این روزها دیگر کمتر سخنی از حداد عادل رییس مجلس هفتم میشنویم، با بایکوتی که از طرف اصولگرایان شده است بعید نیست سر از رسانههای آنطرفی دربیاورد. هواداران دولت بدلیل ایستادگی قانونیاش در برابر دولت از وی دل خوشی ندارند و ساز عوض کردنش را کوک کردهاند و مجلسیها هم مدارای زیاد او را با دولت نمیپسندند و به امید مجلسی قویتر که بتواند بیشتر دولت را رام کند نیم نگاهی به لاریجانی دارند. از سوی دیگر شطرنج متفکرانه لاریجانی بکمک مراجع قم و یک انتخابات بیدردسر برای او بخت وی را برای تصاحب صندلی ریاست مجلس هشتم بالا برده است. البته حداد عادل ناید چندان گلهمند باشد. در تمام دنیا قدرتمندترین وزیران وزرای امور خارجه هستند. آنها معمولا نفر دوم دولت محسوب میشوند که در صورت کنار رفتن رییس جمهور میتوانند جای وی را پر کنند. و البته لاریجانی فراتر از یک وزیر خارجه برای ایران بود چرا که اداره پرونده هستهای ایران و کسب پیروزیهای بزرگ در این عرصه اثری بسیار بزرگ در فضای سیاسی ایران داشت وبسی بیشتر از اداره بروکراسی وزارت خارجه برای وی اعتبار به ارمغان آورده است. با این وجود من میخواهم به دلیلی کاملا متفاوت از لاریجانی برای تصدی این سمت حمایت کنم. معتقدم از آفات مهم پیروزیهای سیاسی گرفتار شدن در نوعی انسداد سیاسی تدریجی است که با شکلگیری یک طبقه جدید سیاستمداران مانع از بروز خلاقیت و نوآوری برای حل مشکلات جامعه میشود و همین امر مردم را بتدریج از گرد جریان پیروز ولی مغرور و ناتوان و پرمدعا پراکنده میکند. پیامدهای انسداد ساختاری در جریانات پیروز آنقدر جدی است که معمولا این جریانات حتی پس از شکستهای سنگین نیز قادر به کنار گذاشتن بتهایی که برای خود ساختهاند نیستند. نگاه کنید به کارگزاران سازندگی که تا 10 سال پس از از دست دادن دولت به فکر بازگرداندن پیرمرد سازندگی (هاشمی) به صحنه بود، یا جریان اصلاحات که مدام کروبی را برای هر پست جدیدی کاندید میکند. رمز پیروزی اصولگرایان از انتخابات شورای شهر دوم تا ریاست جمهوری نهم جوانگرایی شدید و میدان دادن به تفکرات کاملا بدیع و تازه (اگر نه لزوما پخته و درست) بود. بنابراین اگر چه حداد عادل نوع جدیدی از سیاستمداری مبتنی بر قانون را در مقام ریاست مجلس هفتم ابداع کرد که الگویی تازه و ذخیره آینده کشور محسوب میشود اما ادامه ریاست وی برای 4 سال دیگر میتواند بر محبوبیت اصولگرایان بشدت تاثیر منفی بگذارد، ماجرایی که برای ناطق نوری پیش آمد را همه بخاطر داریم، مردم دیگر از دیدن چهره ایشان که 4 سال رییس مجلس بود و حالا قرار بود 8 سال رییس جمهور شود حالشان بد میشد. بنابراین بنظر میرسد باید مکان خوبی در شان حداد پیدا کرد و این منصب را به نیروی جوانتری سپرد که از قضا دارای این توانایی است که تنوع درونی جریان اصولگرا را با نقدهای قوی بر دولت افزایش دهد و آینده آنرا تضمین کند.
|
سیاست داخلی |