سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

آذر 1385 - پیاده رو خاطرات

صد تومان منصفانه نیست (شنبه 85/9/18 ساعت 9:52 صبح)

در این یادداشت با توجه به اینکه قیمت بلیط اکثر اتوبوسهای خصوصی 100 تومان از طرف شهرداری تعیین شده است مقایسه‏ای داریم میان کرایه تاکسی و اتوبوس. در گذشته (نه چندان دور) مسیری که با اتوبوس با 20 تومان طی میشد با تاکسی حداکثر 300 تومان محاسبه میشد یعنی نسبتی در حدود 15 به 1 برقرار بود، اما حالا این نسبت به 3 به 1 رسیده است. آیا این عادلانه است؟ یک مسافر با توجه به چه عواملی بین این دو گزینه انتخاب می‏کند؟

1- برای سوار شدن به تاکسی کافی است خودتان را به اولین خیابان اصلی برسانید. اما برای سوار شدن به اتوبوس باید چند دقیقه تا ایستگاه پیاده‏روی کنید. 2- از زمانی که کنار خیابان بایستید ظرف دو-سه دقیقه تاکسی پیدا می‏کنید اما برای اتوبوس باید غالبا ده دقیقه در ایستگاه منتظر بمانید. 3- در تاکسی در فضایی راحت می‏نشینید. در اتوبوس به احتمال زیاد می‏ایستید، در تابستان‏ها گرما و در زمستان‏ها سرما مساله‏ساز است. غالبا باید بشدت تحت فشار و مچاله باشید. 4- در تاکسی دقیقا در مقصد پیاده می‏شوید اما در اتوبوس باید از ایستگاه نهایی تا مقصد اندکی پیاده‏روی کنید. 5- تاکسی کمتر بین راه می‏ایستد در حالی که اتوبوس ایستگاه‏های متعدد دارد. 6- خطوط اتوبوسرانی تمام مسیرهای مورد نیاز را پوشش نمی‏دهند. مسیرهای تاکسی پوشش بیشتری دارند ... شش دلیل فوق باعث می‏شوند که زمان برای مسافر اتوبوس از دست برود. مسیری که با تاکسی نیم ساعته طی می‏شود با اتوبوس یک ساعت طول می‏کشد. 7- اتوبوس دارای بازار تضمین شده است. به این معنی که بخش وسیعی از مردم (30 درصد) ناچارند از اتوبوس استفاده کنند. بنابراین اتوبوس از هرگونه رقابت برکنار است. در مقابل تاکسی‏ها بسیاری اوقات خالی در خیابان بدنبال مسافر گشت می زنند. 8- اتوبوس از صرفه‏جویی ناشی از مقیاس بزرگ (تعداد مسافر در هر سفر) سود می‏برد. بعنوان مثال مصرف سوخت بازای هر مسافر کمتر است. بنابراین کاملا عادلانه خواهد بود اگر نرخ کرایه تاکسی «بسیار بیشتر» از کرایه اتوبوس باشد. البته شاید برخی فکر کنند کرایه تاکسی‏ است که غیرعادلانه است و باید بالا برود!


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • شرکت سابقا واحد (سه شنبه 85/9/14 ساعت 9:39 صبح)

    دولت در تعریف، نهادی است که مردم ایجاد می‏کنند تا عهده‏دار خدمات عمومی جامعه باشد. خدماتی از جمله دفاع از مرزها، ایجاد امنیت داخلی، مدیریت جامعه، تامین اجتماعی و سایر خدمات عمومی که بخش خصوصی انگیزه‏ای برای ورود به آن را ندارد یا آنچنان اهمیت دارد که نمی‏توان آن را به بخش خصوصی سپرد. در واقع مساله بر سر مدیریت این خدمات است. اگر این خدمات دولتی باشند به این معنی است که مردم راهی (هر چند با چند واسطه و غیر مستقیم) برای تاثیرگذاری بر نحوه ارائه این خدمات دارند و اگر خصوصی باشند به این معنی است که تصمیم گیری به عهده آن کسی است که مالک این دستگاه‏های خدماتی است. با تعریف فوق اگر هم قرار بر خصوصی سازی بخش‏های دولتی باشد این موضوع نباید شامل بخش‏هایی که شامل خدمات عمومی هستند بشود. بعنوان یک مثال تاریخی می‏توانیم از تجربه شکست‏خورده خودگردانی بیمارستان‏ها که توسط دولت هاشمی به جریان افتاد یاد کنیم. واگذاری بخش بهداشت جامعه (مهمترین رکن نظام تامین اجتماعی) به بخش خصوص باعث شد شکاف طبقاتی به حد غیرقابل تحملی برسد. مردم ممکن است بتوانند تحمل کنند که غذایشان ساده‏تر از ثروتمندان باشد اما پذیرفتن درد و رنج و احیانا مرگ یک عزیز، تنها به این دلیل که به اندازه کافی پول برای خرج عمل نداشته غیرقابل تحمل است. بیمارستانهای خصوصی حتی باعث بهبود کیفیت درمان ثروتمندان هم نشدند. برعکس آنها شروع به ابداع حیله‏هایی برای بیش-درمانی (اقداماتی فراتر از حد نیاز برای گرفتن پول بیشتر) نمودند. این تجربه تنها مختص ایران نیست و مطالعات جهانی نشان می‏دهد میزان داروهای تجویزی در بیمارستان‏های خصوصی بسیار بیشتر از بیمارستان‏های دولتی است.

