سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

شهریور 1386 - پیاده رو خاطرات

دولت تحت فشار خصوصی‏سازی (جمعه 86/6/30 ساعت 10:30 صبح)

خصوصی‏سازی یک انقلاب اقتصادی خواهد بود که افق حرکت اقتصادی کشور را متحول خواهد کرد. اما هر انقلابی لااقل در کوتاه‏مدت بیشتر سختی دارد تا دست‏آورد و انقلاب‏های اقتصادی هم ازین قاعده مستثنا نیستند. در روزهای گذشته شاهد موج خبری درباره رویکرد اقتصادی دولت بوده‏ایم که دولت را به عملکرد غیرعلمی و سردرگمی اقتصادی متهم می‏کنند. آخرین بخش این موج خبری نامه مجمع ایثارگران بود که بشدت به سیاست‏های اقتصادی دولت حمله کرده بود. این تشکل اصولگرا گویی ازین که برخی از مسئولین دولتی تورم و گرانی را شوخی تلقی کرده‏اند و به انکار آن روی آورده‏اند چنان رگ غیرتش جنبیده است که آنچه بر زبانش می‏آمده است نثار دولت و شخص رییس‏جمهور نموده است. از جمله از دولت خواسته است که اصل علمی ایجاد تورم بر اثر افزایش حجم نقدینگی را بپذیرد و «از برخوردهای مهندسی با مسایل اقتصادی دست بردارد». سوال اینجاست که مگر وقتی مردم به احمدی‏نژاد رای دادند خبر نداشتند که مهندس است؟ مگر سیاست‏های اقتصادی وی از جمله تثبیت قیمت خدمات شهری (مثل بلیط شرکت واحد) برای مردم ناشناخته بود؟ آیا بخشی از محبوبیت وی اتفاقا ناشی از همین سیاست‏ها نبود؟ آیا این احمدی‏نژاد نبود که با ورود به شهرداری تهران جلوی بورس‏بازی در زمینه مسکن را گرفت بنحوی که بقول «اقتصاددانان» بازار مسکن دچار رکود (یعنی همان ثبات قیمت) شد؟ آیا مجمع ایثارگران بیشتر سیاست‏های «ضد رکود» مثل اقدام یک بانک خصوصی در خرید هزار میلیارد تومان خانه در تهران و خارج کردن آن از بازار را ترجیح می‏دهد تا قیمت‏ها بالا رود و بازار رونق پیدا کند. چسباندن خود به نظریات دیگران کار سختی نیست،‏ امروزه روز گفتن اینکه تورم تابعی از افزایش ارزش پول است (یعنی تنها دولت این وسط مقصر است) و اینکه نفت بدبختی ماست سکه رایج روشنفکران است. اما براستی اگر اینگونه است پدرجدتان که صندوق بین‏المللی پول باشد را چه می‏گویید که گزارش می‏دهد در سال 84 با وجود رشد نقدینگی تورم کاهش داشته و اینکه تورم پنهان است و بزودی خواهد آمد. اگر واقعا تورم تابعی از حجم پول است چرا بسرعت بروز نکرد؟ آیا غیر ازین بود که سیاست تثبیت قیمت‏ها که توسط اصولگرایان در مجلس و دولت پیگیری شد تورم را کاهش داد؟ اکنون به مساله اصلی رسیدیم ....

