رسانههای غربی سر و صداهای زیادی درباره احتمال اقدام نظامی آمریکا بر علیه ایران مطرح کردهاند. پس از اعلام راهبرد جدید بوش و دستگیری دیپلماتهای ایرانی در عراق تبلیغات در مورد این مساله افزایش پیدا کرده است. برای اطمینان در اینجا لازم است بگوییم لااقل در نیم قرن گذشته و از زمانی که فناوری هستهای پا به عرصه وجود گذاشت هیچگاه یک ابرقدرت با یک کشور بالقوه هستهای درگیر نشده است. درگیری با کشوری که دانش هستهای را بدست آورده است و در صورت اراده کردن قادر است ظرف مدت کوتاهی به سلاح هستهای مسلح شود کار بیهودهای است. با اینگونه کشورها معمولا از طریق تلاش برای محدود کردن نفوذشان از طریق حمله به همپیمانانشان برخورد می شود، مانند آنچه در جنگ 33 روزه لبنان روی داد. مقامات آمریکایی کاملا آگاه هستند که ایران در حال حاضر (بقول نیکلاس برنز) در وضعیت دفاعی قرار دارد و منتظر اقدامات تند طرفهای درگیر است تا مشروعیت لازم برای گامهای هستهای خود را بدست آورد. در واقع دستیابی ایران به فناوری هستهای بیش از آنکه بقول آمریکاییها صلح را بخطر انداخته باشد باعث تحکیم آن شده است. در ایران کسی تردیدی ندارد که اگر همین مقدار دانش هستهای را نیز نداشتیم بسادگی بعنوان هدف بعدی حمله آمریکا مطرح میشدیم. بعلاوه قدرتگیری هسته ای ایران باعث شده است لحن مقامات ایرانی نیز ملایم شود، آنها دیگر نیازی به اقدامات غیرهستهای احساس نمیکنند. هر اقدام طرف مقابل را اکنون میتوان با اندکی تغییر در سیاستهای هستهای بخوبی پاسخ داد. در مقابل آمریکا نیز تا چندی پیش بیشتر تلاش خود را بر موضوع هستهای ایران متمرکز کرده بود. مواجهه با یک کشور هستهای باعث شده است مقامات کاخ سفید بنحو بیسابقهای عاقل شوند و واکنشهایی خلاف نومحافظهکاری از آنان صادر شود. در این چارچوب وقتی میبینیم که سیاست برخورد آمریکا با ایران به حوزههای غیرمرتبط مانند فعالیتهای دیپلماتیک ایران در عراق یا حمایت ایران از حزبالله و حتی بسمت مقابله اقتصادی کشیده شده است میتوانیم آنرا تنها نشانه پذیرش شکست از طرف آمریکا بدانیم، چرا که آمریکا از برخورد با مولفه اصلی قدرت ایران دست کشیده و به مسایل فرعی پرداخته است. ضعف شدید آمریکا در این درگیری در افکار عمومی بینالمللی کاملا مشخص شده است بنحوی که اکنون برخلاف یکی دو سال قبل کمتر کسی در سراسر دنیا نگران حمله آمریکا به ایران است و آنرا جدی میگیرد. افکار عمومی دریافته است که ایران وآمریکا وارد یک مرحله بلندمدت از همسنگی هستهای شدهاند و احتمال برخورد این دو قدرت بزرگ منطقهای و بینالمللی روز به روز در حال کاهش است. البته نباید از نظر دور داشت که ویژگی روانی جنگ سرد این است که طرفین دائما مشغول تحلیل آخرین وضعیت موازنه نیروها هستند و مترصد فرصتی هستند تا در صورت برهم خوردن تعادل برای حمله سرنوشتساز پیشدستی کنند. البته این حالت نه جنگ نه صلح را نباید با احتمال حمله قریبالوقوع اشتباه گرفت.