سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

دی 1385 - پیاده رو خاطرات

گردهمایی وبلاگ‏نویسان مسلمان (چهارشنبه 85/10/27 ساعت 9:1 صبح)

پنج شنبه 28 دی ماه 1385 ساعت 13

تهران، میدان بهارستان، مقابل در اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای فرهنگ عمومی کشور.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    گرانی مسکن (یکشنبه 85/10/24 ساعت 2:59 عصر)

    تصور عمومی این است که برخی سیاست های دولت از جمله اعطای وام‏های مسکن و تزریق نقدینگی به بازار باعث افزایش قیمت مسکن شده است و بنابراین این گونه سیاست‏ها باید متوقف شود. در این مورد بنظر می‏رسد نوعی اغتشاش ذهنی بوجود آمده که خوب است کمی برای روشن شدن مسائل درباره آن صحبت کنیم.

    1- وجه سیاسی: مسلما رسانه‏های مخالف دولت در حال بزرگنمایی «انکار دولت نسبت به گرانی مسکن» تحت عناوین مختلفی از جمله نرخ رسمی تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی،‏ تغییر و افزایش دامنه کالاهای مورد محاسبه در نرخ تورم و برخی اظهارات مقامات دولتی هستند. بی‏پرده باید بگوییم که این شایعات در مردم اثر کرده و تنها یک مساله اینترنتی و روزنامه‏ای نیست که بتوان آنرا نادیده گرفت. از سوی دولت نیز بدرستی این تصور وجود دارد که پذیرش افزایش قیمت مسکن توسط مقامات مسئول خود موجب افزایش هجوم به بازار مسکن و تقویت موج روانی خرید می‏شود و بنابراین در این مورد سکوت می‏کنند. بنظرم کاملا ضروری است دولت اولا بطور دقیق نحوه محاسبه نرخ تورم را به مفصل‏ترین و مداوم‏ترین وجه ممکن اعلام کند تا سیاست رسانه‏ای ستاد ضد عدالت خنثی گردد. از طرف دیگر بدلیل حساسیت شدید بحث مسکن که بخش بزرگی از درآمد خانوار را به خود اختصاص می‏دهد خوب است دولت نوعی سیستم نظارت بر بازار ایجاد کند که دست کم بتواند بطور هفتگی گزارش مستندی درباره قیمت مسکن به تفکیک شهر و نوع خانه ارائه دهد. در این صورت امکان موج‏سواری در این زمینه به حداقل می‏رسد و بحث‏ها با استناد به آمار کارشناسی صورت می‏گیرد.

    2- وجه نظام اقتصادی کلان: در کشور ایالات متحده آمریکا در یک شهر کوچک پایینترین قیمت برای یک خانه در حدود 200 هزار دلار است. با این حساب شاید بتوان حداقل قیمت خانه در یک کلان شهر مثل نیویورک را 400 هزار دلار دانست. این در حالی است که در این کشور حقوق یک استاد دانشگاه (پس از کسر مالیات) در حدود 50 هزار دلار در سال است. پس می‏توان درآمد یک فرد متوسط را در حدود 30 هزار دلار در سال در نظر گرفت. بنابراین ارزش یک خانه برابر حدودا 13 سال درآمد این فرد است. در ایران حداقل قیمت یک خانه در تهران را می‏توانیم در حدود 50 میلیون تومان بدانیم در حالی که یک حقوق بگیر متوسط، ماهی 250 هزار تومان حقوق می‏گیرد برابر با سالی حدودا 3 میلیون تومان. بنابراین ارزش یک خانه در تهران تقریبا برابر 16 سال درآمد این فرد است. بنابراین با وجود افزایش شدید قیمت مسکن وضعیت در ایران با کشورهای دارای سیستم اقتصادی سرمایه‏داری تفاوت زیادی ندارد. البته ما انقلاب نکردیم که آخرش تفاوتی با آمریکا نداشته باشیم و این شاخص‏ها اتفاقا به ما علامت می‏دهد که بیش از حد غرق در مدل اقتصادی سرمایه‏داری شده‏ایم. در سوی دیگر نظام اقتصادی اشتراکی قرار دارد (در کشورهای بلوک شرق) که در آنها اساسا فرد مالک مسکن نبوده است و بنابراین پولی نیز برای آن نمی‏پرداخته است. هر خانواده‏ای بمحض تشکیل، از دولت یک خانه دریافت می‏کرده و تنها در حد مخارج نگهداری ساختمان پول پرداخت می‏کرده است. البته بدلیل تسلط کامل دولت بر مسکن، در این نظام، دولت قادر بود از مهاجرت فراتر از ظرفیت به شهرها جلوگیری کند تا کمبود مسکن پیش نیاید. کمی نزدیکتر، در کشور عربستان سعودی تمامی زمین‏های شهری در مالکیت شهرداری است و ارزش خرید و فروش هر خانه تنها برابر هزینه ساخت آن است. این طرح شبیه به پیشنهاد جدید دولت جهت حذف قیمت زمین از مسکن می‏باشد.