    در اینجا قصد نداریم از مالکیت بی‏حد و حصر دولت بر اقتصاد دفاع کنیم. ممکن است زمانی در گذشته تولید یک محصول مانند فولاد بقدری استراتژیک تلقی می‏شد که نیاز بود در قانون اساسی آنرا ملی اعلام کنند اما پس از گذشت دهه‏ها، تولید چنین محصولی بقدری افزایش یابد که به حد صادرات برسد و دولت احساس کند تنها با کنترل تعرفه‏ها می‏تواند نیاز بازار داخلی را پاسخگو باشد. بنابراین در چنین مواردی دست زدن به سیاست خصوصی سازی می‏تواند درست باشد. اما آنچه با کف نیازهای مردم رابطه دارد نباید مشمول خصوصی سازی قرار بگیرد. بسیار قابل توجه است که ناوگان اتوبوسرانی تهران با 6000 اتوبوس چیزی در حدود 30% کل سفرهای درون‏شهری مردم را پوشش می‏دهد، بیش از نیمی از سهم حدود یک میلیون خودرو شخصی موجود در این شهر. از طرفی اتوبوس بدلیل ارزانی بلیط، پوشش دهنده فقیرترین اقشار جامعه و نیاز آنها به خدمات حمل و نقل می‏باشد. بنابراین خصوصی‏سازی شرکت واحد باعث محرومیت قشر بزرگی از مردم فقیر از خدمات حمل‏و‏نقل عمومی ارزان‏قیمت خواهد شد. تبعات این اقدام این خواهد بود که اولا مردم احساس خود را در مورد خدمت‏گذاری مسئولان از دست خواهند داد. در حالی که مدیران شهری در بدترین زمان ممکن یعنی در مقطع انتخابات با سرعت هر چه تمامتر مشغول پولی کردن اتوبوس‏ها هستند تنش در میان مسافران افزایش پیدا کرده و عناصری مکررا در پی کشاندن مردم به درگیری با مسئولین خطوط هستند که البته با هوشیاری مردم مومن منزوی خواهند شد. اما مسئولین باید توجه داشته باشند که مردم فرمول‏های اقتصادی نیستند که آرگومانش را کم و زیاد کنند و واکنش آنها را بسنجند. البته مردم بدتر ازینها را هم دیده‏اند، زمانی که نرخ تورم رسمی به 50% رسید. غیر از مسایل امنیتی باید توجه کنند که یک عده‏ای بنام «فقرا» در جامعه زندگی می‏کنند که اینها اگر مجبور بشوند روزی 400-500 تومان برای اتوبوس بپردازند ممکن است مجبور بشوند غذایشان را کم کنند. از اینها گذشته، سیاست احمدی‏نژاد در زمان شهرداری این بود که سرویس‏های حمل و نقل عمومی باید تا حد ممکن ارزان باشند تا مردم تشویق به استفاده از آنها بشوند. اما با گران شدن اتوبوس‏ها اخیرا تمایل مردم به بیرون آوردن خودروهای شخصی افزایش یافته است. این مساله می‏تواند سیاست دولت را برای کنترل مصرف بنزین و کاهش ترافیک با شکست روبرو کند. در انتها باید گفت که سکوت رسانه‏های خبری در مورد ظلمی که در این زمینه به طبقه ضعیف می‏رود جای بسی تعجب است. این موضوع می‏تواند نشاندهنده عمق جدایی بین رسانه‏ها و مردم عادی کوچه و بازار و مشکلاتشان باشد. واقعا اگر خبرنگاری اتوبوس-‏سوار بود و یکباره قیمت خدماتی که دریافت می‏کرد 5 برابر می‏شد باز هم شاهد چنین سکوت رسانه‏ای می‏بودیم؟ آیا بهتر نیست کاندیداهای انتخابات شوراها دست کم برای دادن این امید به مردم که ممکن است بتوان با شرکت گسترده در انتخابات، آب رفته را به جوی بازگرداند، موضع خود را در مورد این مساله روشن کنند؟


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • آتش‏بس هسته‏ای (پنج شنبه 85/9/9 ساعت 8:10 عصر)

    پس از شکست تلاش‏های آمریکا برای گذراندن قطعنامه تحریمی از شورای امنیت مدتی است که شاهد کاهش حجم تهدیدات غرب بر ضد ایران هستیم. ایران و آمریکا، طرفهای اصلی متخاصم در پرونده هسته‏ای ایران هم‏اکنون در شرایط انتخاباتی‏ای قرار دارند که برای آمریکا بسیار حساس و برای ایران دارای درجه کمتری از اهمیت می‏باشد. دولت بوش پس از رویارویی با شکست سنگین در انتخابات کنگره در حال حاضر منتظر دریافت نظرات طرف‏ دمکرات و مشغول گفتگوهای داخلی درباره مهمترین موضوعات سیاست خارجی از جمله مساله عراق و برنامه هسته‏ای ایران است. بنابراین در حال حاضر در میان هیات حاکمه آمریکا هیچ نوع اجماعی برای شروع یک ابتکار عمل جدید دیپلماتیک در برابر ایران وجود ندارد.

    در طرف دوم انتخاباتی با ماهیت محلی (شوراها) و کاملا داخلی (خبرگان) در جریان است که در اثنای آن بار دیگر طرف‏های غربگرا به ماراتنی نفس‏گیر با طرف‏های تازه نفس اصولگرای خود کشانده شده‏اند. دمکراسی ایرانی با هر سال یک انتخابات، طرف‏های شکست خورده در عرصه افکار عمومی را هر سال وادار به رقابت مجدد با طرف پیروز می‏کند و این موضوع فشاری سخت بر آنها وارد می‏کند. در دو انتخابات اخیر، غرب تلاش کرد با دخالت بی‏سابقه در انتخابات ایران و تعیین نامزدهای مطلوب و تبلیغ برای آنها در رسانه‏های وابسته به غرب، با هزینه اندک و با استفاده از تهدید و تطمیع یک ملت، به سیاست خارجی و داخلی ایران شکل دلخواه خود را بدهد. اما بخصوص در انتخابات ریاست جمهوری در برابر فشارهای شدید غرب و غرب‏گرایان (که کاملا در محورهای تبلیغاتی با هم هماهنگ بودند) مردم بر علیه فشارهای غرب برانگیخته شدند. ملت ایران با رای به ضد آمریکایی‏ترین نامزد انتخابات دور تازه‏ای از سیاست تهاجمی بر علیه غرب را کلید زد که به شکست‏های پی‏درپی بلوک آمریکایی انجامید. در انتخابات کنونی آمریکا و اروپا تصمیم گرفته‏اند عاقلانه از حمایت از طرف مطلوب در انتخابات خودداری کنند تا بیش ازین وجهه این طرفها در افکار عمومی ایرانیان آسیب نبیند. در تکمیل این سناریوی تاثیرگذاری، غرب با آگاهی از پاسخ شدید مردم به تهدید‏های هسته‏ای تصمیم گرفته است فشارهای خود را در برهه انتخابات کاهش دهد. در این چارچوب کاملا قابل فهم است که در اخبار می‏شنویم مقامات اروپایی پیش نویس قطعنامه جدید تحریم را ارائه داده‏اند اما ارائه آن به شورای امنیت را به سه ماه بعد (!) موکول کرده‏اند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • استراتژی روسیه (یکشنبه 85/9/5 ساعت 12:12 عصر)

    تردیدی نیست رسیدن به یک درک عمیق از نوع رفتار، خطوط قرمز و هدف نهایی کشورها نقش مهمی در پیروزی در مذاکرات حساسی همچون پرونده هسته‏ای ایران خواهد داشت. در این میان اهداف بلوک آمریکایی شامل تمامی کشورهای انگلیسی زبان بعلاوه ژاپن در برخورد هر چه شدیدتر با ایران کاملا روشن است اما این وضوح در عملکرد بلوک اروپای قاره‏ای و بلوک آسیایی (چین و روسیه) وجود ندارد. بخصوص عملکرد روسیه همواره در ایران موجب شگفتی می‏شود. دو تفسیر در مورد عملکرد روسیه وجود دارد. تفسیر تیم سابق مذاکره کننده هسته‏ای این بود که روسیه یک قدرت درجه اول جهانی نیست و نهایتا در زمینه پرونده هسته‏ای ایران تابع تصمیمات غرب خواهد بود و بنابر این بهترست از ابتدا با ارباب مذاکره کنیم. تیم جدید هسته‏ای بنظر می‏رسد نقش بیشتری برای روسیه قایل باشد. دست‏کم لاریجانی تصور می‏کند روسیه ظرفیت خوبی بلحاظ تبلیغاتی برای تاثیرگذاری بر غرب برخوردار است و ازینرو می‏توان گفت پس از اروپا دومین طرف مذاکره جدی تیم جدید روسیه است. البته این بمعنای تکیه بر روسیه نیست. در واقع روسیه بدلیل مواضع متلون هسته‏ای‏اش مهره‏ای مناسب جهت پاسکاری مداوم بین ایران و غرب است در حالی که چین ثبات قابل توجهی در مواضعش دارد و خیلی هم طرف مذاکره قرار نمی‏گیرد. اما مشکل اصلی در رابطه با روسیه فهم رفتار متناقض این کشور است.

    زمانی که پس از فوت زودهنگام رییس‏جمهور انتصابی روسیه، میخائیل گورباچف از سوی حزب کمونیست به ریاست جمهوری رسید توازن قوا در عرصه تبلیغات جهانی در اثر پیشرفت‏های غرب در زمینه شبکه‏های تلویزیونی و ماهواره‏ای به ضرر روسیه تغییر کرده بود. این پیشرفتهای تکنیکی با تاکید بیشتر بر اهمیت تبلیغات و روابط عمومی در سرویس‏های اطلاعاتی غربی همراه شد و با چاشنی ناتوانی روسیه در این زمینه، منجر به شکست تبلیغاتی بلوک کمونیسم در برابر سرمایه‏داری شد. ازینرو گورباچف آغاز دوره جدیدی از سیاست گلاسنوست (تبلیغات) را اعلام کرد. برای کاهش فشار تبلیغاتی غرب، مقامات روسیه مطابق معمول در دوره‏های گلاسنوست در مذاکرات و سخنرانی‏های رسمی کمونیسم را زیر سوال بردند و تغییراتی جهت باز کردن فضا و افزایش انتقادات درون-سیستمی انجام دادند. دشمنی با غرب بطور نمادین با مذاکرات سطح بالا و پیمان‏های خلع سلاحی کاهش یافت. در این اثنا با کودتای بوریس یلتسین نظام کمونیستی شوروی سابق سقوط کرد و روسیه اقمار خود را یکی پس از دیگری رها کرد. آیا این کودتا چیزی شبیه به انقلاب‏های رنگی دوران پس از یازده سپتامبر بود که توسط آمریکا هدایت و حمایت شد؟ بنظر اینطور نمی‏رسد. غرب پاداش روسیه در چرخش بسوی سرمایه‏داری را با زیرکی داد. آمریکا لحظه‏ای از بلعیدن اقمار سابق روسیه غافل نشد و ناتو سال‏ها پس از انحلال پیمان رقیب ورشو گام‏های بلند خود را بسوی شرق آغاز کرد. اتحادیه اروپا سهم بزرگی از کشورهای بازمانده از بلوک شرق سابق را بدست آورد و آمریکا موجی چند میلیونی از فرار مغزهای روسی را پذیرا شد. با این وجود مدتها طول کشید تا آمریکا چنان نفوذی در جمهوری‏های سابق شوروی بدست آورد که بتواند کودتاهای رنگی ولو موقتی و بی‏ثبات بوجود بیاورد. در این میان با وقوع کودتا در روسیه اتفاق قابل ملاحظه‏ای رخ نداد. مطبوعات غرب در توضیح این مساله نوشتند که همان نخبگان کمونیست اینک لباس ملی‏گرایی پوشیده و هنوز در راس قدرت هستند. حاکمان جدید از میان دستگاه‏های اطلاعاتی شوروی سابق برخاستند و بدون کمونیسم اینک بی‏پرده در راه افزایش قدرت بین‏المللی روسیه گام برمی‏داشتند. برخورد سرد غرب با روسیه جدید موجب سرخوردگی مردم این کشور شد تا جایی که آنها دوباره خواستار بازگشت کمونیسم شدند. اما مسوولان بنظر نمی‏رسید با مساله غیرمنتظره‏ای برخورد کرده باشند و نشانه‏ای از تجدیدنظرطلبی از خود بروز نمی‏دادند. با وجود تسخیر عراق (متحد روسیه در خاورمیانه) توسط آمریکا و انواع انقلاب‏های رنگی در حیات خلوت روسیه که توسط آمریکا سازماندهی می‏شود روسیه هنوز با جدیت خواستار عضویت در ناتو و اتحادیه اروپایی و سازمان تجارت جهانی است. مسکو نشان داده است که پیروزی نهضت‏های آزادی‏بخش ضدآمریکایی در سراسر جهان چندان او را بوجد نیاورده است. در جای خود روسیه با معامله بر سر ارجاع پرونده هسته‏ای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامه بر ضد کره شمالی توانست مجوز ورود به سازمان تجارت جهانی را از آمریکا کسب کند. همینطور چند روز قبل که تقاضای عضویت روسیه در اتحادیه اروپا توسط لهستان (متحد آمریکا در اروپا) وتو شد این امر سبب هشدار شدیداللحن روسیه به این کشور شد. سیاست گلاسنوست گورباچف در بهبود رابطه با چین هنوز کمونیست (که در دهه هفتاد و در اوج جنگ سرد آسیب دیده بود) بدون وقفه ادامه دارد.

