باید یک چیزی باشد که غرب اینقدر به یک حادثه تاریخی علاقمند است. هولوکاست تا حد یکی از مقدسات غرب بالا رفته تا حدی که اگر چه در آنجا حتی اهانت به مسیح (ع) آزاد است اما کار پژوهشی و حتی یک سوال درباره هولوکاست مجاز نیست و پیگرد سفت و سخت قانونی بهمراه دارد. احمدینژاد هر جا که میرود اولین خواهششان این است که لطفا هولوکاست را زیر سوال نبر!
اولین کسی که ماجرای هولوکاست را شروع کرد چرچیل بود که در اوج جنگ جهانی در یک سخنرانی مدعی شد اخبار موثقی دریافت کرده است مبنی بر اینکه هیتلر در حال نسلکشی یهودیان است. پس از جنگ در دادگاه نورنبرگ سران نازی «اعتراف» کردند که چنین کاری کردهاند. همچنین برای افزایش اعتبار ادعای چرچیل گفته شد که این تنها باری بود که وی اطلاعات حاصل از شکستن رمز سیستم مخابراتی آلمانها، «انیگما» را علنی میساخت. اگر چه ما در ایران تابو شدن هولوکاست را نشانی از نفوذ بیحد و حصر لابی یهودی در غرب میدانیم اما ممکن است مساله فراتر ازین هم باشد.
«هولوکاست»، «هیتلر»، «فاشیست»، «ضد یهود»، «دیکتاتور» و .... اینها عناصر اصلی تبلیغات پس از جنگ جهانی را تشکیل میدهند. هیتلرسازی از روسای جمهور مخالف نظم نوین جهانی (نظم پس از جنگ دوم بینالملل)، فاشیست خواندن حکومتهای دینی، قرار دادن اسلام در وضعیتی که بدلیل مقالبه با اسراییل متهم به یهودستیزی بشود و دیکتاتور نامیدن رهبران مردمگرا در سراسر جهان فرآیندهای اصلی تبلیغاتی غرب برای حفظ نظم ناعادلانه جهانی و حق وتوی پیروزمندان جنگ دوم است. در این میان نقش هولوکاست عاطفیتر از بقیه است، اگر هولوکاستی وجود نداشت، اگر تا این حد چهره آلمان به لجن کشیده نشده بود مشروعیت سلطه متفقین براحتی پس از مدت کوتاهی زیر سوال میرفت. اگرچه آلمان با تجاوزات نژادپرستانه خود میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد اما خوب است بدانیم از پایان جنگ دوم به این سو نیز در اثر جنگهای منطقهای به اندازه جنگ دوم تلفات انسانی وجود داشته است و کیست که از نقش اصلی متفقین در براه انداختن این جنگها آگاه نباشد؟ اما هولوکاست فرصتی برای مقایسه باقی نمیگذارد. متفقین هر چقدر هم ستمگر باشند از کسی که هولوکاست براه انداخت پاکترند. هولوکاست در این معنا چیزی جز چک سفید امضا برای جنایت نامحدود در دست متفقین نیست.
|
بینالمللی |