واقعیت این است که اصولگرایان آمده بودند که تورم را کنترل کنند،‏ لبه تیز حمله‏شان سیاست‏های سازندگی بود که به محرومیت گسترده انجامید،‏ اما دست روزگار تقدیر را بنحو دیگری رقم زد. از قضا دولت هنگامی که بر سر کار آمد خود را مواجه با برنامه گسترده خصوصی‏سازی‏ای دید که الزام داخلی و جهانی آن ‏را به کشور تحمیل کرده بود. از سوی دیگر در چشم‏انداز آینده، الحاق به روند جهانی شدن منظره‏ای حتی دشوارتر پیش‏رو می‏نهاد. اگرچه معمولا عنوان می‏شود که خصوصی‏سازی مترادف با افزایش قیمت‏ها نیست، مترادف با اخراج کارکنان نیست و ... اما مردم نیک می‏دانند که هست و هزینه اصلاحات را لاجرم همیشه ضعیف‏ترین‏ها خواهند پرداخت. وقتی اتوبوسرانی خصوصی شد قیمت بلیط پنج برابر شد، آیا این موضوع تاثیر تورمی ندارد؟ وقتی بنزین بناچار سهمیه‏بندی شد مگر قیمت‏ها بالا نرفت؟ آیا سهمیه‏بندی بنزین حجم نقدینگی را افزایش داده بود یک‏شبه؟ چرا برای مردم توضیح نمی‏دهید که هر تئوری علمی بر پایه مدلسازی از واقعیت عمل می‏کند و از آن مدل نتایجی می‏گیرد، اگر مدل نادرست باشد نتایج می‏تواند کاملا گمراه‏کننده باشد. علمای اقتصاد خوب می‏دانند که مهمترین مفروض کنونی علم اقتصاد «حالت تعادل» است، در حالی که اکنون معلوم شده است که جامعه هیچ‏گاه فرصت رسیدن به چنین تعادل‏هایی را ندارد، بجای استاتیک دینامیک مورد نیاز است .....

آیا وقتی آن کشاورز گله می‏کند که تا دیروز هر بسته کود را باید سه هزار تومان می‏خریدیم و امروز شده است بیست هزار تومان، این فردا اثر تورمی روی محصولات کشاورزی ندارد؟ تازه هنوز دولت با آزادسازی کامل قیمت محصولات پتروشیمی موافقت نکرده است. چرا دولت اصولگرا مجبور است با چنین چیزی موافقت کند؟ کافی است به سرنوشت سهام مپنا (مدیریت پروژه‏های نیروگاهی ایران) نگاهی بیندازیم ... عرضه اول آن ناموفق بود، در عرضه دوم دولت زیر قیمت انتظاری بازار عرضه کرد و فروش رفت، بمحض اینکه در اثر معامله تاریخی هزار میلیاردی مس بازار مواجه با کمبود نقدینگی شد اولین سهمی که به صف فروش رفت مپنا بود. علت آن واضح است، چون برق کالای عمومی محسوب شده و قیمت آن ارزان نگه داشته شده است کسی تمایلی به سرمایه‏گذاری در این عرصه ندارد. بنابراین دولت وقتی در ماه آینده بخواهد سهام پتروشیمی را عرضه کند تنها شوک مثبتی که می‏تواند به بازار وارد کند آزادسازی قیمت محصولات پتروشیمی است .....

بنابراین الگوی کلی بحث این است ... اقتصاد ناکارآمد است .... تنها مدل شناخته شده کارآمدی آزادسازی اقتصادی است .... قدم اول محتاطانه واگذاری بخشی از مالکیت بنگاه‏ها به «مردم» است .... «مردم» در بخش‏هایی که چشم‏انداز سود خوب نباشد سرمایه‏گذاری نمی‏کنند .... دولت ناچار است برای استقبال بازار،‏ قیمت محصولات را افزایش دهد .... دست آخر مردم گرفتار افزایش قیمت‏ها و تورم می‏شوند .... البته پرواضح است منظور از «مردم» همان سرمایه‏داران است و منظور از مردم همان مردم کوچه‏بازار ... به هر حال چاره‏ای نیست .... تازه این اول عشق است ... دولت وقتی با هیولای تورم درگیر می‏شود و تحت فشار روشن‏فکرانی که از «حجم بالای نقدینگی» شکایت می‏کنند، زیرمیزی تصمیم می‏گیرد نقدینگی را کنترل کند ... راهش عرضه‏های بلوکی عظیم در بازار بورس است! .... و این چرخه دائم تند می‏شود ... با وجود این یک پله آخر هم باقی می‏ماند .... وقتی آخرین رمق بازار داخلی نیز کشیده شد دولت در‏می‏یابد تنها سرمایه‏گذار خارجی است که می‏تواند کارخانه‏های عظیم را بخرد .... آن وقت دور امتیازدادن به ثروتمندان به امتیاز دادن‏های پنهانی به بیگانگان کشیده می‏شود و این یعنی آماده شدن کشور برای الحاق به سازمان تجارت جهانی ... کارخانه‏هایی که با پول عظیم نفت که از غربی‏ها گرفته شده ساخته می‏شوند آخر سر معلوم می‏شود که فقط همان‏ها هستند که می‏توانند دوباره آنرا بخرند و خوب مدیریت کنند و همین‏طور هم می‏شود.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    تورم ذاتی (یکشنبه 86/6/25 ساعت 12:0 عصر)

    پس از گذشت چند سال از بالا رفتن قیمت نفت اکنون اظهارنظرهای رسمی تایید می‏کنند که علایمی از بیماری هلندی در اقتصاد ایران دیده می‏شود. استدلال این است که با گران شدن نفت، حجم پول در کشور افزایش یافته و چون مابه‏ازاء کالایی آن افزایش بمراتب کمتری داشته است قیمت‏ها بنحو اجتناب‏ناپذیری افزایش خواهد یافت. اما راه‏حل طرفداران این نظر برای مهار تورم چیست؟ شاید خیلی بنظر عجیب برسد که آنها توصیه می‏کنند پول نفت را به بانک‏های غربی برگردانید، حتی گاهی فراتر ازین می‏گویند آنرا در غرب سرمایه‏گذاری کنید!! بنظر می‏رسد این گروه بجای پرداختن به ریشه تورم تنها پیامدهای آنرا که یکی از آنها افزایش عرضه پول به نسبت کالا و خدمات است مورد توجه قرار داده‏اند.

    سوال اصلی این است که اگر حجم پول در گردش در کشور دو برابر شود قیمت میانگین کالاها نیز دوبرابر شود چه کسی ناراضی است؟ مسلما مشکل از آنجایی ناشی می‏شود که درآمد بسیاری از افراد متناسب با تورم افزایش نمی‏یابد. از سوی دیگر، اگر به وجود نوعی هدفمندی در نظام اقتصادی اعتقاد داشته باشیم باید سوال کنیم چرا باید نظام اقتصادی بیهوده دستمزدها و قیمت‏ها را به یکسان افزایش دهد در حالی که هیچ کارکرد اقتصادی از چنین تغییر و تحول پرهزینه‏ای بدست نمی‏آید؟ ..... جهش‏های تورمی در اقتصاد ایران همواره همراه با شیوع پدیده تجمل‏پرستی عده‏ای اندک و فقر و فشار اقتصادی بر اکثریت مردم بوده است، کافی است به دوره ریاست جمهوری هاشمی توجه کنید، اگر از اقتصاددانان بپرسید مشخصه دوران هاشمی چه بود محتمل است بگویند تورم 49 درصدی، اگر از اصولگرایان بپرسید حتما خواهند گفت رواج رفاه‏زدگی اقلیتی رانت‏خوار. این همان دورانی بود که به جنبش دوم خرداد انجامید، جنبشی که بد فهمیده شد و مانند مشروطه به انحراف کشیده شد. کمی به عقب برگردیم، بحران بزرگ مالی-اجتماعی که به سقوط حکومت شاهنشاهی و انقلاب بزرگ اسلامی انجامید درست در پی یک دوره افزایش شدید قیمت نفت، تورم افسارگسیخته و سپس ناآرامی اجتماعی پدید آمد. این در حالی است که یکی از دلایل مهم وقوع انقلاب اسلامی افزایش شکاف طبقاتی و بی‏عدالتی در جامعه شمرده می‏شود.

    فریبرز رییس دانابنابراین ناراحتی مردم کاملا بجاست چرا که تورم همواره مبین رشد شکاف طبقاتی در جامعه و رانده شدن اکثریت مردم بسمت خط فقر است، شاید لازم باشد حتی پا را فراتر ازین بگذاریم و بگوییم تورم در حقیقت ناشی از فشار طبقات بالای جامعه برای تصاحب بخش بزرگتری از قدرت اقتصادی و کاهش قدرت خرید فقراست (فریبرز رییس دانا،‏ کم‏توسعگی، مقاله: پنج دنگ خانه آقای میم کجاست؟، 1371). آنچه در ادوار تورمی مردم را آزار می‏دهد درک حقیقی آنها از کاهش قدرت خریدشان در زمانی است که قدرت خرید اقشار ذی‏نفوذ جامعه حفظ می‏شود یا بیشتر وقت‏ها بالا می‏رود. از آنجا که این اقشار ثروتمند چه در دوران طاغوت و چه در حال حاضر عمدتا در پیرامون دولت گرد آمده‏اند هر گاه از رهگذر افزایش قیمت نفت دولت پولدار شده است تلاش طبقه مرفه برای تصاحب این ثروت ابعاد بزرگتری به خود گرفته است و تورم با شدت بیشتری بالا رفته است. این طبقه بطور طبیعی از طریق رانت اطلاعاتی (در خوشبینانه‏ترین فرض) راه‏های کسب ثروت جدید را بهتر از سایر اقشار جامعه می‏یابد و عمل می‏کند. بعنوان مثال در شرایط حاضر بنظر می‏رسد اکثریت اقشار جامعه ازین واقعیت که دولت مشغول توزیع بخشی از درآمد نفت در جریان واگذاری سهام اصل 44 در بازار بورس می‏باشد غافلند. در شرایطی که دولت برای جلب سرمایه‏های مردمی به بورس سهام اولیه اصل 44 را با قیمت‏های مناسب عرضه کرد و سپس از افزایش شدید قیمت آنها حمایت نمود سودهای کلانی به فعالان بازار که تحلیل مناسبی از راهبرد احتمالی دولت داشتند تعلق گرفت. مقایسه کنید با شرایط ایده‏آلی که در آن رانت اطلاعاتی وجود نداشت و همه مردم ازین امکان سود مطلع بودند، در نتیجه سرمایه‏ها به بورس سرازیر می‏شد و اصولا دولت نیازی نمی‏دید دست به سیاست‏های حمایتی بزند. وقتی قیمت نفت بالا می‏رود پروژه‏های عمرانی فراوان می‏شود و بتبع آن صاحبان شرکت‏های پیمانکاری سود سرشاری را نصیب خود می‏کنند. مشکل از آنجایی ناشی می‏شود که به دلیل وسعت کم بخش خصوصی در ایران این سودها بین قشر اندکی از مردم توزیع می‏شود.

    اگر تورم محصول جنگ قدرت میان پابرهنگان و مرفهین است راه مقابله با‏ آن آیا غیر از مبارزه با شکاف طبقاتی و بی‏عدالتی است؟ اگر اقشار مرفه بنحو همیشه موفقیت‏آمیزی تلاش می‏کنند بخش روزبروز بزرگتری از کیک اقتصاد ملی را بخود اختصاص دهند آیا راه مبارزه با آنها چیزی غیر از سیاست‏های بازتوزیع درآمد (مالیات تصاعدی و ...)‏ است؟ جالب است اگر روزی دریابیم تصادفا رویکرد مردمی و عدالت‏خواهانه احمدی‏نژاد دقیقا همان چیزی است که برای مبارزه با پیامدهای تورم تحمیل‏شده از ناحیه رفاه‏طلبین مورد نیاز بوده است. احمدی‏نژاد با تئوری‏های پولی توضیح‏دهنده تورم چندان احساس راحتی نمی‏کند و اعتقاد دارد که عوامل مشخصی که وی بکمک دستگاه‏های دولتی بر آنها اشراف اطلاعاتی دارد «عامل» تورم هستند. وی معتقد است کلید جهش قیمت مسکن توسط بانک‏های خصوصی با خرید گسترده و ناگهانی مسکن زده شده ..... ممکن است دقیقا همان رویکردی که عوامانه و مردم‏فریب نامیده می‏شود در اتاق حقیقت را کوبیده باشد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    آفتاب‏ خورده‏ها و نخورده‏ها (چهارشنبه 86/6/21 ساعت 1:22 عصر)