    بنظر می‏رسد روسیه با حاکمانی که تجربه غنی از رویارویی با بلوک غرب را دارند در اندیشه جهان آینده نیاز به متحدانی بزرگتر از کشورهای اقماری دارد. این کشور اقمار خود را رها کرده است تا به متحدین جدیدی دست یابد. در حال حاضر چین یکی ازین متحدین است اما تکلیف اروپا روشن نیست. در واقع ارتش دیپلماتیک روسیه بی‏وقفه به غرب می‏تازد. روسیه با فشارهای خود در زمینه انرژی امیدوار است راه ورود خود به اتحادیه اروپا و ناتو را هموار کند. اروپایی که با حضور روسیه به وسعت شگرفی دست می‏یابد و از نظر منابع انرژی خودکفا می‏شود با استفاده از فناوری پیشرفته نظامی روسیه پاشنه آشیل خود در برابر آمریکا را در زمینه توازن نظامی رفع کرده و ظرفیت سیاسی خود در استقلال از آمریکا را بمنصه ظهور خواهد رساند. برای رویارویی با آمریکا و تشکیل قطب قدرت جدید جهانی روسیه پول کم دارد و اروپا ارتش و این دو بخوبی با هم جور خواهند شد. در این زمینه تحلیلی است که می‏توانیم نوع تحرکات آمریکای نگران را درک کنیم. آمریکا با اینکه توانسته پویاترین اقتصاد جهان یعنی ژاپن را به همپیمانی کامل و مطیع تبدیل کند از اتحاد روسیه و اروپا واهمه دارد. آمریکا تلاش می‏کند با خریدن کشورهای اروپای شرقی و نصب سیستم‏های ضد بالستیک در این کشورها مانعی میان روسیه و اروپا ایجاد کند. روسیه نیز به تحرکات سریع خود در این زمینه ادامه می‏دهد. چند هفته قبل روسیه پیشنهاد یک معامله بزرگ را به اروپا داد که بر مبنای آن روسیه یک مخزن بزرگ گازی را که برای آمریکا در نظر گرفته شده بود در ازای امتیازات بلندمدت به اروپا واگذار خواهد کرد. تحولات پرونده هسته‏ای ایران هم نشاندهنده تلاش مشترک اروپا و روسیه برای محدود کردن دامنه عمل آمریکاست و تحولات آینده روشن خواهد کرد که روسیه تا چه حد در این رویای اروپایی خود موفق خواهد بود.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )

  • <      1   2      
    آذر 1385 - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 137 بازدید
    دیروز: 14 بازدید
    کل بازدیدها: 235785 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده