسته يي حق مسلم ماست است) و شعار رو برآمده از شور مي گويند در مقابل شعور .

    اگر در سياست خارجي بخواهيم به صحبت هاي آقاي خامنه اي هم توجه كنيم بايد در برخورد با امريكا در كنار عزت ( كه ظاهرن با شعارهاي تند و تيز دادن معنا پيدا مي كند) به حكمت و مصلحت هم بينديشيم كه ظاهرن با بيان :آمريكا در بازي بلندمدتي كه با ايران آغاز كرده است در موقعيت مناسبي قرار ندارد، نه آن موقعيت جهاني سابق را دارد نه ايران آن ايران سابق است قصد داري بگويي كه در افتادن با تنها ابرقدرت كنوني دنيا خلاف مصلحت و حكمت هم نيست . اما فراموش نكن سفارش مهم امام خميني را در مورد رابطه ي ايران و امريكا كه : تا زماني كه رابطه ي ما رابطه ي گرگ و ميش است ما نمي توانيم با امريكا رابطه داشته باشيم . پس حالا كه اين رابطه رابطه ي گرگ و ميش نيست مي شود با امريكا رابطه داشت . ولي نه با اين رويكرد ماجراجويانه در عرصه ي روابط بين الملل . ( گرچه من هنوز معتقدم كه اين رابطه هنوز گرگ و ميش است و ميش اگر شعور ترس داشته باشد بايد از گرگ بترسد )

    طولاني شد . صحبت هاي ديگري هم هست كه بماند براي بعد.

    با سلام و عرض تشكر از شما دوست عزيز بخاطر مطالب زيباي وبلاگت و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و التماس دعا .
    دو سايت معرفي شده حاوي مطالب بسيار مفيد در رابطه با جهان اسلام ميباشند ضمنا داراي گالريهاي خوبي نيز هستند.
    http://www.APHAQ.com/
    http://www.INSIGHT-Info.com/

    ضمنا اگر دوست داشتي با هم تبادل لينك كنيم با وبلاگ من كوكب هدايت

    KOKABEHEDAYAT.BLOGFA.COM

    + برقامت دلرباي مهدي صلوات 
    ): به هرکس مي توني سريع ارسال کن قبل از اذان مغرب به 02122162214 يا 162، شبکه 3 ، برنامه ماه عسل تلفن کنيد و از مصاحبه دکتر عصام عماد ( وهابي که شيعه شده است ) و نقد وهابيت تشکر کنيد ، و الا آخرين بار خواهد بود . وهابيها به شدت در حال اعتراض هستند . براي همه دوستانتان سريع ارسال کنيد