    3- در عمل: فکر می‏کنم «اصولگرایان منهای دولت» در زمینه تفکر اقتصادی دچار تضاد و دوگانگی شده‏اند. آنها از طرفی از گران شدن مسکن شکایت می‏کنند و از طرف دیگر می‏گویند که این مساله نتیجه افزایش نقدینگی جامعه و نیز وام‏های مسکن است. بنابراین بیاییم نقدینگی جامعه را کاهش دهیم و وام مسکن را هم قطع کنیم. اما یک لحظه صبر کنید! مگر شما نمی‏خواستید مردم خانه‏دار شوند؟‏ در حالی که در عمل دارید وام مسکن آنها را قطع می‏کنید و حقوق‏ها را کاهش می‏دهید! این بنظر نقض غرض نمی‏رسد؟ اگر تئوری اقتصاد کلان را دربست درباره مسکن بپذیریم باید قبول کنیم که اگر 10% به توانایی مردم جهت خرید مسکن بیفزاییم 10%‏ هم به قیمت مسکن افزوده می‏شود و این چیزی جز بازی با حاصل جمع صفر نیست! بنابراین راه‏حل چیست؟  طبق معمول خواهند گفت که بیماری اقتصادی کشور مزمن است و تنها با افزایش تولید در بلند مدت قابل درمان است. بی‏تعارف گوش ملت از این حرفها پر است و به همین دلیل هم به یک سیاستمدار انقلابی رای داده است که بیاید و زمین و زمان را به هم بریزد نه اینکه همه چیز همانطور که هست بماند.

