عملیات مربوط به دستگیری شهرام جزایری باعث تعجب افکار عمومی شد. معمولا عادت داشتیم بسیاری از مسایل این چنینی تبدیل به زخمهای کهنه شده و هیچگاه پیگیریها به نتیجه مناسب ختم نشود اما اینبار ظاهرا اوضاع فرق داشت. اما اینکه چطور این کار انجام شد محل تامل است. رسانهها میگویند عوامل اطلاعاتی ایران توانستند در یک کشور خارجی رد وی را بیابند و با اطلاع به پلیس محلی وی را دستگیر کنند. من این داستان را بیش از حد خلاصه شده میدانم:
1- هیچ سرویس اطلاعاتی دارای آنچنان توان گستردهای نیست که بتواند در یک کشور خارجی یک سیستم نظارتی قوی ایجاد کند. سرویسهای اطلاعاتی در کشورهای دشمن از طریق نفوذ در سازمانها یا حتی سرویس اطلاعاتی ملی آن کشور و در کشورهای دوست از طریق همکاری و بدهبستان با نهادهای امنیتی ملی به اطلاعات دست مییابند. این روش کمهزینهتر و دارای احتمال موفقیت بیشتر و ریسک سیاسی پایینتری است.
2- اگر شهرام جزایری در جایی مثل سوریه یا لبنان دستگیر شده بود درک آن خیلی ساده بود و در چارچوب همکاری امنیتی قرار داشت. اما خبرهای غیر رسمی حاکی از دستگیری وی در امارات است. امارات جایی است که پاتوق سیا محسوب میشود و دفتر ویژه اطلاعاتی آمریکا برای نفوذ در ایران نیز در دوبی قرار دارد. علاوه بر این امارات از نزدیکترین متحدین آمریکا است و تقریبا یک دشمن کوچک برای ایران محسوب میشود.
3- در این شرایط دو راه برای تفسیر این موفقیت هست: همکاری یا نفوذ. بنظرم با ملاحظه تمرکز اطلاعاتی آمریکا در امارات مساله نفوذ خوشخیالی است. بنابراین اگر تا اینجا با من موافق باشید: شهرام را سیا به ایران تحویل داد. اگر تعجب کردهاید یادآوری کنم که چند ماه پیش نیز قاتل قاضی مقدس توسط سفارت آمریکا در دوبی به ایران بازگردانده شد.
4- چرا؟ مگر نه اینکه فرار شهرام جزایری چنان ضربه حیثیتی به ایران زده بود که مشروعیت نظام را در داخل کشور دچار ضربه جدی کرده بود؟ آمریکاییها منطقا باید تمام توان اطلاعاتی خود را بکار میگرفتند که او را از دسترس ایران بدور نگه دارند! البته این نوع بدهبستانها حتی بین سرویسهای اطلاعاتی دشمن نیز نامعمول نیست. آنها ممکن است در ازای تحویل شهرام جزایری تقاضای استرداد بعضی رهبران القاعده که در ایران زندانی هستند یا امتیازات و اطلاعاتی درباره عراق را کرده باشند.
5- اکنون با نگاه به گذشته میبینیم که به احتمال زیاد مذاکرات برای استرداد جزایری و تبادل امتیاز مدتهای زیادی در جریان بوده است. شاهد؟ الف- آیتالله جنتی در نماز جمعه دو هفته قبل از دهنش پرید که «این مردی که فرار کرد و به خارج رفت» در حالی که هنوز رسما خارج شدن جزایری از کشور تایید نشده بود. این شاهد نشان میدهد مقامات ایرانی چیزهایی میدانستند که به مردم نگفته بودند. ب- تبلیغات حول فرار جزایری بسیار بیمحابا بود. تریبونهای رسمی اعلام کردند که با این فرار صداقت دستگاه قضایی زیر سوال رفته است. این خودزنی حالا بنظر با اطمینان از استرداد قریبالوقوع وی صورت گرفته است. ج- یک بار نزدیک بود شهرام مسترد شود اما ظاهرا مشکلی در مذاکرات دقیقه نود پیش آمد.
6- اما واقعا چرا؟ مسلما هر امتیازی که آمریکا از ایران گرفته باشد هموزن شهرام نمیتوانست باشد. البته باز هم چنین چیزی نامعمول نبوده است. کاگب سرویس اطلاعاتی شوروی بارها توسط ماموران خودش اسامی جاسوسان شوروی در اروپا را به ماموران سیا رد کرد. این کار برای کمک به ارتقاء بعضی ماموران مورد نظر شوروی در سیا از طریق ترتیب دادن موفقیتهای حرفهای برای آنها صورت میگرفت.
7- این فرضیه را بگذارید کنار روشنگریهای وبلاگ پاسداران درباره لایه مشارکتی در وزارت اطلاعات. نتیجهای که من میگیریم این است که آمریکا در حال همکاری با بخشهایی از اطلاعات ایران است و هدفش نیز ارتقاء این عوامل در درون سیستم است. ممکن است فرضیه بدبینانهای بنظر برسد اما آزمایش آن ساده است ..... ببینید دقیقا مذاکره کننده ایرانی در این تبادل چه کسی بوده است؟ آیا وی تصادفا از لایه مشارکتی اطلاعات نبوده است؟
|
سیاست داخلی |