همانطور که انتظار میرفت پس از کندی برنامه ایران برای راهاندازی غنیسازی در مقیاس صنعتی روسیه حاضر نشد بتنهایی بار اتمی شدن ایران را بر دوش بگیرد و لذا از تحویل سوخت هستهای به بهانههای سطحی خودداری میکند. مسئولین کشورمان خوب است با عدم اتکا به روسیه در این مرحله، با راهاندازی 3000 سانتریفوژ در اسرع وقت و تثبیت هستهای شدن ایران به روسیه برای انتقال سوخت به ایران کمک کنند.
اما همانطور که امروز محمد حسن قدیری ابیانه گفت، تهدیدات نظامی آمریکا که با واکنش سرد دولت و ملت ایران روبرو شد اکنون جو داخلی آمریکا را بضرر جمهوریخواهان تغییر داده و طیفهای مختلف برای مهار نومحافظهکاران تلاشهای شدیدی را آغاز کردهاند. این موضوع منجر به تکذیبهای پیاپی هرگونه اقدام نظامی از سوی مقامات آمریکایی شده است. آمریکا اکنون با وضعیتی روبرو شده است که میرود منجر به حیثیتی شدن مساله اتمی ایران گردد. همانطور که در قضیه تسخیر لانه جاسوسی، آمریکا به گروگان دانشجویان ایرانی درآمد اکنون نیز پس از چند سال تمرکز جهانی بر روی مساله هستهای ایران حیثیت آمریکا در خطر قرار گرفته است. این موضوع میتواند مهمترین علت طرح تهدیدات نظامی باشد چرا که بلحاظ منطقی هستهای شدن ایران برای غرب هزینه کمتری خواهد داشت تا جنگ با ایران. اما در این میان این حیثیت آمریکا بعنوان یک ابرقدرت فاتح (لااقل در خاورمیانه و در سالهای اخیر) است که توسط ایران به بازی گرفته شده و این چیزی است که بیش از مساله اتمی آمریکا را میرنجاند.
اکنون سردمداران کاخ سفید برای اینکه مساله ایران بر روی انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا همانند مورد کارتر تاثیرگذار نباشد راهحل را در انحراف افکار عمومی دیدهاند. ازینرو آمریکا دستاندرکار ایجاد یک بحران بزرگ بینالمللی است که بتواند مساله ایران را به درجه دوم اهمیت سوق دهد و از هزینه شکست آمریکا در برابر ایران بکاهد و این چیزی جز بحران موشکی اخیر میان آمریکا و روسیه نیست. آمریکا با مستقر کردن سیستمهای ضد بالستیک در مرزهای روسیه اقدامی بشدت تهاجمی صورت داده است که میرود سیاست جهانی را بسوی یک جنگ سرد جدید سوق دهد. البته این بار آمریکا به میل خود وارد چنین جنگ سردی میشود چرا که رقیب فعلی بسی ضعیفتر از اتحاد جماهیر شوروی سابق است و بخوبی قابل کنترل خواهد بود. آمریکا برای متحد کردن جبهه غرب در برابر یک تهدید بزرگ جدید به چنین بحرانی و حتی بزرگتر از آن نیاز خواهد داشت. برای جلوگیری از تجزیه غرب بدست روسیه است که آمریکا دژ نظامی جدید خود را درست در منتها الیه شرقی اروپا بنا میکند. از سوی دیگر برخورد شدید آمریکا و روسیه نشاندهنده آن است که دیگر آمریکا به یک اجماع بینالمللی برای مقابله با برنامه هستهای ایران نیازی ندارد و حتی اخیرا با اعتراضات شدید به قراردادهای نفتی چین با ایران این کشور بالقوه مخالف را هم رنجانده است. این واقعیات ما را متقاعد میکند که علیرغم استمرار دشمنیها دوره تمرکز بر ایران گذشته است و یک ایران اتمی عملا توسط غرب پذیرفته شده است.
|
سیاست داخلی |