    4- راه حل: بی‏تردید مشکل مسکن مساله عدالت است. با درمان‏های کلی اقتصادی که به همه خریداران مسکن به یکسان نگاه می‏کند نمی‏توان مردم را خانه‏دار کرد. اگر به تمام خریداران وام بدهید نتیجه‏اش تنها افزایش قیمت مسکن است. پس باید تنها به اقشار نیازمند وام بدهید تا در کل جامعه، افزایش نقدینگی احساس نشود. اقشار ثروتمند را هم به حال خودشان بگذارید تا با پرداخت قیمت مسکن سطح درآمدهایشان کاهش یابد. بال دیگر سیاست مسکن اعمال کنترل دولتی بر مهاجرت است. هر سیاست تسهیل خرید مسکن، اگر در ابتدا از مهاجرت افسار گسیخته به شهرها جلوگیری نکند تنها موجب تسهیل مهاجرت و افزایش مشکلات خواهد شد. بنابراین دولت باید توجه داشته باشد که پیگیری شدیداللحن سیاست تمرکز زدایی از تهران ضرورت بالایی دارد. از طرف دیگر باید دانست که همیشه تاریخ اینگونه نبوده است که تمام هم و غم آدم‏ها صرف مسکن بشود. اگر نظام سرمایه‏داری با سوءاستفاده از نهایت نیاز انسان به سرپناه قیمت آنرا تا فلک افزایش می‏دهد هیچ نیازی به ادامه پایبندی به این سیستم اقتصادی نیست. می‏توان و باید تا حد مورد نیاز به سلب حقوق مردم در رابطه با مالکیت اقدام کرد تا جامعه دچار مشکل کشنده‏ مسکن نشود. البته این اقدام حتما یک اقدام انقلابی خواهد بود و جلوه‏ای از آن می‏تواند سیاست حذف قیمت زمین از مسکن باشد. باید بپذیریم که در نظام‏های اشتراکی هم نکات مثبتی وجود داشت که می‏توان از آنها برای بهبود سیستم فعلی اقتصادی استفاده کرد. نمونه آن ایفای نقش دولت بعنوان انحصار خرید و توزیع گندم در سالهای اخیر است که باعث ایجاد امنیت تولید، رونق بی‏سابقه و جهش در تولید این محصول استراتژیک شد. لازم نیست همیشه تسلیم تئوری‏های غربی اقتصادی باشیم. اگر کاری جواب می‏دهد ارزش امتحان کردن دارد ولو برخلاف «اصول اقتصادی»‏ باشد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    اصولگرایی امید آینده (سه شنبه 85/10/19 ساعت 2:38 عصر)

    فارغ از اینکه جنبش اصولگرایی در عرصه سیاسی چند سال دوام بیاورد و در چه صورتهایی ادامه پیدا کند تفکر اصولگرایی در آینده قابل پیش‏بینی منشا اثر فوق‏العاده‏ای در محافل فکری خواهد بود. از زمانی که آثار ایدئولوژی مدرنیسم به ایران وارد شد حوزه‏های علمیه و بطور کلی تفکر اسلامی دورانی از عقب‏نشینی دائم را آغاز کرد. پس از تجربه موفق صفویه که در آن عالمان دینی نقش گسترده‏ای در اختیار داشتند با روی کار آمدن نادر شاه نظامی‏گرا با حمایت قدرتهای خارجی از جمله روسیه و انگلیس، تجربه تاریخی ایرانی دچار اولین گسست شد و کم‏کم آثاری از عقب‏ماندگی درمقابل ملل غربی رخ نشان داد. پس از آن این گسست با روی کار آمدن قوم خزری قاجار (قجر همان خزر؟)‏ که از قضا روابط پایدار و ناشناخته‏ای با امپراطوری تزارها داشتند دوران حضیض تمدن ایرانی آغاز شد. روحانیون بعنوان حاملان اسلام پس از صفویه ناچار شدند از حوزه سیاست و اداره جامعه عقب‏نشینی کنند و در زمان قاجار با ورود تحصیلکردگان غرب به ایران و هجوم فرهنگی غرب روزبروز دامنه مسایل شرعی را کوتاه کردند. فتاوی درباره موسیقی محو شد (یا با تجدید نظر فقهی یا صرفا با انعطاف‏پذیری در عمل)‏ ربا کم‏کم پذیرفته شد. مدارس دینی برای عامه مردم تحلیل رفتند و اندک‏اندک جای خود را به مدارس به سبک غربی دادند. حوزه‏ها به مسایل فقهی محدود شدند. دیگر کسی در آنجا ریاضیات و نجوم نمی‏خواند. طرحهایی در مجلس وقت مورد بررسی قرار گرفت که بموجب آن امور قضایی از انحصار روحانیت خارج می‏شد و مبنای عمل قضایی نیز کم‏کم از حوزه شرع خارج شد.

