پس از شکست تلاشهای آمریکا برای گذراندن قطعنامه تحریمی از شورای امنیت مدتی است که شاهد کاهش حجم تهدیدات غرب بر ضد ایران هستیم. ایران و آمریکا، طرفهای اصلی متخاصم در پرونده هستهای ایران هماکنون در شرایط انتخاباتیای قرار دارند که برای آمریکا بسیار حساس و برای ایران دارای درجه کمتری از اهمیت میباشد. دولت بوش پس از رویارویی با شکست سنگین در انتخابات کنگره در حال حاضر منتظر دریافت نظرات طرف دمکرات و مشغول گفتگوهای داخلی درباره مهمترین موضوعات سیاست خارجی از جمله مساله عراق و برنامه هستهای ایران است. بنابراین در حال حاضر در میان هیات حاکمه آمریکا هیچ نوع اجماعی برای شروع یک ابتکار عمل جدید دیپلماتیک در برابر ایران وجود ندارد.
در طرف دوم انتخاباتی با ماهیت محلی (شوراها) و کاملا داخلی (خبرگان) در جریان است که در اثنای آن بار دیگر طرفهای غربگرا به ماراتنی نفسگیر با طرفهای تازه نفس اصولگرای خود کشانده شدهاند. دمکراسی ایرانی با هر سال یک انتخابات، طرفهای شکست خورده در عرصه افکار عمومی را هر سال وادار به رقابت مجدد با طرف پیروز میکند و این موضوع فشاری سخت بر آنها وارد میکند. در دو انتخابات اخیر، غرب تلاش کرد با دخالت بیسابقه در انتخابات ایران و تعیین نامزدهای مطلوب و تبلیغ برای آنها در رسانههای وابسته به غرب، با هزینه اندک و با استفاده از تهدید و تطمیع یک ملت، به سیاست خارجی و داخلی ایران شکل دلخواه خود را بدهد. اما بخصوص در انتخابات ریاست جمهوری در برابر فشارهای شدید غرب و غربگرایان (که کاملا در محورهای تبلیغاتی با هم هماهنگ بودند) مردم بر علیه فشارهای غرب برانگیخته شدند. ملت ایران با رای به ضد آمریکاییترین نامزد انتخابات دور تازهای از سیاست تهاجمی بر علیه غرب را کلید زد که به شکستهای پیدرپی بلوک آمریکایی انجامید. در انتخابات کنونی آمریکا و اروپا تصمیم گرفتهاند عاقلانه از حمایت از طرف مطلوب در انتخابات خودداری کنند تا بیش ازین وجهه این طرفها در افکار عمومی ایرانیان آسیب نبیند. در تکمیل این سناریوی تاثیرگذاری، غرب با آگاهی از پاسخ شدید مردم به تهدیدهای هستهای تصمیم گرفته است فشارهای خود را در برهه انتخابات کاهش دهد. در این چارچوب کاملا قابل فهم است که در اخبار میشنویم مقامات اروپایی پیش نویس قطعنامه جدید تحریم را ارائه دادهاند اما ارائه آن به شورای امنیت را به سه ماه بعد (!) موکول کردهاند.
|