سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

معامله با جان - پیاده رو خاطرات

معامله با جان (جمعه 87/8/10 ساعت 5:14 عصر)

هر جا که کوهی از پول دیدید یقین داشته باشید بی‏عدالتی و ظلمی در کار است، حتی اگر در مقدس‏ترین پوشش‏ها پیچیده شده باشد. دستمزدهای بالا نتیجه گفتمان‏هایی است که توسط ثروتمندان تولید شده است تا ضامن حفظ نظم ناعادلانه موجود به نفع آنها باشد. کارکرد این گفتمان‏ها خاموش کردن اکثریت مردم یا حتی قانع کردن آنها به این مساله است که گروه نخبه حاکم بر سازمان‏ها و نهادها حق دارند و حتی باید دستمزدهایی چنین بالا دریافت کنند و به این وسیله بر تسلط آنها مهر مشروعیت و ثبات ذاتی می‏زند. گفتگویی که با دوست پزشکم داشتم انگیزه‏ای شد برای پرداختن به یکی از زشت‏ترین بی‏عدالتی‏های حاکم بر جامعه ما، آنجا که درد جانکاه انسان‏ها وسیله‏ای می‏شود برای زندگی غرق در رفاه برخی پزشکان. البته پزشکان تنها قشری نیستند که بر اسب بی‏عدالتی سوارند، مثال بهتر شاید مدیران صنایع و بخش خصوصی باشند. آنها که در مجامع عمومی سهامداران برای خود پاداش‏های صدها میلیونی «تصویب» می‏کنند انگار سود شرکت بیش از هر چیز محصول عرق جبین آنهاست. و تازه اگر هم شرکت سودی نداد یا ضرر کرد نه تنها پاداش‏ها را پس نمی‏دهند بلکه حداکثر کمی مبلغ پاداش خود را کاهش می‏دهند آخر آنها همیشه همه تلاش خود را کرده‏اند.

اما موضوع بحث ما یک صنف اخیرا برکشیده بنام جراحان است. جراحی در ابتدا مربوط به شکسته‏بندی و معالجه زخم‏ها بود و از رشته پزشکی جدا بود. طبعا جراحان نیز جزء طبقات پایین پزشکان بودند و دستمزدهای کمی نیز دریافت می‏کردند. آنها دوره‏گردهایی بودند که از روستایی به روستای دیگر در سفر بودند و بسیاری اوقات مورد اعتماد مردم نیز نبودند. تا اینکه در یکی دو قرن پیش پس از مبارزات بسیار و با پیشرفت علم پزشکی و جراحی، آنها تبدیل به یک صنف بسیار قوی و این روزها حتی قوی‏تر از پزشکان شده‏اند. علت این است که غالبا مهلک‏ترین بیماری‏ها تنها بکمک جراحی قابل درمان است. با این وجود جراحان امروزه سمبول قشر متمول جامعه هستند،‏ ثروتمندانی که بدلیل منتی که بر نجات‏یافتگان خود دارند کسی را یارای انتقاد از آنان نیست و رفاه‏طلبی آنها کمتر مورد مناقشه قرار می‏گیرد. در دفاع از جراحان گفته می‏شود که کسی که جراحی را بعنوان یک شغل برمی‏گزیند عملا از زندگی خود می‏گذرد و در خدمت جامعه قرار می‏گیرد. چنین شخصی نه خواب دارد نه تفریح نه تعطیلات. خانه‏ای نزدیک بیمارستان می‏خرد و دائم منتظر تماس تلفنی است که نیمه‏شب او را برای یک عمل اضطراری به بیمارستان فراخواند. وی شخصی است که بطور میانگین تا 36 سالگی فقط درس خوانده و حالا حق دارد چندین برابر دیگران درآمد داشته باشد. اما چند سال بیشتر درس خواندن و مقداری بی‏خوابی کشیدن باید با چند درصد افزایش حقوق جبران گردد؟ یک نفر دکترای مثلا فنی معمولا تا 30 سالگی مشغول تحصیل است. آیا او حق دارد درآمدی نزدیک به جراحان را مطالبه کند؟‏ برای شب نخوابیدن چقدر پول باید پرداخت شود؟‏ آیا جراحان از استرس زیادی در نتیجه در دست گرفتن جان بیماران رنج می‏برند؟‏اگر این طور است چرا تا بحال ندیده‏ایم اشتباه جراحی که به فوت یا نقص عضو یک بیمار منتج شده مورد پیگرد قرار گیرد؟ نه آنها کارشان را انجام می‏دهند و اگر مریض مرد هم مرد. مدافع جراحان شاید در گام آخر به مکانیسم عرضه و تقاضا پناه ببرد. آنها این مقدار می‏گیرند، میلیون‏ها تومان تنها برای دستمزد یک عمل چند ساعته، و بیمار بدلیل اهمیتی که برای جان خویش قایل است با رغبت این مبلغ را می‏پردازد. اما یک لحظه صبر کنید. بیایید برای یک لحظه به بازار آزاد حتی برای جان مردم هم معتقد باشیم. قاعده بازار این است که اولا قیمت‏ها بطور آزاد تعیین شوند و منعی برای اشتغال افراد در حرفه‏های مختلف وجود نداشته باشد. اما این بسیار دور از شرایط واقعی بازار سلامتی است. برای ارائه خدمات سلامتی شما باید سال‏ها درس بخوانید و مهمتر از آن حتی پس از فارغ‏التحصیلی نیز زیر سایه نهادی بنام سازمان نظام پزشکی فعالیت می‏کنید. تشکیل صنف پزشکان تنها یک معنی دارد و آن ایجاد اتحادیه برای ابال نگه داشتن دستمزدها بطور مصنوعی است. و چقدر هم موفقیت جراحان رویایی بوده است. آنها ده‏ها برابر یا بگوییم صدها برابر آنچه استحقاق آنرا دارند دستمزد دریافت می‏کنند. اگر دنبال قدرتمندترین اتحادیه‏ها می‏گردید راه‏آهن و صنایع سنگین را فراموش کنید. جامعه پزشکان و حقوق‏دانان در بیشتر جوامع از پرقدرت‏ترین سازمان‏های نفوذ هستند. مهمترین ابزار کار جراحان برای بالا نگه داشتن دستمزدها تنگ کردن ورودی به بازار کار است. قبول شدن در آزمون ورودی جراحی در مشکل بودن زبانزد است. بهانه‏شان برای این کار بالا نگه داشتن کیفیت است اما آیا واقعا کسانی که بیرون از دایره می‏مانند فاقد سخت‏کوشی لازم برای احراز صلاحیت کیفی بودند؟ وقتی عرضه کنندگان خدمات محدود شدند و همان تعداد محدود نیز برای جلوگیری از رقابت تحت امر اتحادیه قرار گرفتند نتیجه پولدار شدن به بهای خون مردم است. نتیجه انصراف بیماران فقیر از معالجه بدلیل نداشتن پول است. وقتی کسی به مسجد می‏آید و میان دو نماز می‏گوید که مریض دارم و برای خرج عمل درمانده‏ام همه کمک می‏کنیم اما هیچ گاه نمی‏پرسیم این پول کلان را چه کسی برای مداوا از تو خواسته است؟


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    معامله با جان - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 1 بازدید
    دیروز: 17 بازدید
    کل بازدیدها: 232885 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده