همانطور که حتما از طریق رسانهها مطلع شدید چهارشنبه قبل یک تجمع دانشجویی در اعتراض به تخریب مسجدالاقصی و همچنین فعالیت شرکتهای صهیونیستی در ایران در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد. از آنجا که گزارش رسانهها در این مورد کامل نبود برای اطلاع خوانندگان خلاصهای از آنچه روی داد را میآورم.
این تجمع بطور بیسابقهای با استقبال دانشجویان مواجه شده بود و با اینکه هوا اتفاقا سرد و بارانی بود حدود 200 تا 300 نفر در آن شرکت کرده بودند. از نظر میزان استقبال شبیه به تجمعات جنبش دانشجویی جلو سفارت انگلیس بود. البته مسئولین برپایی تجمع احتمالا بدلیل پیشبینی نکردن این حضور نسبت به اطلاعرسانی به خبرگزاریها کوتاهی کرده بودند که نتیجه آن انعکاس ضعیف این تجمع بود. دانشجویان از دانشگاههای مختلف از جمله امام صادق (ع)، شریف، امیرکبیر و تربیت مدرس حضور داشتند که در انتهای مراسم نمایندهای از هر دانشگاه به ایراد سخنرانی پرداخت. مراسم با حضور سه تن از نمایندگان مجلس: دکتر زاکانی، حجهالاسلام یحییزاده و بزرگیان آغاز شد. سپس بزرگیان در سخنان پرشوری نسبت به حضور شرکتهای حامی اقتصادی اسراییل در ایران که بنوعی دسترسی اسراییل به بازار ایران محسوب میشود اعتراض کرد. ایشان همچنین اشاره کرد که در سازمان ملل دو دبیرکل اخیر دارای همسران یهودی بودهاند. همچنین از صدور بیانیهای در یک هفته آینده توسط جمعی از نمایندگان بمنظور اعتراض به فعالیت شرکتهای صهیونیستی در ایران خبر داد. سخنران بعدی دکتر زاکانی بود که از بیداری دانشجویان در برابر اسراییل تقدیر کرد و اعلام کرد طرحی برای منع فعالیت چنین شرکتهایی در ایران در دست بررسی است. در این اثنا آقایان خوشچهره و ابوطالب هم به جمع تظاهر کنندگان پیوستند و دکتر خوشچهره در سخنان کوتاهی بر حمایت طیف اصولگرا از هر طرحی در این زمینه خبر داد. این موضوع از آن جهت مهم بود که اخیرا زمزمههایی از انشعاب در طیف اصولگرا شنیده شده بود. همچنین دانشجویان مستندات صهیونیستی بودن شرکت نستله را به سعید ابوطالب تحویل دادند.
تجمع روز چهارشنبه نشان داد پتانسیل بالای نیروهای انقلابی تاکنون بخوبی مورد استفاده قرار نگرفته و هدایت نشده است. پس از گذشت چند سال از شروع جنبش عدالتخواهی دانشجویی بیشتر تمرکز دانشجویان به تقابل با شیطان کوچک - انگلیس - معطوف شده بود که نهایتا به درگیری در اطراف سفارت انگلیس منجر شد. در این شرایط اگرچه موضوع تعطیلی بخشی از سفارت انگلیس در باغ قلهک به سیاست رسمی نظام تبدیل شد اما در برنامه حرکتی جنبش دانشجویی نوعی بنبست بوجود آمد. اکنون با کنار هم گذاشتن مواضع اصلی جنبش عدالتخواهی شامل مبارزه با آمریکا و اسراییل از یک سو و مبارزه با سلطه شرکتهای چندملیتی سرمایهداری بر اقتصاد کشور از سوی دیگر، فصل جدیدی از حرکت این نیروها آغاز خواهد شد انشاءالله.
|
سیاست داخلی |
1- اقدام رژیم صهیونیستی را در تخریب بخشهایی از مسجدالاقصی محکوم میکنیم. صهیونیستها باید بدانند این کار نفس به شماره افتاده آنان را احیا نخواهد کرد و باعث نخواهد شد تحت تاثیر پیشگوییهای جعلی تورات (در زمینه ظهور مسیح پس از ساخت مجدد معبد یا هیکل سلیمان) بدنه صهیونیستها امید مجددی به ادامه حیات این رژیم بیپایه پیدا کنند. شنیدهام آنها گوساله سرخ مورد نظر برای سوزاندن در این معبد را هم پرورش دادهاند. مساله اصلی این است که رژیم صهیونیستی فلسفه وجودی خود را برای غرب از دست داده است. در گذشته قرار بود اسراییل نقش اصلی را در مهار قدرت مسلمانان عالم با درگیر کردن آنها در یکی از مقدسترین مکانهایشان ایفا کند، اما اکنون جنایتهای اسراییل بیش از آنکه باعث سرخوردگی مسلمانان شود موجب ایجاد وحدت در میان امت اسلامی شده است و عطر شهادت را در بلاد اسلامی پراکنده است. اکنون فلسطینیان پرچمداران مقابله با ظلم جهانی به رهبری آمریکای جنایتکار هستند و امیدواریم همانطور که اعلامیه دیروز آها نشان داد آماده آغاز انتفاضه دیگری برای نجات مسجدالاقصی باشند.
2- با راهپیمایی دیروز ملت ایران راهبرد آمریکا در مورد پرونده هستهای ایران و بطور کلی مقابله با قدرت روزافزون ایران شکست خورد. آمریکا اکنون با قدرتی مواجه است که نه تنها قادر است ضعفهای درونی خود را از طریق برپایی مکرر انتخابات در سطوح مختلف ترمیم کند بلکه قادر بوده است برای مدت ربع قرن مردم را برای مبارزه با آمریکا و نظام سلطه جهانی در صحنه نگاه دارد. اگرچه آمریکا امیدوار بود بمرور زمان انقلاب اسلامی رنگ کهنگی بگیرد، اما جهاد فرزندان این ملت در عرصههای گوناگون این روزها بیش از پیش انقلاب را تازه کرده است. انقلاب اسلامی اکنون با استفاده از دشمنی پرفشار غرب وحدت ملی را احیا کرده و با جهت دادن آرمان ملی ایرانیان بسمت پیشرفتهای بزرگ علمی بسوی ایجاد تمدن اسلامی در حرکت است. این در حالی است که اقدامات آمریکا برای مقابله با ایران روزبروز بیشتر به ضعف میگراید که تازهترین جلوه آن در متوسل شدن به حرکات تروریستی در دستگیری دیپلماتهای ایرانی در عراق بوده است. اگر آمریکاییها دیروز متوجه نشدند باید برای آنها توضیح بدهیم که دیروز زمانی که رییس جمهور به این اقدامات مذبوحانه آمریکاییها اشاره کرد جمعیت از ته دل و با پشتیبانیای عظیم شعار مرگ بر آمریکایی سر داد که ترجمان آن بیشتر احساس پیروزی بر آمریکا بود تا ناراحتی از این اقدام. مردم ایران زمانی که دیدند آمریکا مجبور شده است به چنین اقدامات بچهگانهای دست بزند حقیقتا باور کردند که پیروزی عظیمی در برابر آمریکا بدست آوردهاند.
اما در پرونده هستهای روزهای حساسی در پیش است. آمریکا در تنظیم قطعنامه 1737 و مدت مهلت آن بنحوی عمل کرد که پایان مهلت قطعنامه با راهپیمایی 22 بهمن ملت ایران گره نخورد. از طرفی با در نظر گرفتن توافقی که پیش از آن با فشار ایران بین این کشور و روسیه بدست آمد قرار بر این شد که سوخت هستهای در اسفندماه به ایران منتقل شود. این رویدادی است که باید آنرا همردیف آغاز غنیسازی صنعتی در ایران دانست. چرا که زمانی که اولین محموله سوخت هستهای بدست ایران برسد دیگر فشار آوردن به این کشور بیشتر نقض غرض خواهد بود تا این که موثر باشد. از این پس بعنوان اولین نتیجه هر گونه گزینه نظامی از روی میز برداشته خواهد شد چرا که در صورت به خطر افتادن امنیت ملی ایران، این کشور مشروعیت لازم برای تولید سلاح هستهای برای مقابله با تهدیدات بینالمللی را بدست خواهد آورد. بنابراین با توجه به پایان یافتن فشار غرب به ایران با انتقال سوخت هستهای به داخل کشور (یا آغاز غنیسازی صنعتی بومی)، آمریکا تلاش کرد با مقارن کردن پایان مهلت قطعنامه با زمان انتقال سوخت، روسیه را تحت فشار قرار دهد. حملات تند پوتین بر ضد آمریکا در اجلاس امنیتی مونیخ را باید پیشدستی روسیه برای مقابله با این فشارها دانست. روسیه در این میان در شرایطی قرار گرفته است که اگر بار دیگر با ایران خلف وعده کند وجهه استقلال خود را در عرصه جهانی از دست خواهد داد و این موضوع بمنزله شکست سخت روسیه از آمریکا خواهد بود.
از سوی دیگر اگر چه برخی در داخل به تعویق افتادن اعلام خبر خوش هستهای را نشانه نرمش دولت ایران ارزیابی کردهاند قرائن خلاف این مطلب را گواهی میدهد. از سویی آژانس بعنوان سگ نگهبان غرب تلاش کرد با به تاخیر انداختن نصب دوربینها در نطنز و سپس غوغا درباره اینکه گویا ایران مخالف نصب این دوربینهاست ایران را از زمانبندی اعلان شده عقب اندازد. البته مشابه چنین اقدامات ایذایی را در مساله راهاندازی یوسیاف اصفهان نیز شاهد بودیم. نتیجه این اقدام این بود که تنها ساعاتی باقیمانده به آغاز راهپیمایی 22 بهمن آژانس کار نصب دوربینها را به پایان رساند. از سوی دیگر غرب امیدوار بود با این اقدامات احمدینژاد را وادار کند در عمل به وعده خود برای اعلام خبر خوش هستهای در 22 بهمن تنها به اعلام خبر ضعیف آغاز نصب سانتریفوژها بسنده کند. این مساله میتوانست موجب کاهش برانگیختگی افکار عمومی گردد و بنابراین احمدینژاد هوشمندانه از این کار خودداری کرد. با وجود اینکه آژانس فکر میکند بنحو موفقیتآمیزی کار ایران را عقب انداخته است باید گفت زمانبندی اصلی ایران چیزی غیر از آن بوده است که به آژانس اعلام شده بود. ایران و روسیه احتمالا در مذاکراتی که چندی پیش با یکدیگر داشتند برای آغاز یک تهاجم استراتژیک مشترک آماده شدهاند. هدف این تهاجم وادار کردن غرب به پذیرش ایران هستهای است. نقش روسیه انتقال سوخت هستهای به ایران خواهد بود و نقش همزمان ایران راهاندازی تعداد زیادی سانتریفوژ و آغاز پرسروصدا و از لحاظ زمانی کشدار غنیسازی صنعتی در نطنز. بدیهی است در صورتی که ایران از آغاز غنیسازی خودداری کند هرگز روسیه نخواهد توانست اولین محموله سوخت هستهای را به ایران حمل کند چرا که در آن صورت بعنوان مقصر اصلی هستهای شدن ایران تلقی خواهد شد. بنابراین ماه اسفند بسترساز اقدامات مهم سه جبهه اصلی پرونده هستهای خواهد بود و حتی اروپا و چین که در ماههای اخیر نقشی حاشیهای پیدا کردهاند ممکن است چرخشهای مهمی را در این ماه ارائه کنند که این ماه را به ماه سرنوشت تبدیل خواهد کرد.
|
سیاست داخلی |
یکی از اصول اقتصادی اسلام میانهروی در مصرف و استفاده کامل از هر چیزی است که قابلیت استفاده داشته باشد. وقتی از یکی از ائمه سوال کردند که اسراف چیست ایشان پاسخ دادند یعنی این هسته خرما را اگر استفادهای داشته باشد دور بیندازی. با رشد جمعیت بشر و افزایش مصرف، مساله پرهیز از اسراف نقش مهمی نیز در حفظ محیط زیست پیدا کرده است. جمعیت بشر به حدی رسیده است که اگر بدون در نظر گرفتن ظرفیت محدود محیط زیست به مصرف بیرویه بپردازد باعث لطمه شدید به اکوسیستم کره زمین خواهد شد. این در حالی است که فرهنگ سرمایهداری امروز به اسراف بشکل یک ضرورت برای توسعه مینگرد و اساسا معتقد است مردم باید آزاد باشند هر طور صلاح میدانند مصرف کنند بشرطی که پول آنرا بپردازند. البته مفهوم آزادی در اینجا عدم ایجاد قیدهای اخلاقی است نه آزادی انتخاب که اسلام هم بر آن صحه میگذارد. بنابراین برای نقد این گرایش خوب است چند مثال را در عرصه جهانی و داخلی بررسی کنیم و نیم نگاهی نیز داشته باشیم بر سیاستهای دولت کنونی.
«خطوط هوایی کم هزینه» یکی از موفقیتهای ده سال اخیر آمریکا در عرصه اقتصادی است. تا پیش از دهه 90 میلادی قیمت بلیط هواپیما در آمریکا مانند همه جای دنیا گران بود. هواپیماهای جمبوجت با کلاسبندی درجه یک، تجاری و اقتصادی، مهمانداران فراوان که اغلب برای شما انواع غذاها و نوشیدنیها را سرو میکردند و خدمات دیگر که تجربه سفر با هواپیما را به یک مهمانی در یک رستوران گرانقیمت تبدیل کرده بودند. طبعا مشتریان سفر با هواپیما به اقشار خاص و ثروتمند یا کسانی که بدلیلی نیاز حیاتی به چنین سفری داشتند محدود شده بود و استراتژی سودآوری شرکتها مبتنی بر ارائه خدمات مجللتر برای گرفتن پول بیشتر از معدود مشتریان ثروتمند بود. سپس در ابتدای دهه 90 اوضاع تغییر کرد. آزادسازی بازار خطوط هوایی منجر به تاسیس شرکتهای کوچک با سرمایه کم شد. این شرکتها از آنجا که سرمایه زیادی در اختیار نداشتند بجای خرید هواپیماهای جت به هواپیماهای دست دوم، توبوپراپ (ملخی) و از فروشندگان ارزانفروش بینالمللی روی آوردند. ساعت کاری خلبانان خود را افزایش دادند و از مرخصیها کاستند. مهمانداران را حذف کردند. وعده غذایی میان پرواز را برای پروازهای کوتاه برداشتند و از فرودگاههای دورافتاده و کوچک برای پرواز استفاده کردند. هر هواپیما تنها یک مامور خدماتی داشت که در زمان شروع پرواز بتنهایی توضیحات لازم را برای مسافران ارائه میکرد، در حین پرواز خدمات ارائه میداد و پس از پرواز به کار نظافت هواپیما میپرداخت یا در کار انتقال بارها کمک میکرد. استراتژی سودآوری خطوط هوایی ارزانقیمت مبتنی بر شکستن بازار بود. خط قرمز آنها قیمت بلیط بود و خود را متعهد میدانستند که بلیط آنها بسیار ارزانتر از شرکتهای هوایی معمولی باشد. اگرچه شرکتهای بزرگ هوایی در ابتدا این رقبای کوچک را چندان جدی نگرفتند اما پس از گذشت چند سال نه تنها بخش بزرگی از بازار خود را واگذار کردند بلکه مجبور شدند قیمتها را تا حدود زیادی کاهش دهند. خطوط هوایی ارزانقیمت با استراتژی خاص خود بسرعت در سراسر جهان تشکیل شدند. امروزه این خطوط باعث افزایش تعداد مشتریان سفرهای هوایی شدهاند و در فلسفه خود بقدری پیش رفتهاند که چند هفته قبل در اخبار شنیدیم یکی ازین شرکتها در مالزی یک میلیون بلیط مجانی صادر کرده است. اگر بخواهیم مقایسهای با ایران انجام دهیم باید از حرکت خوب صنایع هوایی برای خرید خط تولید هواپیمای منطقهای ایران 140 تقدیر کنیم. این هواپیما در مقایسه با هواپیماهای جت کنونی بسیار ارزانتر و دارای مصرف سوخت کمتری است. دولت نیز حمایت جدی مالی از خریداران این محصول صورت داده است.
مورد جدیتری که در اینجا خوب است به آن اشاره کنیم بحث خودروهای فرسوده است. کشورهای صنعتی پس از رسیدن به مرحله اشباع بازار داخلی بر اثر افزایش بیرویه تولید و در شرایطی که امکان صادرات نیز برایشان کاملا فراهم نبود فلسفه جدیدی برای مصرف خودرو ابداع کردند و آنرا بطور موفقیت آمیزی به سراسر دنیا صادر کردند. این فلسفه «مصرف کن و دور بینداز» پایه و اساس بحث از رده خارج کردن قرار گرفت که این روزها در کشور ما نیز مطرح شده است. اصولا تا پیش ازین همواره بنوعی تبلیغ میشد گویی از رده خارج کردن خودروها پس از چند سال کار کردن در غرب نشانه ثروت بیحساب و پیشرفته بودن آنهاست. امروز این پیشزمینه ذهنی با برخی استدلالها در زمینه آلوده کننده بودن خودروهای فرسوده همراه شده تا اجماعی ملی و بینالمللی در این زمینه شکل بگیرد. طرح بحث از رده خارج کردن خودروهای فرسوده که بیش از همه شرکتهای خودروسازی منادی آن هستند بدلیل امکان حفظ اضافه تولید این شرکتهاست وگرنه کیست که نداند این شرکتها محلی از اعراب برای منافع عمومی اعم از بحث آلودگی هوا، ایمنی و ترافیک قایل نیستند. در اینجا خوب است اشاره کنیم که یکی از وعدههای انتخاباتی دکتر احمدینژاد مهار کردن شرکتهای خودروساز در زمینه تیراژ تولید بود که کاملا مسکوت مانده است. باید پرسید آیا خودرویی که 20 سال سن دارد و با اندکی تعمیرات جزئی میتواند هم آلوده کننده نباشد هم سایر ویژگیهای فنی خود را حفظ کند مستحق له کردن و ذوب کردن است؟ آیا باید صاحب آنرا زیر فشار تبلیغاتی که هر روز باعث کاهش قیمت خودرویش میشود وادار کنیم بخش بزرگی از درآمد خود را مجددا صرف خرید یک خودروی لوکس جدید بکند؟ آیا تصور میکنیم اقتصاد ما با بریز و بپاش پیشرفت میکند؟
در پایان همچنین نگاهی داریم به سیاست جدید دولت در زمینه مخابرات. اگرچه سیاست دولت برای به صفر رساندن قیمت سیمکارت تلفن همراه برخی محافل سرمایهداری را به خشم آورده است اما باید آنرا اتفاقا در راستای سودآوری بیشتر و بزرگتر کردن بازار تلفن همراه دانست. با کاهش قیمت سیمکارت سیل مشتریان جدید برای ثبتنام هجوم آوردهاند و این موضوع در درجه اول باعث رونق بازار فروشندگان گوشی نیز شده است. از آن گذشته دولت قصد دارد سودآوری را با گسترش بازار و از محل هزینه مکالمه تامین کند که ابزرای ماندگار و دائمی است در مقابل هزینه سیمکارت که تنها یک بار توسط مشتری پرداخت میشود. از قضا این سیاست جدید منطبق بر روح عدالت محور دولت جدید نیز هست و این انطباق شاید همان چیزی است که مدعیان تئوریهای سرمایهداری از آن نگرانند.
|
سیاست داخلی |
هفته قبل در سمینار کیهانشناسی که در دانشگاه برگزار شد شرکت کردم و چند سخنرانی را گوش دادم. مدعویین اساتید دانشگاههای سراسر کشور و دانشجویان تحصیلات تکمیلی بودند که تحقیقات جدیدی در زمینه کیهانشناسی انجام داده بودند. در مجموع چیزهایی که شنیدم برداشت کردم که مهمترین مسالهای که اکنون کیهانشناسان با آن درگیرند مساله ماده و انرژی تاریک است. موضوع از آنجایی شروع شد که یک خانم اخترشناس آمریکایی تلاش کرد سرعت چرخش کهکشانها را از روی تفاوت داپلر دو سوی آنها بدست آورد. وی پس از انجام تعداد کافی مشاهدات رصدی کار ریاضی خود را شروع کرد. با در نظر گرفتن یک مدل ساده برای توزیع جرم کهکشان فورا دریافت که سرعت چرخش کهکشانها عموما بسیار سریعتر از آن چیزی است که انتظار میرود. در واقع بنظر میرسید که جرم کهکشانها باید بیش از آن چیزی باشد که از روی شمارش ستارگانش بدست میآید. در اینجا برای اولین بار معلوم شد که نوعی ماده تاریک در عالم وجود دارد.
اما آنچه در سمینار شنیدم بسیار فراتر ازین بود. گویا مشاهدات رصدی جدید حکایت از آن دارد که 96% جرم عالم بصورت ماده و انرژی تاریک است! چیزی که کوچکترین شناختی راجع به آن نداریم. بعنوان یک ناظر بیرونی علم فیزیک نظر من این است که این کشف معادل به هم ریختن تصویر زیبایی است که بکمک نظریه نسبیت انیشتن از عالم ساخته بودیم. البته دنیای علم دورانهای بحرانی زیادی را تجربه کرده است. شاید مهمترین آنها سربرآوردن مکانیک کوانتومی در اوایل قرن بیستم بود که تمام تصورات قبلی در مورد علیت و پیشبینی پذیری را بهم ریخت. برای اولین بار دانش بشری پذیرفت که محدود است. اصل عدم قطعیت نشان داد که حتی سادهترین ابزار علمی یعنی اندازهگیری دچار محدودیت بنیادی است. معلوم شد که بشر فینفسه فاقد قدرت پیشگویی نتیجه یک تک-آزمایش کوانتومی است و تنها میتواند میانگینهای آماری آنرا پیشبینی کند. ناگفته پیداست که این نتایج ابهت علم را بطور کامل درهم شکست.
اما کیهانشناسی که با گرانش نیوتون آغاز شده بود با نسبیت عام انیشتن صورت عامتری یافت و توانایی آنرا پیدا کرد که برای نخستین بار راجع به آفرینش جهان سخن بگوید. تمام این مدت در آغاز قرن بیستم فیزیکدانانی که از آشوب مکانیک کوانتومی گریزان بودند پناهگاه خوبی در قطعیت و تقارن نسبیت و کیهانشناسی مییافتند. تا اینکه ترکهای کیهانشناسی نیز سر باز کرد. در درجه اول پیشبینی و کشف سیاهچالهها محدودیت را وارد این رشته کرد. معلوم شد که دانش بشری نمیتواند و نخواهد توانست چیزی درباره درون سیاهچاله بگوید. تنها میتوان خواص کلی و بیرونی به آن نسبت داد مانند جاذبه، بار الکتریکی، چرخش و حتی دما. مرز سیاهچاله (افق رویداد) جایی است که مطلقا دانش بشری در آن متوقف میشود. البته این موضوع ناراحتی خیلی زیادی ببار نیاورد چرا که هر چه باشد تعداد سیاهچالهها بسیار اندک است و مطابق نظریه، هر اتفاقی در داخل آن بیفتد امکان تاثیرگذاری بر عالم خارجی را ندارد بنابراین میشد بطور کلی از درون آن صرفنظر کرد. اما آنچه در یک دهه اخیر اتفاق افتاده است فراتر ازین است. وقتی معلوم شود 96% جرم عالم از چیزی تشکیل شده که مطلقا از آن شناختی نداریم، وقتی معلوم شود نوعی نیروی گرانشی دافعهای نیز احتمالا وجود دارد، وقتی معلوم شود بعد از گذشت چهارصد سال از رنسانس ادعایی علمی یکباره با چنین ضربشستی از طبیعت روبرو شویم، آن وقت دیگر چه اعتمادی به علم باقی میماند؟ البته دستاوردهای علمی کاملا ارزشمند هستند و از آنها میتوان در زندگی استفاده کرد. اما اطمینان پوزیتیویستی قدیمی درباره مرجعیت عام و مطلق علم در برابر چنین حوادثی تنها نوعی خوشبینی کودکانه بنظر خواهد رسید. زمانی که مکانیک کوانتومی جزمگرایی علمی را به مبارزه طلبید هنوز راه گریزی بود. میشد استدلال کرد که عدم قطعیت تنها در حوزه زیراتمی روی میدهد و در دنیای مانوس ما علم کامل است. اکنون نه تنها در عالم پایین اطمینان فروپاشیده بلکه عالم بالا نیز در ابر و مه شدید است، آیا هنوز وقت آن نرسیده است که بشر بیدار شود؟
|
سیاست داخلی |
سایت بازتاب در یکی از مطالب خود از قول روزنامه عرب تایمز چنین نوشت: « در حالی که در جنگ عراق بمبافکنهای بی2 آمریکا از انگلیس پرواز میکردند، احتمال دارد با توجه به فاصله انگلیس با ایران، بلغارستان مبدا پرواز این بمبافکنها بسوی ایران باشد. ژنرال سام گاردنر از کارشناسان امنیتی آمریکا پیشبینی میکند که یکی از مراحل نهایی پیش از جنگ، حرکت تانکرهای نیروی هوایی به نقاط غیر معمولی مانند بلغارستان است. »
در تحلیل این خبر باید بگوییم که اولا بمبافکن بی2 بیش از آنکه نقشی کلیدی در طرح عملیات هوایی آمریکا داشته باشد نقش نوعی اعجاز تکنولوژیک برای اثبات برتری فناوری آمریکایی را دارد. اگرچه این ژنرال آمریکایی از کاربرد بی2 در جنگ عراق سخن میگوید اما غیر از مواردی از پروازهای آن در جنگ افغانستان، قبلا چیزی درباره شرکت آن در عملیات عراق نشنیده بودیم. در عراق در وهله اول بمبافکنهای اف117 نقشی محدود بر عهده داشتند و سپس کار به بی52 ساخت 60 سال پیش سپرده شد. پایگاه اصلی که بی52 ها از آن پرواز میکردند پایگاه دیهگو گارسیا در اقیانوس هند بود که گمان میرود در سونامی 2 سال قبل بطور کامل ویران شده باشد. از سوی دیگر بمب افکنهای بی2 آنقدر گرانقیمت هستند که آمریکا هرگز حاضر نباشد مقابله آن با موشکهای ضد هواپیمای ایرانی را آزمایش کند. آمریکا برای توجیه استقرار نیروهای خود در اروپای شرقی که با هدف حصر روسیه صورت میگیرد، از ابتدا تهدید ایران را مطرح کرده و هنوز هم در همان خط خبری حرکت میکند. دیروز رییس جمهور چک با استقرار موشکهای پاتریوت در خاک این کشور موافقت کرد و با برگزاری همهپرسی در این رابطه مخالفت نمود. در حالی که مقامات روسی و رییس مجلس چک تاکید کردند که بنظر آنها هیچ خطری از ناحیه ایران برای آمریکا وجود ندارد و هدف آمریکا تنها مقابله با روسیه است. در مورد هواپیماهای سوخترسان هم باید گفت که با وجود اینکه آمریکا از پایگاههایی در ترکیه و فلسطین برخوردار است اما این پایگاهها برای پشتیبانی مسیر پروازی جنگ احتمالی با روسیه که از انگلستان به مسکو ترسیم میشود بسیار دور هستند. خط مستقیم مرتبط کننده این دو نقطه بدلیل انحنای کره زمین تقریبا از روی کشورهای اسکاندیناوی عبور میکند و هواپیمای سوخترسانی که بخواهد از اینجرلیک ترکیه پرواز کند قادر به پشتیبانی موثر عملیات نخواهد بود. بنابراین آمریکا احتیاج راهبردی به پایگاههایی در شمال دارد تا با استقرار هواپیماهای سوخترسان بتواند تهدید خود را تا عمق راهبردی روسیه گسترش دهد، کاری که این بار با واکنش روسیه مواجه خواهد شد.
|
سیاست داخلی |