سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

سیاست داخلی - پیاده رو خاطرات

بر علیه شهر (جمعه 87/4/21 ساعت 7:19 عصر)

فرهنگ جامعه بشری مشحون از ادبیات ضد شهری است. از دیرباز همواره روستاها مظهر آرامش و زندگی واقعی دانسته شده در حالی که مردمان شهرها مردمی گرفتار فساد، مصرف‏زده، رفاه‏طلب، غیرمولد و اخیرا ماشین‏زده نام گرفته‏اند. بیشتر مکاتب بشری یا بطور کلی شهرنشینی را منفی تلقی کرده‏اند یا دست‏کم خواستار توقف سطح فعلی شهرنشینی شده‏اند. با این وجود اسلام رویه کاملا متفاوتی را در ابتدای ظهور خود در پیش گرفت. پیامبر هنگامی که در مدینه مستقر شد و حکومت اسلامی تشکیل داد پذیرای اعراب از سرتاسر شبه جزیره که برای اسلام آوردن و بیعت با او می‏آمدند شد. در این هنگام ایشان اعراب بادیه نشینی که اسلام می‏آوردند را ملزم می‏کرد به شهر مدینه کوچ کنند و در آن سکنی گزینند. در میان معارف اسلامی نیز تاکید بر شهرنشینی و دوری از زندگی روستایی که جاهلانه نامیده شده است همواره به چشم می‏خورد. علی‏رغم تمام برنامه‏ریزی‏ها و شعارها بر علیه گسترش شهرها اما گویی در طول تاریخ بشری هیچ نیرویی را یارای متوقف ساختن گسترش شهرها نبوده است. در برخی جاها سرعت رشد بیشتر و برخی جاها کمتر است. بدون استثنا، شهرهای ممالک جهان سومی با سرعت سرسام‏آوری رشد می‏کنند چرا که اقتصاد این کشورها نیز معمولا نرخ رشد بالایی دارد.

از دیدگاه اقتصادی شهرنشینی بازدهی امکانات زیستی را بالا می‏برد. مصرف انبوه و متراکم در یک مکان امکان بیشتری برای توزیع بهتر و با هزینه کمتر ایجاد می‏کند. اما مهمترین امتیاز زندگی شهری امکان بیشتر برای مبادله اطلاعات است. اطلاعات و ارتباطات میان انسان‏ها کلید نهایی برای انتقال تجارب و یافته‏ها میان افراد و موجب بهبود جهشی امور است. بنابراین انسان شهری از آنجا که بطور طبیعی امکان ارتباط‏گیری با انبوهی از انسان‏های متفاوت را دارد بر سر گنجی بی‏پایان نشسته است که بازدهی کار و زندگی وی را مافوق تصور فرد روستایی گسترش می‏دهد. علم،‏ هنر، فلسفه،‏ دین و صنعت و خلاصه بیشتر دستاوردهای مهم بشری از شهرها سرچشمه گرفته‏اند و تاریخ تمدن را در هر منطقه‏ای با قدمت اولین شهرهای آن اندازه می‏گیرند. روستاها تنها متکفل اساسی‏ترین و سطح‏ پایین ترین نیازمندی‏های مردم یعنی غذا هستند در حالی که سایر ملزومات زندگی عمدتا در شهرها بدست می‏آید، جایی که تراکم انواع نیروی کار پربازده و متخصص وجود دارد.

امروزه گسترش حمل و نقل و ارتباطات به روستاییان اجازه داده است که در نزدیکترین شهرها ساکن شوند بدون اینکه دست از زمین کشاورزی خود بشویند. تعداد روستاها دائما رو به کاستی است و در طول جاده‏ها فراوان می‏توان روستاهایی را دید که دیگر تنها چند پیرمرد و پیرزن در آن زندگی می‏کنند،‏ جوان‏ها رفته‏اند و دیگر بازنمی‏گردند. کشاورزی مکانیزه می‏شود و شاید در آینده روبات محور هم بشودو در آن صورت سیر شهرنشینی در دنیا که دائما روبه فزونی دارد به عدد کامل خواهد رسید. مسلما این خبر خوبی برای کسانی است که در آینده در روستاها زندگی نخواهند کرد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    نظامی‏گری در علم (یکشنبه 87/4/16 ساعت 8:22 عصر)

    در رشته تحصیلی ما هر کس می‏بایست موضع خود را نسبت به نظامی‏گری روشن کند. بسیاری افراد عادتا نسبت به کاربردهای نظامی علم بدبین هستند و ترجیح می‏دهند خود را از همکاری با نهادهای نظامی کنار بکشند. با این وجود بسیاری از همین دانشجویان وقتی برای ادامه تحصیل به آمریکا می‏روند کاملا محتمل است که در پروژه‏های نظامی آمریکا مشغول شوند. تا حدودی مساله به تبلیغات بازمی‏گردد اما من در اینجا می‏خواهم در سطح عمیق‏تری به موضوع بپردازم.

    یک طرز فکر موجود در میان ملل جهان سومی و همچنین جناح‏های رادیکال غرب (ضد جنگ‏ها، چپ‏ها، سبزها) وجود دارد که می‏گوید رقابت تسلیحاتی چیز بیهوده‏ای است. شاه‏بیت طرح‏شان این است که کشورها اگر چند درصد از بودجه دفاعی‏شان بکاهند فقر و گرسنگی از جهان رخت برمی‏بندد. اما من مطمئن نیستم. در مقابل استدلال طرفداران نظامی‏گری این است که خرج شدن پول‏ها در تحقیقات علمی نظامی بعنوان یک نتیجه فرعی باعث پیشرفت علم بطور کلی و افزایش رفاه بشری خواهد شد. مثال‏ها هم فراوانند مثل اینترنت که یک شبکه دفاع هسته‏ای بود، بطور کلی اکثر فناوری‏ها ابتدا در میدان جنگ مورد استفاده قرار گرفتند و سپس کاربردهای شهری پیدا کردند.

    در کشور ما استدلال بنفع کاربردهای نظامی علم با توجه به قرار داشتن زیر رگبار تهدیدهای نظامی و اقتصادی قوی است اما چنین استدلالی بسرعت رنگی ایدئولوژیک بخود می‏گیرد و شاید همین باعث می‏شود بسیاری از افراد که همسنخی ایدئولوژیک با حکومت ندارند خودبخود نسبت به فناوری نظامی نیز بدبین شوند. اگر استدلال شود که ما چون مورد تهدید آمریکا هستیم باید در زمینه فناوری نظامی پیشرفت کنیم ممکن است جواب بدهند که اصلا چرا ما باید کاری کنیم که با آمریکا مشکل پیدا کنیم؟ اما بنظر من می‏بایست موضوع را در یک چارچوب بزرگتر تاریخی قرار داد. دشمنی آمریکا با ما شاید برای ما نعمتی باشد. دشمنی شکم‏سیر که در عین داشتن ابهت بسیار بلحاظ اشتباهات محاسبه قادر به وارد آوردن ضربه جدی نیست اما صرف گارد دشمنی که با ما گرفته حیثیت بین‏المللی ایران را افزایش داده و آنرا در تراز قدرتی منطقه‏ای یا بالاتر از آن قرار داده است. هیجان ناپیدایی که از بیم مورد حمله قرار گرفتن از سوی بزرگترین قدرت نظامی جهان در ایران در یک ده اخیر برانگیخته شده است ما را وادار کرده است چشم به افق‏هایی بلند بدوزیم چرا که هر چه دشمن بزرگتر باشد آمادگی ما نیز لاجرم باید بیشتر باشد. اگر آمریکا دشمن ما نبود هرگز بفکر ایجاد یک برنامه گسترده هسته‏ای نمی‏افتادیم، هرگز بدنبال تحقیقات سلول‏های بنیادی نمی‏رفتیم، اگر خطر تحریم نبود اصلاحات اقتصادی با این سرعت و با این حجم از همدلی مردم و مسئولان جریان نمی‏یافت ....

    برای کسانی که این استدلال در سودمند بودن تحریم‏ها و تهدیدهای نظامی را قبول ندارند یک مثال تاریخی جالب توجه خواهد بود. تمدن بزرگ اسلامی که تقریبا یک سوم بخش‏های شناخته شده عالم در آن روز را در سیطره خود داشت با هجوم اقوام مغول نابود شد و امروز انحطاط تاریخی ما و عقب‏افتادگی ما از قافله پیشرفت بشری را متفقا به هجوم مغول نسبت می‏دهیم. مدت‏ها برای من سوال بود که چرا سرزمین‏های وسیع اسلامی مثل علف خشک زیر پای مغول خرد و نابود شد؟ چرا درست زمانی که سعدی می‏گفت «در آن ساعت که ما وقت خوش بود ..... بسال ششصد و پنجاه و شش بود» درست همان موقع سپاه مغول دیواره‏های بغداد را می‏کوبید که پایتخت جهان اسلام بود؟ جوابش این است که «سپاه مغول یک هنگ کامل از مهندسین چینی بهمراه داشت که در امر بکارگیری سلاح‏های آتشین برای شکستن برج و باروی شهرها صاحب تخصص بودند» (تکنولوژی در تمدن جهان: آرنولد پیسی). آنها نوعی اولیه از سلاح مخوف آینده «توپ آتش افکن» در اختیار داشتند. نتیجه کاملا ویرانگر بود. یک تمدن هفتصد ساله برای مدت دست کم هفتصد سال آینده پوسید و نابود شد. اگر اسلام برایتان مهم است بگویم اسلام ضربه خورد. مساله اساسی این بود که مسلمانان تا بحال سلاح آتشین ندیده بودند، اگر دیده بودند بالاخره صد سال دویست سال بعد آنرا می‏ساختند. اما امپراطوری چین متاسفانه یا خوشبختانه بسیار در طول تاریخ نجیب بوده است. گزارشی از یورش آنها به سرحدات شرقی تمدن اسلامی نداریم. مسلمانان نیز چندان به حرکت بدانسو تمایل نشان ندادند. نتیجه یک غافلگیری تاریخی بود.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    سیاست منطقه‏ای (شنبه 87/4/8 ساعت 8:26 عصر)

    در سال‏های اخیر در اطراف مرزهای ایران اتفاقات مهمی بوقوع پیوسته است و این اتفاقات تاثیرات مهمی بر فضای سیاسی ایران نیز داشته است. اگر بخواهیم درک روشن‏تری از فضای سیاسی ایران داشته باشیم بخشی از آن شامل تاثیرپذیری از محیط سیاسی منطقه‏ای و گاهی جهانی است که ناچار از بررسی آن خواهیم بود.

    عمیق‏ترین تاثیرپذیری سیاسی ایران از شکلگیری یک نظام سیاسی جدید در عراق بوده است. نظام سیاسی کنونی عراق را می‏توان نوعی دولت سکولار زیر سایه مرجعیت دینی دانست. به این معنی که اگرچه بدلیل سلطه بی‏چون‏وچرای ارتش آمریکا بر عراق، نیروهای دینی در عراق موفق به ایجاد یک جمهوری اسلامی دیگر با نظارت ولی فقیه نشدند (و شاید برای آن مقدارش حتی آمادگی هم نداشتند) ، اما قدرت بی‏بدیل مرجعیت شیعه خصوصا آیت الله سیستانی عملا دولت را به زیرمجموعه‏ای از مرجعیت نجف تبدیل کرد. نمونه این تسلط مراجع بر دولت عراق در استمداد ضمنی دولت عراق از مراجع برای پشتیبانی از دولت در رد توافقنامه امنیتی با آمریکا بود. جایی که آیت الله سیستانی سخنی بگوید حتی از جرج بوش هم کاری ساخته نیست. متعاقب شکل‏گیری این نظام سیاسی در عراق مرجعیت در ایران نیز بعنوان نهادی سیاسی رو به احیاء می‏رود. بارزترین نشانه محیط جدید سیاسی، داستان کاندیداتوری لاریجانی از قم بدرخواست علما و سپس ریاست وی بر مجلس بود. اگرچه در قانون اساسی ایران نظارت مراجع بر حکومت از طریق ولایت فقیه تضمین شده است اما در سال‏های گذشته دخالت سایر مراجع در سیاست امری کم‏اهمیت بود که بتدریج در حال پررنگ شدن است. این مساله ممکن است در بلند مدت روندی تقابلی میان دین حکومتی و دین غیر حکومتی ایجاد کند که چالش دائمی سیاسی در ایران بوده است، دوباره ممکن است دین از حکومت جدا شود. البته چه بسا چنین تقابلی تا حدودی اجتناب ناپذیر باشد. وقوع انقلاب اسلامی که وجه مشخصه آن اتحاد دین و سیاست بود را باید مرهون وجود شخصیتی مانند امام خمینی بدانیم که جامع وجه دینی و سیاسی بود اما بتدریج با به تاریخ پیوستن مردان انقلاب حفظ این ویژگی در نظام سیاسی دشوار خواهد شد. مراجع حوزه معمولا فاقد کفایت درجه اول سیاسی برای اداره امور خواهند بود و مردان سیاست هم بتدریج در امر سیاست تخصص خواهند یافت. همین حالا می‏توان نشانه‏های این موضوع را در کاهش شدید تعداد روحانیون در امور سیاسی (مخصوصا ریاست جمهوری، ریاست مجلس و ...) مشاهده کرد و بنظر می‏رسد این جریانات ادامه داشته باشند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    بازنگری در اصلاحات ارضی (جمعه 87/3/24 ساعت 12:19 عصر)

    لابد مستحضر هستید به اینکه قیمت کتاب هم مثل سایر چیزها الان از تورمی از مرتبه چند برابر شدن قیمت تبعیت می‏کند. اگرچه، بنظر من هیچ چیز جای کتاب‏های جدید را نمی‏گیرد چون بازتاب دهنده آخرین تحلیل‏ها و نتایج هستند که تاکنون خلاف آن ارائه نشده است. اما بحسب وضعیت اقتصادی خواندن کتاب‏های دست دوم صرفه بیشتری دارد. کتاب‏های قدیمی اگر چه از موضوعات حساس روز دور هستند و زبان تالیف و ترجمه‏شان نیز اغلب ناآشناست دست‏کم ازین حسن برخوردارند که واجد ارزش تاریخی هستند. با مطالعه کتابی که در دهه 60 نوشته شده می‏توان با جو جامعه جنگی آن دوران آشنا شد و بهتر مفهوم تاریخ سیاسی آن عصر را درک کرد. قضاوت کردن درباره تاریخ از دور و بدون هم‏کلام شدن با متفکرین آن عصر صرفا به تکرار «مشهورات زمانه» می‏انجامد.

     عقیده عمومی درباره اصلاحات ارضی شاه (انقلاب شاه و ملت) تا چند سال پیش این بود که شاه زیر پوشش تقسیم زمین‏ها بین کشاورزان قصد داشت تغییرات اساسی در حوزه هویت دینی جامعه ایرانی ایجاد کند (حق رای زنان،‏ حذف شرط مسلمانی مقامات). از چند سال پیش به این طرف، با باب شدن بحث‏های اقتصادی نسخه جدیدی از تحلیل‏ها بمیدان آمد (مثلا تحلیل شهبازی) که شاه با هدایت تئوریسین‏های اقتصادی آمریکا قصد داشت با بهم ریختن سازمان مالکیت روستاها بنیاد کشاورزی ایران را از بین ببرد (خواسته یا ناخواسته) کما اینکه آمارها کاهش شدید تولید گندم از فردای اصلاحات ارضی را نشان داد.

    بنظر من اما بهترین راه برای فهم اقدام شاه رجوع به ادبیات اقتصادی دوران پس از جنگ دوم جهانی است. در این ادبیات دو جریان عمده قابل تشخیص است. جریان ضد سلطه جهان سومی که تازه سر از انقلاب‏های بزرگ استقلال‏طلبانه درآورده است و در جو داغی قرار دارد. آماج حملات این جناح، بزرگ مالکان روستایی هستند بعنوان نماد تجمع ثروت و نیرویی که از پیشرفت فنی جلوگیری می‏کند و موجب ادامه گرسنگی در زمین می‏شود. جریان دوم شامل متفکرین غربی است. آنها هم اگر چه وجوه ضد غربی تحلیل‏ها را نمی‏پذیرند اما فکر می‏کنند برای بهبود اوضاع کشاورزی جهان سوم باید ساختارهای سنتی و قدرت‏های روستایی شکسته شوند تا مدرنیزاسیون امکانپذیر گردد. این قدرت‏ها شامل مردسالاری (با اعطای حق رای به زنان)، مالکین بزرگ (اصلاحات ارضی) و روحانیت دینی می‏شد. نتیجه‏ای که می‏خواهم بگیرم این است که اگر چه تردیدی در همراهی شاه با نظریه‏پردازان غربی برای درهم‏شکستن بنیادهای سنت در جامعه ایرانی نیست، اما در مورد خاص اصلاحات ارضی، اجماع جهانی وجود داشته است. همانگونه که امروز در ادغام مجدد زمین‏های کشاورزی برای مکانیزاسیون آن اجماع جهانی وجود دارد و همانگونه که امروز درباره خصوصی سازی اجماع شکننده وجود دارد. بنابراین شاید شاه به اصلاح حتی می‏خواست خودش را به صف جلو روشنفکران و اصلاح‏طلبان بیندازد گو اینکه بعدها فهمید اصولا حنای روشنفکران رنگی ندارد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    در باب رابطه ربا و تورم (پنج شنبه 87/3/16 ساعت 5:34 عصر)

    اعتقاد دارم تنها زمانی می‏توانیم بدون ایجاد تنش و درگیری حکم اسلام را اجرا کنیم و ربا را از جامعه حذف کنیم که ادبیات علمی در این زمینه تولید شده باشد و موضع ما به اندازه کافی قابل دفاع باشد. دوستم «غدیر نبی‏زاده» یکبار که با هم صحبت می‏کردیم (در جریان کار سایت «اقتصاد پنهان») می‏گفت باید اخبار را بصورت اصولگرایانه بازتاب داد یعنی باید رعایت مصالح سیاسی را کرد. اما من تندتر ازو معتقد بودم بسیاری از اخبار تولیدی در غرب در جهت تضعیف مخالفان و اساسا دروغ است و نباید آنها را انعکاس داد. از جمله اخباری که همیشه من را متعجب کرده و بفکر فروبرده است آمار اقتصادی جهانی است. چند وقت پیش آمار تورم جهانی را که نگاه می‏کردم در راس آن زیمبابوه با تورم چند هزار درصدی! قرار داشت و ایران هم در رده‏های بالا بود. در واقع کشورهایی که تحت فشار غرب هستند تورم شتابناکی نیز دارند. مشکل چیست؟ آیا واقعا مخالفین آمریکا کشورهایی بی‏کفایت‏ و غیردمکراتیک هستند و به همین دلیل اقتصادشان روبه نابودی می‏رود؟ اما یک خبر بی‏سروصدا در ذهن من ارتباطی ایجاد کرد. بوش به سازمان‏های اطلاعاتی دستور داد برای بی‏اعتبار کردن پول ملی ایران برنامه‏ریزی کنند. آیا برای یک کشور خارجی با پشتوانده مالی خوب امکان دارد نرخ تورم در یک جامعه را تا حدی بالا ببرد که منجر به کاهش ارزش پول ملی بشود؟

    فرض کنید نرخ بهره غیر رسمی در ایران 30 درصد باشد. حال اگر یک کارگزار اقتصادی با حمایت مالی نامحدود خارجی وارد بازار ربا شود و نرخ بهره 40 درصدی پیشنهاد کند چه اتفاقی در اقتصاد خواهد افتاد؟ اگر بتواند به مشتریانش بقبولاند که ریسک پایینی دارد و خوش‏حساب باشد بسرعت سرمایه‏های خرد و کلان را بسوی خود جذب خواهد کرد. وی می‏تواند تنها از محل جذب سرمایه‏های جدید بهره‏های اولیه را بپردازد، فرض کنید اگر هم این کار ممکن نشد از حامی مالی قدرتمند خارجی خود «دلار» دریافت می‏کند. دیر یا زود تمام فعالین بازار ربا مجبور خواهند شد نرخ 40 درصدی را بپذیرند و البته آنرا از طریق گرفتن بهره‏های بالاتر از متقاضیان اعتبار تامین کنند. حرف من این است که گویا مکانیسمی جهت متعادل‏سازی نرخ بهره وجود ندارد. با جذاب‏تر شدن سرمایه‏گذاری مالی در بخش ربا، سرمایه‏های جامعه به این سمت حرکت می‏کند و در نتیجه تولید کاهش می‏یابد.  ممکن است در نتیجه ربا حجم پول ملی تغییری نکند اما با کاهش تولید، تورم افزایش خواهد یافت. یا بهترست بگوییم با تحمیل سود انتظاری 40 درصد، تمام فعالین اقتصادی بسمت افزایش سود خود با افزایش قیمت حرکت خواهند کرد حتی اگر این کار تنها بواسطه کاهش حجم تولید و مدیریت عرضه ممکن باشد. بدینسان کشور بدست خود ظرفیت تولیدی‏اش را کاهش می‏دهد و نرخ تورم بالا می‏رود.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <      1   2   3   4   5   >>   >
    سیاست داخلی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 39 بازدید
    دیروز: 51 بازدید
    کل بازدیدها: 232974 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده