اخیرا اتفاقاتی پیش آمده که آدم واقعا فکر میکند آمریکا از صمیم قلب به فکر مبارزه با تروریسم است. حملات اخیر به پاکستان نوعی دیوانگی از سوی یک قدرت بزرگ بنظر میرسد که گویی دیگر رفتارش غیر قابل فهم شده و ناچار باید به آنچه خودش ادعا میکند از نیات پاکش اعتماد کنیم. تحولات پاکستان اغلب باعث میشود تاسف بخوریم که در منطقهای زندگی میکنیم که مردم آن از حداقل امنیت و حداقل نفوذ بر سرنوشتشان محروماند و خدا را شکر کنیم که ایران لااقل در دو دهه اخیر اگر چه همواره زیر سایه سنگین احتمال برخورد نظامی با غرب زندگی کرده یا شبها خواب تحریم واقعی اقتصادی را دیده است اما در مجموع آنچه در عمل روی داده است امنیت و آسایش و دمکراسی بوده است.
آمریکا هرگز با یک قدرت سرپا وارد جنگ نمیشود. در مورد عراق چه اتفاقی افتاد؟ ابتدا بر علیه رییس جمهور یک کودتای آمریکایی صورت گرفت. سپس جناح سختدلتر کودتا یعنی صدام به اشاره آمریکا کودتا در کودتا کرد. با فرمان آمریکا عراق وارد جنگ با ایران شد، تمام ساختارهای داخلی آن در خدمت جنگ قرار گرفت، تولیدات داخلی در سیل کمکهای خارجی نابود شد و زندگی انگلی وارداتی جای آن را گرفت. سپس شکست خورد. در قدم بعد به اشاره آمریکا به کویت حمله کرد، جنگی که درگرفت بهانه درازمدت برای حضور نظامی در منطقه را بدست آمریکا داد. بعد بمبارانها شروع شد. جنوب عراق به قول رمزی کلارک با بمبافکنهای ب 52 شخم زده شد. اما صدام بر جای خود نگه داشته شد. دهه بعدی دهه تحریم بود. شیرازه انسانی عراق از هم پاشید، مردم زیادی از گرسنگی مردند، میلیونها نفر. تولیدات داخلی و صنایع داخلی نابود شد. روزی نبود که جنگندههای آمریکایی و انگلیسی یک گوشهای از مناطق پرواز-ممنوع را بمباران نکنند تا جایی که مسئول نیروی هواییشان گفت دیگه چیزی نمونده که نزده باشیم غیر از دستشویی توی حیاط! وقتی خوب کوبیده شد نوبت حادثه 11 سپتامبر رسید و بسرعت کشور اشغال شد. البته هنوز از نظر آمریکاییها و اسراییلیها عراق خوب کوبیده نشده و با تروریسم روزمره مشغول نرم کردن هستند.
بر افغانستان چه گذشت؟ ابتدا در یک مذاکرات سطح بالای استراتژیک با شوروی در ازای امتیازاتی در جای دیگر (ایران) افغانستان را به شوروی واگذار کردند. بنابراین حمله برقآسای شوروی به افغانستان با هیچ واکنش جدیای روبرو نشد. سپس مجاهدین را تسلیح کردند و جنگ درگرفت. القاعده را ایجاد کردند. وقتی افغانستان پیروز شد، با خلق طالبان و خشونتورزی گسترده آتش جنگ را آنقدر درش دمیدند که همه چیز با خاک یکسان شد. مردم افغانستان و دنیا دیگر منتظر یک منجی بودند زمانی که 11 سپتامبر شد و میوه رسیده له شده در دامن ابرقدرت افتاد.
با این وجود از آبهای آزاد تا افغانستان ایران و پاکستان دیواری نفوذناپذیر هستند. واشنگتن تلاش کرد با کارت ایران همان بازی را بکند که با عراق و افغانستان کرد. پروژه اضمحلال ایران آغاز شد اما با سد بزرگی به نام برنامه هستهای ایران مواجه شد. برنامهای که امید را در دل ایرانیها زنده کرد، دیگر کسی در افق بلند ذهن خود تسلیم محتوم یا شکست محتوم در برابر غرب را پیش بینی نمیکرد. ما قوی شده بودیم. تحریمها نیز کند شد و آمریکا شکست خورد. درست در همین روزها که شکست پروژه ایران رسما اعلام میشود (تقاضا برای تجدید روابط)، پروژه جایگزین کلید میخورد. سالها بود افراد دقیق در آمریکا میگفتند که در «جنگ علیه تروریسم» پاکستان دشمن بزرگتری است تا ایران. اکنون به این توصیه عمل میشود. پروژه افغانستانیزه کردن یا عراقیزه کردن پاکستان شروع شده است و دقیقا از همان الگوهای چند دهه اخیر نیز پیروی میکند. کودتای آمریکایی مشرف، سپس ایجاد درگیریهای داخلی، ترور سیاستمداران برجسته و احیانا مستقل مثل بینظیر بوتو، ارسال بهانههای آمریکا یعنی القاعده و طالبان این بار به پاکستان و بمباران روستاها به بهانه حضور آنان و مبارزه با تروریسم. وارد شدن به درگیری با ارتش پاکستان و غیره. آمریکا کمکم کوبیدن را شروع کرده است و باید انتظار داشته باشیم این زدوخورد دائمی میان آمریکا و پاکستان برای سالها به همین منوال ادامه داشته باشد. وقتی موقعش رسید میوه چیده خواهد شد.
آمریکا سخت مشغول محاصره روسیه (در گرجستان، اوکراین، سپر موشکی، افغانستان) و چین (انقلاب مخملی در تبت، افغانستان) است و اتحاد با هند بعنوان قدرت بزرگ آینده و از سر راه برداشتن پاکستان اتمی که میتواند در آینده متحد راهبردی روسیه، چین و ایران باشد از جمله برنامههای آن است.
|
سیاست داخلی |