    با گسترش روزافزون غربزدگی اما حرکت روحانیون هم کم‏کم رنگ و بوی اعتراضی به خود گرفت. میرزای شیرازی پس از مشاهده ورود 200 هزار انگلیسی به ایران برای اجرای قرارداد تنباکو و آثار شدید فرهنگی این قرارداد، طی فتوایی با تذکر عواقب سلطه کفار بر مسلمین مصرف توتون و تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان عج خواند. شیخ فضل‏الله نوری علم نامشروع بودن مشروطه را برافراشت و به مبارزه سیاسی با عمال انگلیس پرداخت و دست آخر امام خمینی نظریه جدیدی که متناسب با وضع سیاسی دوره مدرن بود با عنوان ولایت مطلقه فقیه ارائه کرد. اگر چه با ظهور میرزای شیرازی روند تنگ شدن دایره اسلام متوقف شد و با امام خمینی وارد مرحله بسط شد اما پس از فوت امام این حرکت متوقف نشده است. پس از امام اصولگرایی نخستین حرکت از جنس بسط نظریه دینی است. حرکت اصلاح‏طلبی که بنوعی ادامه منطقی مشروطه بحساب می‏آید در این سیر جایی ندارد چرا که اصولا برای محدود کردن دایره دین پا به عرصه گذاشته بود و بیشتر باید آنرا در ذیل سکولاریسم غربی دید. اما اکنون اصولگرایی باب جدیدی برای تفکر بومی گشوده است. اصولگرایی نه تنها دعوت به برداشتن قیدها از پای دین در ابوابی مانند مساله ربا و موسیقی می‏کند بلکه فراتر از آن در پی بنیاد نهادن حرکتی مهمتر برای تمدن‏سازی در سطح جهانی است. اصولگرایی فقط بازگشت به «احکام» اسلام نیست بازگشت به «هویت»‏ اسلام است. همان هویتی که با ظهور پیامبر اکرم طی چند دهه امپراطوری‏های بزرگ جهانی ایران و روم را مضمحل کرد و خود در نقش تنها امپراطوری بین‏المللی قرار گرفت. ازین رو مخاطب پیام اصولگرایی تنها غربزدگان نیستند. چه بسا صحیحتر باشد بگوییم مخاطب اصولگرایی اصلا غربگرایان نیستند، بلکه این تفکر می‏کوشد با ایجاد تغییرات بنیادین در درون خود دینداران انسان جدیدی بسازد که شالوده‏های دوره جدیدی را در تاریخ پی‏ریزی کند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    پرورش افکار هسته‏ای (پنج شنبه 85/10/14 ساعت 10:30 صبح)

    قدرت همیشه ماهیتا بیشتر نرم‏افزاری بوده است تا سخت‏افزاری. آلوین تافلر هم در کتاب خود بنام «جابجایی در قدرت» قدرت را به سه گونه زور، پول و دانایی تقسیم می‏کند و تذکر می‏دهد که اعمال خشونت همیشه باعث واکنش قربانی می‏شود. بنابر این اگر تعریف قدرت را توانایی برای شکل دادن رفتار دیگران بدانیم مهمترین عامل قدرت نفوذ فکری و شکل دادن به افکار دیگران است. فناوری هسته‏ای فناوری قدرت است و غرب برای مهار این قدرت تازه در ایران نیاز به نرم‏افزار جدید دارد. تا زمانی که اصلاح‏طلبان در ایران بر سر کار بودند غرب در این زمینه مشکلی نداشت. فناوری هسته‏ای مشکلی بود که محافظه‏کاران پیش پای غرب گذاشته بودند که مانع روابط سازنده میان اصلاح‏طلبان با غرب بود. بنابراین مذاکره کنندگان در دو طرف میز اساسا با هم توافق داشتند و مذاکره بیشتر حول این محور بود که چگونه مشکل‏آفرینان داخلی مهار شوند. اما در سوی دیگر این میدان اصولگرایان قرار داشتند. آنها از اساس نظام جهانی را غیر عادلانه می‏دانستند. البته این معنایش این نیست که بخواهند با ساخت سلاح هسته‏ای به جنگ بی‏عدالتی‏ها بروند. اگر نظام جهانی را ناحق دانستیم آنوقت نمایندگان و اربابان نظم غیر نوین جهانی برایمان مظهر حقانیت و مشروعیت نخواهند بود. زمانی که از نظر مشروعیت با طرف مذاکره در موضع برابر قرار گرفتیم آنگاه می‏توانیم مساله را به آن صورتی که واقعا هست بصورت یک تبعیض آشکار بین‏المللی ببینیم. اینگونه بود که جریان اصولگرا ادبیات جدیدی در پرونده هسته‏ای خلق کرد. در این ادبیات ایران و غرب دست‏کم به یکسان حق داشتند هر چیزی را با هم داشته باشند یا هیچ کدام نداشته باشند. در این ادبیات اگر به صورتت سیلی زدند باید دست‏کم فریضه قصاص را در موردشان جاری کنی تا آبروی مسلمان محفوظ بماند. در این ادبیات عراق به این دلیل اشغال شد که به اندازه کافی قدرتمند نبود. نکته‏ای که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده این است که ادبیات هسته‏ای جناح اصولگرا تاثیر بسزایی در پیروزی آنها در انتخابات‏های اخیر داشته است.

    تا دیروز آمریکا بود که رجز جنگ می‏خواند و کشورها را یکی پس از دیگری اشغال می‏کرد. اما با پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ورق برگشت. اینک ابزار اعمال قدرت غرب در داخل ایران از قدرت کناره گرفته بود. ذهنیتی بر سر کار آمده بود که قدرت ایران را در کاهش نفوذ غرب میدید. بجای اعمال نظرات غرب کافی بود بفهمد خواست او چیست تا دقیقا برعکس آنرا عمل کند. در اینجا راهبرد غرب کاملا معکوس شد. غرب عملیات روانی کاملا پیچیده‏ای را آغاز کرد تا بتواند به اهداف مورد نظر خود دست یابد. این راهبرد دست کم دو لایه داشت و دو هدف مکمل را دنبال می‏کند. لایه اول این جنگ روانی مطرح کردن ایران بعنوان یک تهدید بین‏المللی (یا در منطقه بصورت یک تهدید شیعی) بود و هدف از آن دست‏کم ایجاد احتیاط در رفتارهای ایران و کاستن از دامنه عملیاتی ایران و دست بالا ایجاد بدبینی و نارضایتی نسبت به اصولگرایان در میان طبقات سیاسی و مردم ایران بود تا زمینه برای کاهش قدرت جریان اصولگرا فراهم شود. در چارچوب این راهبرد بود که قطعنامه‏های تهدیدآمیز شورای امنیت درباره ایران صادر شد تا وانمود شود جریان اصولگرا کشور را بسمت بحران میبرد. در داخل همراهان این راهبرد دائما خطرات موجود را بزرگنمایی کرده و با لیبرال‏منشی به طرفین دعوا در مورد تندروی هشدار می‏دهند! اما لایه دوم تبلیغات غرب پیچیدگی بیشتری دارد و هدف از آن تغییر دیدگاه اصولگرایان بعنوان مهمترین مخالفان غرب در ایران است. آنها تلاش می‏کنند نظر اصولگرایان را در مورد قدرت و ماهیت آن تغییر دهند. این چالش را در تبلیغاتی که پس از تصویب قطعنامه براه افتاد بخوبی می‏توان دید. بلافاصله پس از تصویب قطعنامه روزنامه کیهان ارگان اصولگرایان خواستار سیلی متقابل شد. بحث این بود که اگر بازرسان آژانس از اثبات صلح‏آمیز بودن برنامه ایران علی‏رغم گذشت چند سال ناتوانند چرا باید به همکاری با این جاسوسان هسته‏ای ادامه دهیم؟ اگر غرب حقوق هسته‏ای ما را در چارچوب معاهده نمی‏پذیرد چرا ما باید تکالیف هسته‏ای را در این چارچوب بپذیریم؟ این برای دومین بار بود که طرحی در راستای سیلی متقابل در دستور کار مجلس هفتم قرار می‏گرفت اما متاسفانه تا حدودی شرایط تغییر کرده بود.

    آشوب رسانه‏ای که از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد از طرف همدستان غرب در داخل براه افتاده بود دولت را منزوی کرده بود و حتی موجب شده بود طرفداران دولت برای خلاصی ازین وضعیت بطور جداگانه در انتخابات شوراها وارد شوند و شکست بخورند. جنجال‏های پیاپی داخلی و اصرار غرب بر جنگ‏طلب نشان دادن اصولگرایان نه تنها باعث ریزش نیروها شد بلکه حامیان دولت در سطوح بالا را به عقب‏نشینی تاکتیکی در موضوع هسته‏ای واداشت. از آنجا که مجلس در مساله هسته‏ای در ارتباط با ارکان نظام تصمیم‏گیری می‏کند، تعلل چند روزه مجلس در این مورد و زمزمه‏های نرمش‏طلبی نشان می‏داد که کار در بالا گره خورده است و زمان بیشتری برای رسیدن به توافق نیاز است. دست آخر مجلس با دادن چک سفید امضا به دولت پای خودش را بطور کلی از مناقشه هسته‏ای بیرون کشید. تحولات بعدی در این راستا بود که نباید از حق قصاص خود استفاده کنیم. این در حالی بود که احمدی‏نژاد همچنان بر ایستادگی تاکید می‏کرد. بنابراین تفسیر این شرایط این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم بنظر می‏رسد اختیار پرونده هسته‏ای تا حدود زیادی از وی گرفته شده است. در چند روز حساسی که موضوع در مجلس و سایر مرکز تصمیم‏گیری مطرح بود غرب سیاست تبلیغاتی زیرکانه‏ای در پیش گرفت. سیل تحلیل‏های خودزنی از مراکز تحلیلی غربی سرازیر شد که در آنها واکنش ضعیف ایران به قطعنامه با عنوان «واکنش سرد» و «واکنش خونسردانه»‏ تعبیر می‏شد و استدلال می‏شد که خونسردی ایران نشانه آن است که قطعنامه تاثیر چندانی بر ایران نداشته است. فصل مشترک تحلیل‏های غربی این بود که «بی‏اعتنایی ایران به قطعنامه نشانه قدرت ایران است» که البته منظور از بی‏اعتنایی همان عدم واکنش بود. در حالی که قبلا چیز دیگری در تفکر اصولگرا نشانه قدرت بود و آن اعمال قدرت بود بصورت عکس‏العمل متقابل. در پشتیبانی از گزاره جدید، غرب تلاش کرد شواهد عملی ارائه دهد. بنابراین سیل درخواستها برای مذاکره با ایران به وزارت خارجه سرازیر شد تا جایی که نمایندگان مجلس با غرور خبر ازین موضوع دادند. البته فاش شدن این خبر اروپا را ناراحت نکرد چون اصلا آنها هدفشان همین بود که طرفهای ایرانی احساس کنند روی تشک پر غو خوابیده‏اند. سرانجام انتقال پرونده هسته‏ای از گفتمان ایستادگی به گفتمان تنش‏زدایی با موفقیت انجام شد و ایران تصمیم گرفت عملا هیچ کاری انجام ندهد. البته این باعث نشد که آمریکاییها پس از چند روز زمزمه‏های خود را مبنی بر اینکه «عدم واکنش ایران به قطعنامه نشان می‏دهد برای وادار ساختن این کشور به تمکین نیاز به تحریم‏های گسترده‏تری هست»‏ از سر نگیرند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    نقدنامه (سه شنبه 85/10/12 ساعت 10:11 صبح)

    1- اسفندیار رحیم مشایی: ...... همانطور که مطلع شدید وی دیروز اعلام کرد که پس از شروع مراسم رقص خطاب به رییس سازمان کنفرانس اسلامی اعتراض کرده و سپس مجلس را ترک کرده است. از طرفی معاون سابق وی در گفتگویی با خبرگزاری فارس اعلام کرد رقص در برنامه قرار داشته. بنظر می‏رسد رحیم مشایی با این نیت در جلسه شرکت کرده که هنگام شروع رقص سالن را ترک کند. اما نکته‏ای که مایه تعجب است موضع شدیدا اصولگرایانه برادر ابوطالب است. ایشان تا همین چند ماه قبل در گفتگویی با نشریه یالثارات با حرارت از ماهواره دفاع می‏کرد و حرفهایی شبیه مجلسیان ششم می‏زد که مثلا با برخورد فیزیکی (جمع‏آوری دیش‏ها) نمی‏توان با مقولات فرهنگی (ماهواره)‏ برخورد کرد. یا اینکه دنیا دارد پیشرفت می‏کند و ما بجای مقابله با ماهواره باید خودمان هم در این فضا مشارکت داشته باشیم ..... گذشته از اینها از آنجا که این ادعاها در مورد مشایی توسط نمایندگان مجلس و بنوعی بنمایندگی از مجلس مطرح شده انتظار ما از رییس مجلس این است که لااقل اجازه دهند دفاعیه مشایی از صحن علنی قرائت شود.

    2- طرح ناپخته: ..... مجلس بعد از کش وقوس‏های فراوان بر سر تعیین ساعت کار بانک‏ها اکنون طرحی یک فوریتی را در دستور کار قرار می‏دهد برای تغییر ساعت کار مدارس. طراح این طرح استدلال می‏کند که ساعات کار مدارس (8 صبح) زود است و «ما نیازی نمی‏بینیم بچه‏ها در تاریکی به مدرسه بروند». در مورد این طرح دو مساله وجود دارد. اول اینکه اساسا همه ما دوست داریم حتی‏المقدور تا لنگ ظهر بخوابیم اما اگر قرار باشد همه با هم در بهترین ساعت ممکن (یعنی زمانی که هوا روشن می‏شود و از سرما نیز کاسته می‏شود) از خانه بیرون بیاییم ترافیک تهران وحشتناک خواهد شد. بنابراین اثرات این طرح در صورت تصویب فاجعه‏بار خواهد بود. دوم اینکه با این همه طرح‏های رنگارنگ فوریتی وظایف اصلی مجلس و قوانین مهمی که در زمینه مسایل قضایی و اداری مملکت ماه‏هاست در صف انتظار برای بررسی توسط مجلس باقی مانده‏اند فراموش شده و بنظر می‏رسد مجلس به یک رویکرد سیاسی‏کاری کشیده شده است.

    3- ساماندهی: ...... طرح دولت برای ساماندهی سایت‏ها با انتقاد خوبی از طرف بازتاب مواجه شد. این تذکر که نباید اطلاعات کاربران ایرانی در سرورهای آمریکایی ذخیره شود کاملا بجاست. از طرف دیگر دولت باید توجه داشته باشد که وسعت کار در اینترنت آنقدر زیاد است که نمی‏توان یکباره کل فضای اینترنت را به قانون ملزم کرد. پیشنهاد من این است که دولت سایت‏های خبری را که بیش از ده‏ هزار کلیک در روز می‏خورند طی لیستی اعلام کند و از آنها بخواهد تحت قوانین روزنامه‏نگاری ارشاد فعالیت کنند و در غیر اینصورت آنها را فیلتر کند. در این صورت امکان موفق شدن طرح بسیار بالاست و در صورت نیاز می‏توان در مراحل بعدی آنرا گسترش داد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

       1   2      >
    دی 1385 - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 1 بازدید
    دیروز: 16 بازدید
    کل بازدیدها: 232742 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده