گزارش اخیر رجانیوز درباره حضور پررنگ گروههای به اصطلاح کمونیستی دانشجویی در ناآرامیهای یک ساله اخیر دانشگاهها هشدار بموقعی بود. چیزی که هست رویکرد قدرتهای بزرگ بر این است که هر جریان اصیل را با خلق یک جریان موازی و قلابی تضعیف کنند و همین حرکت از ابتدای روی کار آمدن دولت مردمی احمدینژاد نیز پیگیری شده است. سرویسهای اطلاعاتی غربی وقتی دیدند که مردم بسمت عدالت اسلامی روی آوردهاند دست بکار ساختن نسخههای بدلی آن شدهاند. البته شبکه جایی است که همیشه اولین اتفاقات را بازتاب میدهد. وبلاگهایی که برای هتاکی به نظام و زیر سوال بردن آن تاسیس شده بود و توسط حرفهایها اداره میشد در یک چشم بهم زدن تبدیل به مبارزان راه توده و طرفداران چگوارا و غیره شدند و البته نشریات و گروههای رنگارنگی نیز در دانشگاهها تحت این عنوان شکل گرفت. در حالی که مردم و حامیان اصیل اصولگرایی هیچ وقت بفکر تجدید سازمان حول آرمانهای جدید نیفتادند این گروههای خلقالساعه ظاهرا زودتر از همه پیام سوم تیر را درک کردند. احزاب اصلاح طلب که حامیان سوپر سرمایهداری بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بودند یک شبه دفتر رسیدگی به مطالبات صنفی کارگران باز کردند. مدافعان سینهچاک اختصاصیسازی تبدیل به سخنگوی کارمندان دولت و معلمان شدند و غیره. بنابراین آنچه باید درباره حوادث دانشگاهها بگوییم این است که چنین تحرکاتی بطور کاملا ضایعی مهر اجنبی بر پیشانی دارد.
البته دوستان تصدیق میکنند که دیگر آب از سر ما تقریبا گذشته است! وقتی رده بالاترین مذاکره کنندگان هستهایمان و وزیر فرهنگ سابقمان که مدیریت بخش استراتژیک فرهنگ و خطدهی به رییس جمهور وقت را در دست داشتند الان در آغوش دشمن یا در ایران و در زندان به اتهامات امنیتی هستند دیگر خداوکیلی تحکیمیها مگر چه چیزی کم دارند؟ وقتی سند سری نظام درباره راهبرد مقابله با غرب تحویل دیپلماتهای غربی شده است دیگر چه اهمیتی دارد که فلان دانشگاه شلوغ بشود یا نشود؟ وقتی آنها بفهمند که ته دل ما چه میگذرد و آخرین تیر ترکش ما چه خواهد بود و الگوی رفتاری ما تا رسیدن به آنجا چگونه است چه باید کرد؟ زمانی میگفتند بیت آقای فلانی مرکز تجمع ضدانقلاب و جاسوسان شده است. الان ظاهرا همان قضیه برای بیت آقای بهمان اتفاق افتاده است. آن وقت آمریکاییها در جلسات اعترافاتشان مینشینند و میگویند ما در جمعآوری اطلاعات از ایران شکست خوردهایم. بیخود شکست خوردهاید پس اینها چیست؟ و فلان روزنامه هم با خوشحالی اعترافات آمریکاییها را تیتر میکند. متوجه نیستیم که خودزنی دشمن نگران کننده است. دستورالعمل دشمن این است که زمانی که دست و پایش بسته است رجز بخواند و زمانی که در آستانه پیروزی است اظهار شکست کند.
بهر حال آنچه در این میان میتوان گفت تکرار غمبار تاریخ ایران است. اگر تا دیروز پس از گذشت اندی سال میفهمیدیم فلان رجل سیاسی دستش در دست انگلیسیها بوده و این را در کتابهای تاریخ برای کودکانمان مینوشتیم. فکر میکردیم ازین مراحل گذشتهایم. فکر میکردیم دیگر معاهده پاریس (درباره واگذاری افغانستان) و امتیاز فلان و بهمان تکرار نشدنی است. اکنون اما واقعیت با تلخی خود را نشان میدهد. بله آن روز مساله نفت بود و الان انرژی هستهای، پس ما پیشرفت کردهایم؟ خوب دنیا هم جلو رفته است. اگر امروز هم اراده سیاسی لازم برای حتی چند روز حبس کردن فلان آدم درجه دوم و سوم را هم نداریم باید با دیروزمان مقایسه کنیم. زمانی که تقیزاده آخوند را علما حکم به ارتدادش دادند و مجبور شد ایران را ترک کند. امروز کجا هستند آنها که بدون زد و بند بتوانند حکم خدا را درباره خائنین به حرکت تاریخی مسلمانان بیان کنند؟
|
سیاست داخلی |