    از ابتدای آشنایی ایرانیان با تمدن نوین غرب دو نوع واکنش در برابر عمق فاصله ایجاد شده بروز کرده است. گروهی پای در رکاب گذاشتند و در عنفوان جوانی در حالی که هنوز سرد و گرم مملکت خودشان را نچشیده بودند عمدتا برای تحصیل به غرب رفتند، آنجا از آنجا که خود دستشان خالی بود مبهوت جامعه غرب شدند، غربزده شدند و فکرشان منور شد، تا جایی که فهمیدند که چقدر تفاوت دارند با جماعت عوام مملکت سابقشان، اینها همان روشنفکران، یا به اصلاح قدیم منورالفکران لقب گرفتند، توگویی غرب فرشته روشنایی است که پر و بال‏اش به هر که بگیرد نورانی‏اش می‏کند. گروهی دیگر آدم‏هایی بودند در این مملکت نشسته، دردها را با چشم خود می‏دیدند، مخصوصا درد تحقیر از انگلوساکسون‏ها را، اینها لاجرم غیرتی و ناراحت بار می‏آمدند و همین انگیزه‏شان بود برای مبارزه، مبارزه‏ای به وسعت تاریخ، همانطور که وسعت هجوم تاریخی بود. روشنفکران وقتی از تحصیل فرنگ باز‏می‏آمدند چیز تازه‏ای بودند، دیگر بطور کامل ایرانی و فلک‏زده به حساب نمی‏آمدند، مدرک سوربن فرانسه داشتند و فهمیده شناخته می‏شدند و خلاصه نگران چیزی نبودند، هر جا که می‏رفتند قدر می‏دیدند و بر صدر می‏نشستند،‏ هیچ وقت تحقیر نمی‏شدند، لاجرم آدم‏های نرمالی بودند، نان‏شان از غرب می‏آمد و مقتدایشان غرب بود، آرزوی بازگشت به غرب در وجودشان بود، حالا اگر نمی‏توانستند به غرب برگردند تلاش می‏کردند غرب را به اینجا بیاورند، از دیدگاه آنها راه‏حل مشکلات جامعه ایرانی غربی شدن بود، و این غربی شدن برای این نبود که آنها فکر می‏کنند با این نسخه مشکلات جامعه ایرانی حل می‏شود، آنها جامعه آماده و برتری را در غرب با این مشخصات دیده‏اند و لابد همین کافی است که فکر کنند همان نسخه هر جای دیگر اگر با دقت تمام استنساخ شود نتیجه‏اش همان خواهد شد. بنابراین آنها تلاش کردند هر چه بر سر راهشان بود خراب کنند،‏ هر سنت ایرانی و اسلامی بایست کنار می‏رفت تا از نو جامعه‏ای ساخت‏زدایی شده با سازمان غربی ساخته شود، عشایر باید تخت‏قاپو می‏شدند، مهم نبود با این کار تولید لبنیات کشور نابود شود، اگر در اروپا زمانی فئودال‏ها را از بین برده بودند اینجا هم باید زمین‏های خان‏ها تقسیم می‏شد، مهم نبود کشاورزی نابود شود. مهم اصلا تولید و اقتصاد و این مسایل نبود، مهم این بود که ما به غرب بپیوندیم. اما دسته وطنی‏ها، آنها دک‏وپز خاصی نداشتند، چه بسا قیافه‏شان مثل احمدی‏نژاد بی‏ریخت هم بود، آخه داغ فقر هنوز روی پوستشون بود، آنها باور نداشتند که انسان سفید از نظر زیست‏شناسی چیز متفاوتی داشته باشد، از تئوری‏های فلسفی‏ای هم که دلایل خیلی خفنی برای عقب‏ماندگی ما ارائه می‏داد چیزی نمی‏فهمیدند یا دوست نداشتند بفهمند، آنها فقط اینو می‏فهمیدند که این جماعت انگلوساکسون می‏توانند توپ بسازند و ما نمی‏توانیم، این بود که یا صنعت‏گر می‏فرستادند یاد بگیرد یا استادکار می‏آوردند یاد بدهد و دارالفنون می‏ساختند، اگر چه تا از کار برکنار و بالای دار تشریف می‏بردند دارالفنون‏های‏شان هم شروع می‏کرد فروغی به مملکت تحویل دادن، ولی به هر حال آنها هر وقت توانستند ساختند و فکر می‏کردند که ما اگر بسازیم به آنها می‏رسیم. روشن‏فکران تئوری‏های تازه می دادند و حزب تاسیس می‏کردند و توسعه سیاسی می‏دادند، مردم را سرگرم می‏کردند، همه داد و قال‏شان برای به زیر کشیدن پادشاه عثمانی برای این بود که ابر دیکتاتوری مثل آتاتورک بر سر کار بیاورند یا مثل رضاشاه، این هم فرجام توسعه سیاسی‏شان بود،‏ این است که هر وقت روشن‏فکران با شعار توسعه سیاسی به میدان آمدند شکست خوردند چون عملا کاری نکردند جز وابستگی بیشتر و بی‏ادعاها هر جا بودند کار کردند و نشان دادند که ما می‏توانیم.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    هاشمی در راس خبرگان (شنبه 86/6/17 ساعت 3:47 عصر)

    هاشمی روی نوار پیروزی قرار گرفته است. انتخابات ریاست جمهوری سال 84 برای هاشمی یادآور خاطرات تلخی بود. وی به صحنه‏ای وارد شد که همه او را از ورود نهی می‏کردند و انذار می‏دادند. بنابراین مسئولیت این ورود به تمامی به گردن خود وی افتاد و شکست در این ریسک شخصی بر وی بسیار گران آمد. اگرچه در یک تحلیل نهایی باید ورود هاشمی در رقابت انتخابات ریاست جمهوری را مخصوصا با توجه به نتیجه کسب شده در مجموع به نفع نظام اسلامی ارزیابی کنیم اما واکنش‏های پسینی این شکست چندان مناسب نبود. از ادامه کشمکش با احمدی‏نژاد و ایستادگی در برابر برخی طرح‏های دولت تا خارج‏خوانی در پرونده هسته‏ای و افشای برخی اسرار نظام،‏ همگی نشان‏دهنده فراتر رفتن اوضاع از ظرفیت تحمل رفسنجانی را داشت. فشار روحی ایشان بقدری بالا بود که پس از کسب یک پیروزی در انتخابات مجلس خبرگان و جای گرفتن در صدر منتخبین خوشحالی وی دیدنی بود. اکنون نیز انتخاب وی به ریاست خبرگان رهبری اثر زیادی بر روحیه ایشان داشته است که در تغییر لحن سخنرانی وی در نماز جمعه دیروز تهران (از لحن همیشگی تحلیلی به لحن پدرانه،‏ فقهی، عرفانی و بداهه‏گویی) روشن بود. با این وجود باید گفت انتخاب ایشان به صدر مجلس خبرگان بیانگر نوعی جناح‏بندی در این مجلس نبوده است. ماهیت فراجناحی مجلس خبرگان ایجاب می‏کرد که شخصیتی فراجناحی در راس آن قرار گیرد. با وجود حمایت صریح رهبری از دولت، در صورت انتخاب آیت‏الله جنتی (مدافع سرسخت دولت) به ریاست، این مجلس بار سیاسی سنگینی بدوش می‏گرفت و خود را به میانه میدان مخالفت‏های سیاسی پرتاب می‏کرد. با این همه رقابت نزدیک این دو کاندیدا نشان از آن داشت که هاشمی برغم معدود خواص مثبتی که دارد راهی دراز برای جلب حمایت فقهای درجه اول مملکت در پیش دارد و آراء پایین او نشان از آن دارد که هیچ نیرویی خارج از مجلس خبرگان برای پیروزی وی تلاش قابل ذکری انجام نداده است و بنابراین موقعیت وی چندان مستحکم نبوده و این پیروزی بیشتر شبیه یک اتفاق بوده است تا یک روند قابل پیش‏بینی.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    حرکت جوهری و نظریه تکامل (دوشنبه 86/6/12 ساعت 1:51 عصر)

    در میانه‏های عصر مدرن، در کشور انگلستان که تحولات فنی و اقتصادی بسرعت جریان داشت اقتصاد آزادی شکل گرفت که اساس آن بر مبنای رقابت کامل میان بازیگران اقتصادی بدون دخالت دولت بود. رقابت آزاد پیشرفت فنی را تشویق می‏کرد و بر فعالان اقتصادی برای بهبود مداوم فرآیند تولید فشار می‏آورد. در چنین جو رقابتی‏ای بود که بزرگترین اقتصاددان کلاسیک، آدام اسمیت، اقتصاد آزاد و سرمایه‏داری انگلوساکسونی را بر مبنای رقابت بر سر منابع کمیاب تئوریزه کرد ..... سال‏هایی گذشت، ایده‏های آدام اسمیت بشدت گسترش یافت، چارلز داروین انگلیسی در مقدمه کتاب «اصل انواع» نوشت که همان رقابت آدام اسمیتی بر سر منابع اقتصادی و همان کنترل جمعیت مالتوسی بر اساس کمبود غذا در زیست‏شناسی نیز صادق است و بدینسان نظریه انتخاب طبیعی را عرضه کرد که بر مبنای آن رقابت بی‏رحمانه میان انواع موجودات زنده بر سر منابع حیاتی منتهی به انقراض گونه‏های ناکارآمد و بنابراین تکامل تدریجی گونه‏های ساده به گونه‏های پیچیده‏تر و دارای قابلیت‏های بیشتر می‏شود. نظریه تکامل با مخالفت شدید کلیسا روبرو شد و تدریس آن تا مدت‏ها ممنوع بود. این نظریه توضیح زیبایی برای بسیاری از سازگاری‏های طبیعی با محیط و برای شباهت‏های خارق‏العاده موجودات زنده بر مبنای وجود اجداد مشترک برای آنها بود. با این وجود نظریه تکامل قادر نیست توضیح خوبی برای علت ایجاد ویژگی‏های بکلی جدید و ساختارهای پیچیده در ساختمان موجودات ارائه دهد. نظریه تکامل در این مساله عمدتا به جهش‏های ژنی در فرآیند تولید مثل بدلیل بروز خطا در همانندسازی ژن‏ها استناد می‏کند، امری که با ایجاد موجودات نسبتا تازه راه را برای رقابت آنان با گونه‏های قدیمی جهت احراز برتری احتمالی می‏گشود. بنابراین مخصوصا در میان معتقدان به ادیان الهی، نظریه تکامل متکی بر «تصادف+رقابت» بعنوان یک نظریه نهایی «خلقت» رد شد ..... دو قرن دیگر نیز گذشت تا این‏که ادوارد ویلسون معاصر ملقب به داروین دوم بخشی از فرآیندهای ایجاد تنوع را شرح داد. بر این اساس، اختلاف محل زندگی می‏توانست بمرور زمان به تغییر در عادات یک گونه بینجامد تا حدی که امکان جفت‏گیری میان‏گونه‏ای را از بین ببرد و در نتیجه ذخیره ژنتیکی آنرا بسته نگه ‏دارد و در گذر زمان از آن یک گونه خاص و جداگانه بسازد.

    در سایه تلاش نظریه‏پردازان تکامل، اکنون تصویر نسبتا روشنی از چگونگی خلقت انواع موجودات زنده فعلی وجود دارد، اما مساله مهمتر و حساستر این است که جهش اولیه از ماده بی‏جان به جاندار چگونه بوقوع پیوست؟ تا زمانی که این مساله روشن نشود تصویر کلی درباره بوجود آمدن حیات همچنان رازآمیز باقی خواهد ماند. در این راستا تلاش‏های زیادی صورت گرفته است. اکنون می‏دانیم که مواد آلی ساده در سراسر فضای میان‏ستاره‏ای پراکنده است، از جمله مشاهدات اخترشناسی موید وجود فرمالدئید در اقصا نقاط عالم می‏باشد. بنابراین پس از تشکیل منظومه شمسی و زمین، اینگونه مواد آلی بوفور در جو زمین موجود بوده‏اند. در مرحله بعد آزمایشات ساده نشان داده است که عبور رعد و برق یا تابش شدید خورشید بر چنین جوی می‏توانست برخی اسیدآمینه‏های ساده را سنتز کند و بهمراه باران بر سطح زمین فرود آورد. نهایتا تجمع این اسیدهای آمینه زمینه را برای سنتز اجزای DNA فراهم می‏ساخت. این مولکول پس از تشکیل قادر است خود را مجددا کپی‏سازی کند و پایه اولیه حیات را شکل دهد. از سوی دیگر فریمن دایسون فیزیکدان جنجالی اخیرا توانست نشان دهد که سوخت‏وساز سلولی را می‏توان بوسیله یک الگوی واکنشی دائمی تسریع یافته نشان داد. در این معنا مواد آلی اولیه که در قطرات کوچکی متمرکز شده بودند قادر بودند بکمک آنزیم‏های اولیه به سطح تازه‏ای از فرآیندهای رفت و برگشت شیمیایی جهش کنند که شباهت جالبی با آنچه در سلول‏های زنده رخ می‏دهد دارد. پس از شکل‏گیری این شبه سلولها مولکول‏های DNA قادرند در درون آنها بصورت ژن به فعالیت بپردازند و تشکیل یک سلول واقعی زنده را بدهند ....

     اکنون سوالی که در پیش روی ماست این است که آیا یافته‏های جدید و بطور کلی نظریه تکامل مخالف گزاره‏های دینی است؟ با وجود اینکه علمای مسیحی بطور کامل نظریه تکامل را رد کرده و معتقد به خلقت موجودات و مخصوصا انسان بدست خود خداوند و بصورت خلق‏الساعه هستند اما علمای اسلامی در این زمینه موضع متفاوتی برگزیده‏اند. موضع رسمی اسلام این است که تکامل حتی در صورت صحت خود همان فرآیند خلقت خداوند است و آیات قرآن درباره خلقت حضرت آدم جنبه تمثیلی دارد. البته این موضوع را نباید نوعی نادیده‏انگاری محترمانه قرآن دانست و برای آن می‏توان مثال‏های محکمتری آورد: احادیث آخرالزمانی شیعه سند محکمی در رابطه با کاربرد تمثیل در بیان حقایقی است که زمان آنها هنوز نرسیده است. این خود از معجزات آخرالزمانی اسلام است که امام آن حضرت جعفر صادق (ع) دست‏کم دو قرن پیش از اولین گزارش‏ها درباره پرواز انسان (هزار و ده میلادی) ضمن بیان کیفیت ظهور حضرت حجت به حاضر شدن یاران وی از سراسر جهان در یک شب در مکه مکرمه اشاره می‏کنند، سپس از ایشان سوال می‏شود چگونه در چنین مدت کوتاهی به آنجا می‏رسند؟ و حضرت پاسخ می‏دهد مانند کبوتر به آنجا پرواز می‏کنند. اگرچه امروز برای ما این مساله قابل فهم است اما این حدیث می‏تواند نحوه بیان تمثیلی حقایق علمی در لسان دین را آشکار کند. در جای دیگر حضرت می‏فرمایند یاران مهدی (عج) می‏توانند از فواصل دور همدیگر را ببینند و صدای همدیگر را بشنوند، در مسایل مهم از فواصل دور ابتدا با خود حضرت مشورت می‏کنند سپس تصمیم می‏گیرند. البته چنین معجزاتی مخصوص ائمه ما نیست. در گذشته از پیش‏گویی‏های اشعیای نبی درباره نبردهای آخرالزمان سخن گفتیم، وی در تورات در وصف قربانیان این جنگ‏ها از کنده شدن پوست بدن آنها و ریختن گوشت‏های بدنشان در حالی که هنوز سرپا ایستاده‏اند سخن می‏گوید و این به شهادت شاهدان هیروشیما همان چیزی است که در یک جنگ هسته‏ای رخ می‏دهد. البته درباره نظریه تکامل شواهد دینی منحصر به داستان خلقت آدم نیست. سوره نجم آیه 32: «هو اعلم بکم اذ انشاکم من الارض»، این آیه در خلقت انسان «از» زمین و بگونه «نشاء کردن و رویاندن تدریجی» صراحت دارد.  

    با این وجود بیش از مساله خلقت انسان مساله آفرینش جاندار از بی‏جان در آینده همزمان با تکمیل نظریات علمی مورد مناقشه مذهبی قرار خواهد گرفت. فحوای نظریات فعلی این است که در ماده جهان استعداد شگرفی برای تبدیل خودبخودی به حالت جاندار (دست‏کم از نظر فرآیندهای مادی سلولها) وجود دارد. این موضوع در صورت صحت برای ما یادآور «حرکت جوهری» ملاصدرا است. ملاصدرا چند قرن پیش با ارائه تئوری‏های بزرگ فلسفی از جمله حرکت جوهری و وحدت وجود انقلابی فلسفی را در دنیای شیعه رقم زد. یکی از نتایج حرکت جوهری آن بود که ماده پس از خلق توسط خداوند میل به کمال و بازرسیدن به الله را دارد و دائما در این مسیر در حال صیرورت و تغییر و تبدل است و البته این بمعنای حرکت مستقل از اراده خدا نیست بلکه بنوعی حرکت دهنده در نهایت خود اوست. بنابراین نظریه پیدایش و تکامل حیات را در صورت صحت باید بعنوان شاهد درجه اول تجربی برای حرکت جوهری در فلسفه ملاصدرا محسوب کرد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

       1   2      >
    شهریور 1386 - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 23 بازدید
    دیروز: 14 بازدید
    کل بازدیدها: 235671 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده