پس از دستگیری شهرام جزایری و انتقال وی به کشور یادداشتی نوشتم و در آن فرضیاتی را مطرح کردم. بیشتر دوستان نظر من را کاملا مردود شمردند و آنرا توطئهاندیشی دانستند. اکنون پس از گذشت بیش از یک ماه از این ماجرا برخی زوایای مساله روشنتر شده است بنابراین نگاهی خواهم داشت به شواهد جدید و همچنین یک مورد تجدید نظر در یادداشت قبلی:
1- چند روز پس از دستگیری شهرام جزایری، وزیر اطلاعات در رسانهها ظاهر شد و مطالبی را گفت که قلب آن این جمله بود: «صبح روز بعد جزایری با صدای ماموران اطلاعاتی ایران از خواب بیدار شد». البته این جمله قصد القاء این مطلب را داشت که ایران راسا اقدام به بازداشت وی کرده است و مساله به هیچ وجه نوعی استرداد نبوده است.
2- با این حال چند روز بعد سخنان یک مقام قضایی بر ابهامات قبلی افزود: «24 ساعت پس از ورود جزایری به مخفیگاهش ایران محل اختفای وی را یافت و تا زمان دستگیری چنان عرصه را بر وی تنگ کرد که قادر به خروج از خانه نبود». این جملات اولا تایید میکند که مسئولین ایرانی تمام مدتی که مشغول تبلیغات درباره زیر سوال رفتن صداقت قوه قضاییه درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی بودند کاملا از محل جزایری باخبر بودند. سوال بعدی این است که اگر اینچنین بود چرا بازداشت وی یک ماه دیگر نیز طول کشید؟ این گذشت زمان تایید میکند که مساله استرداد جزایری به هیچ وجه ساده نبوده و مستلزم مذاکرات و بده بستان سیاسی بوده است.
3- اکنون پس از گذشت مدت نسبتا طولانی از این مساله با نگاهی به سیاست آمریکا میتوان پیشبینی دقیقتری از انگیزه آمریکا برای صدور اجازه تسلیم جزایری به ایران داشت. چند روز پیش سرمقاله روزنامه کیهان میپرسید «آیا آمریکا در تغییر لحن خود نسبت به ایران صداقت دارد؟». این سوال کلیدی است. حقیقت این است که آمریکا مدتهاست مترصد بازگشایی باب روابط با ایران است و این دقیقا در چارچوب پروژه نفوذ از درون است. مانع اصلی آمریکا بدبینی شدید مقامات ایرانی نسبت به اهداف تاریخی آمریکا است. همگان شاهد بودیم در ماههای اخیر مقامات ایران بارها درخواستهای ملتمسانه آمریکا برای حداقل مذاکره را رد کردند. بنابراین آمریکا برای خروج ازین بنبست تلاش کرد دیپلماسی را از جایی که باید آغاز کند. تکیه کلام این روزهای علی لاریجانی این است که «ما به دیپلماسی رسانهای معتقد نیستیم. بعید میدانم آمریکاییها راه اصلی دیپلماسی را ندانند». خوب من میگویم نقطه شروع هرگونه دیپلماسی بینالمللی کجاست: همکاری امنیتی. اگر شک دارید نگاه کنید به ماجرای آزادسازی ملوانان انگلیسی. وزیر اطلاعات که کاملا تصادفا در جلسه مصاحبه مطبوعاتی رییس جمهور حضور داشت در یک مصاحبه تصادفی با خبرنگاران اعلام کرد که «ما آمادهایم برای برقراری امنیت در منطقه و فراتر از آن با انگلیس همکاری کنیم». نیازی به یادآوری نیست که همکاری در برقراری امنیت با انگلیس معنایش همان همکاری با سازمان سیاه «اداره ششم» امنیتی انگلیس است، سازماندهنده کودتای رضاخانی. آمریکاییها همانطور که دفعه قبل اشاره کردم با استرداد قاتل قاضی مقدس شروع کردند و این بار شهرام جزایری را هم به ایران تحویل دادند. اما رییس جمهور ایران آدم عجیبی است. وقتی لبخند کفار را ببیند با کشیده جواب میدهد و سربازان انگلیسی را دستگیر کرد. با این حال، امروز که دیپلماسی در راه دراز خود حتی به رسانهها هم رسیده و شاهد کاهش حجم حملات سیانان به ایران هستیم و پیامهای مثبت دائم روی نوار رسانههاست تذکر یک نکته خالی از لطف نیست. حیف که رایس زن است وگرنه خطاب به متکی مینوشتیم: برادر اجرت با امام حسین (ع)، فقط یادت باشد وقتی با مقامات دولت آمریکا و انگلیس دست میدهی از سالن که بیرون آمدی دستت را آب بکشی. هر چه باشد یه صد هزار تایی از ارتش اونها الان یکی از سرزمینهای اسلامی را اشغال کرده و مصداق کفار حربی و بقول مقام معظم رهبری پس از فاجعه فلوجه «دولت نجس فلانی» هستند.
|
سیاست داخلی |