سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

اسفند 1385 - پیاده رو خاطرات

سلاح اتمی و جنگ‏های جهانی بعدی (سه شنبه 85/12/29 ساعت 3:58 عصر)

گزاره‏های متعددی در طول زمان درباره سلاح‏های اتمی در اذهان شکل گرفته است و مبنای رفتار مومی کشورها شده است که نیاز به بررسی دقیقتری دارد. اگرچه صحبت کردن درباره این سلاح دشوار است اما اکنون پس از خواندن گزارش لس‏آجلس تایمز درباره «بلندپروازی هسته‏ای ایران ریشه در فاجعه سردشت دارد» فکر می‏کنم همه ما باید خود را مسئول جلوگیری از تکرار چنین وقایعی بدانیم.

1- «سلاح‏ هسته‏ای بنحوی وحشتناک و بیش از حد ویرانگر است» ...... در اینجا خوب است به مورد هیروشیما اشاره کنیم. اغلب با شگفتی می‏شنویم که با پرتاب سلاح هسته‏ای بر روی هیروشیما (که تازه بمبی ابتدایی و کوچک بود) در یک آن یکصد هزار نفر جان باختند. اگر چه این برای ما که در دوره صلح نسبی میان جنگ‏های جهانی زندگی می‏کنیم ممکن است وحشتناک باشد اما باید اشاره کنیم درست یک هفته قبل از هیروشیما، لشکری از بمب‏افکن‏های آمریکایی بی17 در ظرف چند ساعت توکیو را به خاک و خون کشیدند. حمله‏ای که در آن هشتاد هزار نفر جان باختند.

2- «سلاح اتمی تنها برای کشتار مردم غیرنظامی کاربرد دارد» ..... اگرچه آمریکا از این سلاح در این راه استفاده کرد، اما بسرعت مفهوم این سلاح به بازدارندگی بین‏قاره‏ای میان ابرقدرتها تغییر یافت. در دورانی زندگی می‏کنیم که مهمترین تهدیدها از جانب قدرتهای فرامنطقه‏ای صورت می‏گیرد. آمریکا و انگلیس درست به این دلیل چنین متهورانه در تمام دنیا دست به دخالت نظامی می‏زنند که سرزمین اصلی آنها دور از دسترس انتقامجویانه ملتهای مورد هجوم قرار دارد و از هر گونه آسیبی مصون است. این موضوع امکان تدارک جنگ از پشت جبهه و همچنین حفظ امنیت و آرامش افکار عمومی را به کشورهای اشغالگر می‏دهد. بنابراین مهمترین راه برای دفاع در مقابل ابرقدرت‏ها تهدید سرزمین اصلی آنهاست. این راهبرد شامل دو مساله کلاهک و حمل کننده موشکی (بالستیک یا کروز) می‏شود. اگرچه کشورهای مورد تهدید مانند ایران و کره شمالی پیشرفت‏های مهمی در ساخت موشک‏های با برد بلند نموده‏اند اما باید توجه داشت اگر قرار باشد این موشکها دارای کلاهکهای انفجاری کلاسیک باشند هزینه عظیمی که باید صرف ساخت و پرتاب یک موشک قاره پیما بشود قابل توجیه نخواهد بود. بازدارندگی با کلاهک کلاسیک موقعی بدست می‏آید که شما بتوانید در یک جنگ چند روزه در حد چند هزار موشک به سرزمین دشمن شلیک کنید که چنین کاری با بودجه حتی ثروتمندترین کشورها نیز شدنی نیست. بنابراین وجود کلاهک اتمی برای تولید بازدارندگی بالستیک لازم است. از سوی دیگر باید توجه داشت که برای نابودی تاسیسات استراتژیک دشمن در سرزمین اصلی او سلاحهای متعارف هیچ گونه کاربردی ندارد. برای مثال نابودی یک راکتور هسته‏ای دشمن که مرکز تولید سلاح‏های هسته‏ای است تنها توسط یک سلاح هسته‏ای از راه دور امکانپذیر است.

3- «عصر سلاحهای هسته‏ای به سر آمده است» ..... بنظرم درستتر است بگوییم عصر سلاحهای هسته‏ای هنوز نرسیده است! آمریکا مشغول زمینه سازی برای کاربرد سلاح هسته‏ای است. در هر جنگی از بمبهای بزرگتری (10 تنی و غیره) استفاده می‏کند که ارزش نظامی ندارد و تنها هدف آن عادی جلوه دادن انفجارهای بزرگ است. آمریکا هم‏اکنون از اورانیوم را بعنوان عنصری سنگینتر از سرب در سلاحهایی که جرم زیاد برای نفوذ به پوششهای زرهی نیاز دارند استفاده می‏کند و توجهی هم به آثار مخرب تشعشعی این سلاحها ندارد. همچنین نیازی نیست یادآوری کنیم که آمریکا در حال ساخت سلاحهای هسته‏ای کوچک برای نفوذ در پناهگاه‏های زیرزمینی است.

4- «سلاحهای هسته‏ای مانع فروپاشی شوروی نشد» ..... بله اما مانع از آن شد که در جریان پنجاه سال مقابله تمام عیار جنگ سرد میان آمریکا و شوروی حتی یکبار جنگی واقعی میان این دو کشور رخ دهد. در هیچ جبهه‏ای یک سرباز شوروی با یک سرباز آمریکایی روبرو نشد. کشتارها نصیب کسانی شد که از این سلاحها بی‏بهره بودند.

5- «جنگ مدرن بسمت تسلیحات کوچکتر و با دقت بیشتر حرکت می‏کند» ..... این نظر که آلوین تافلر آینده‏گرای آمریکایی آنرا تبلیغ می‏کند مبتنی بر این تفکر است که پیروزی در جنگ دیگر مبتنی بر کشتار انبوه مانند آنچه در جنگهای جهانی رخ داد نیست برای نابودی دقیق سلسله اعصاب دشمن مایه پیروزی است. در پاسخ کافی است بگوییم که تا جنگ جهانی دیگری رخ ندهد نمی‏توان صحت این برداشت را در عمل آزمایش کرد. کشورهای صنعتی نشان داده‏اند که اگر موجودیتشان در خطر قرار گیرد دست به بزرگترین کشتارها ولو میلیونی خواهند زد و آن روز بدا به حال کسانی که بدون داشتن سلاح نهایی جرات کرده باشند به غرب و شرق نه بگویند. همانطور که در خلال جنگ جهانی اول برای قوای اشغالگر انگلیس دشوار نبود که با اقدامی بی‏سروصدا (منع واردات گندم از هند) یازده میلیون ایرانی را به کام مرگ بفرستند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    انفعال در پرونده هسته‏ای (شنبه 85/12/26 ساعت 9:35 صبح)

    در روابط شخصی افراد بدترین حالت موقعی پیش می‏آید که «دست کسی خوانده شود». هر یک از ما در زندگی‏مان اهداف و آرمان‏هایی داریم و در تصمیم‏گیری‏های روزمره خود بنحوی عمل می‏‏کنیم که به این آرمان‏ها نزدیک شویم و منافع مورد نظر را بدست آوریم. هیچ کس حاضر نیست این خطوط اصلی تصمیم‏گیری خود را ولو به نزدیکترین یارانش هم بازگو کند. حال اگر بنا به بی‏احتیاطی یا هر چیز دیگر این اصول لو برود آنگاه دیگران قادر خواهند بود بدقت رفتار آن شخص را پیش‏بینی کنند و از این رهگذر بنحوی حرکت کنند که بیشترین منافع را برای خود کسب کنند. وقتی شما بدانید استدلال نهایی طرف شما چیست می‏توانید بسادگی آنرا خنثی کنید ولی اگر چنین اطلاعاتی نداشته باشید دائما در هزارتوی استدلال‏های غیرنهایی طرف گیر می‏افتید و احتمال موفقیتتان در یک مذاکره بسیار کم خواهد بود. بنابراین مهمترین فاکتور قدرت، پیش‏بینی ناپذیر بودن است.

    دولت ایران در پرونده هسته‏ای مزیت پیش‏بینی‏ناپذیری خود را از دست داده است. سوای اینکه نفوذ اطلاعاتی در سیستم وجود دارد و هر تصمیم مهمی را چند روز قبل از اعلام عمومی آن در رسانه‏های غربی نشت می‏دهد، مساله مهمتر این است که ایران در ذهن خود هرگونه حرکت فراتر از چارچوب‏های پذیرفته شده بین‏المللی و غربی را نفی کرده است و این تنها یک گام از خواسته نهایی غرب فاصله دارد. در حقیقت ایران تمام کارت‏های بازی خود را بدست خود سوزانده است و تنها یک کارت باقی گذاشته است و آن هم کارت پیشرفت فنی است. اگر امروز می‏بینیم که در برابر قطعنامه‏های شورای امنیت در وضعیت خلع سلاح کامل قرار داریم از اینجا ناشی می‏شود. بنابراین تنها راه برون‏رفت از بن‏بست فعلی نه در انکار اوضاع بلکه تجدید نظر در استراتژی هسته‏ای است.

    ایران پذیرفته است که تولید سلاح هسته‏ای از نظر اخلاقی محکوم است. ایران پذیرفته است که همکاری نکردن با بازرسان خلاف هدف صلح‏آمیز ماست. ایران پذیرفته است که ان‏پی‏تی علیرغم ناعادلانه بودن پیمان خوبی است (لاریجانی)،‏ ایران پذیرفته است که غرب نگران فعالیت‏های ماست و ما باید بلحاظ اخلاقی آمادگی داشته باشیم نگرانی‏ها را برطرف کنیم ،‏ ایران پذیرفته است که دفاع از خود را به کشورهای ثالث (چین و روسیه) که قدرتهای اتمی و دارای حق وتو هستند واگذار کند، ایران پذیرفته است که این دو قدرت بلحاظ اخلاقی و ژئوپولتیک توجیهی برای دفاع از ایران ندارند پس باید هزینه این دفاع نقدا از قبل پرداخت شود، ایران پذیرفته است که از هیچ کشوری نمی‏توان انتظار داشت بر علیه ما رای ندهد چرا که کشورهای بیچاره زیر فشار آمریکا هستند، ایران پذیرفته است که رای کشورها بر ضد ایران اقدامی خصمانه محسوب نمی‏شود ...... می‏بینید که با این دستگاه فکری که بر حرکت هسته‏ای ما حاکم است انتظار موفقیت کاملا بیهوده است.

    ایران برای اینکه بتواند ابتکار عمل را در پرونده هسته‏ای در دست بگیرد باید درجه‏ای از پیش‏بینی‏ناپذیری را وارد عملکرد خود کند تا حداقلی از بازدارندگی بدست آید. از موقعی که اصرار روزنامه‏ها به خروج ایران از پیمان منع گسترش با واکنش شدیداللحن لاریجانی مواجه شد دیگر کسی دنبال پیشنهاد ایده‏ای جدید نرفت. همه فکر کردند خوب لابد دولت می‏داند چه می‏کند و خودش از عهده برمی‏آید چرا ما خودمان را کاسه داغتر از آش می‏کنیم؟ راه‏کارهایی که وجود دارد اینهاست:‏

    از مراجع معظم تقلید و رهبر انقلاب بلحاظ فقهی سوال شود که اگر روزی روزگاری شورای امنیت قطعنامه‏ای صادر کند و ایران را بطور کامل تحریم تسلیحاتی کند با توجه به تضعیف قوای دفاعی آیا در آن صورت ساخت سلاح هسته‏ای برای دفاع بلحاظ شرعی مجاز خواهد بود؟ ..... ایران قاطعانه تاکید کند که در صورت صدور هرگونه قطعنامه دیگر بازرسان را راه نخواهد داد و این کار را انجام دهد، هدف لغو نظارت نیست بلکه پیش‏بینی ناپذیر کردن رفتار ایران است .... تبلیغات داخل کشور در جهت خروج از معاهده منع گسترش بدون قصد تولید سلاح هسته‏ای متمرکز شود ..... ایران اعلام کند که اگر حرکت خطایی از ناوهای آمریکایی سربزند آنها را هدف قرار خواهد داد ..... ایران بطور ناگهانی در مذاکرات مورد نظر غرب مانند اجلاس همسایگان عراق شرکت نکند .... حرکت احمدی‏نژاد در سخنرانی در شورای امنیت بسیار عالی است و هزینه تبلیغاتی برگزاری چنین اجلاسی را برای غرب بالا می‏برد و غرور ملی ایرانیان را تحریک می‏کند ....  ایران موقتا قرارداد هسته‏ای با روسیه را فسخ کند ..... ایران آشکارا اعلام کند که تحت شرایط فشار به تولید سلاح اقدام خواهد کرد ..... ما همواره شکایت می‏کنیم که چرا غربیها مدام از ما تعلیق غنی‏سازی را می‏خواهند، علت آن کاملا روشن است، ما بقیه خواسته‏های غرب را خودمان بدست خودمان ممنوع کرده‏ایم بنابراین آنها تنها یک گام (توقف پیشرفت فنی) با نهایت خواسته‏های خودشان فاصله دارند. فراموش نکنیم واگذار کردن مسئولیت دفاع از خودمان به یک قدرت هسته‏ای دیگر در حقیقت نشان از عدم آمادگی ما در فهم ارزش فناوری هسته ای دارد، ما اکنون خودمان یک قدرت هسته‏ای هستیم و خودمان می‏توانیم با اتخاذ استراتژی تهدید متقابل منافعمان را بدست آوریم یا دستکم از تعرضات پیاپی دیگران جلوگیری کنیم.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    اخراجی‏ها تولدی تازه در سینمای دفاع مقدس (چهارشنبه 85/12/23 ساعت 9:41 صبح)

    ده‏نمکی طبق عادت قدیمش هر جایی که برود آنجا را حسابی به هم می‏ریزد و از این نظر شباهتی به داش مجید شخصیت اصلی اخراجی‏ها دارد. اما ورود او را به عرصه سینمای دفاع مقدس باید بفال نیک گرفت. آغاز اکران اخراجی‏ها چند روز پس از مرگ حزن‏انگیز رسول ملاقلی‏پور کارگردان متعهد دفاع مقدس اتفاقی سمبولیک بود که نوید دهنده ادامه راه نسل جنگ و بدوش گرفتن این عَلَم بدست نسل دوم انقلاب بود. براستی چه میشد اگر با مرگ ملاقلی‏پور مجبور میشدیم حاتمی‏کیا را با آ فیلم‏های «ضد جنگش» تنها کارگردان مطرح این عرصه بدانیم، کارگردانی که در فیلم‏های اخیر خود تا می‏توانسته مودبانه به قشر حزب‏اللهی فحاشی کرده و عملا از گذشته دفاع مقدسی خود ابراز برائت کرده است. ده‏نمکی پیش از هر چیز فیلمی سالم تحویل جامعه ایرانی داده است و این در فضایی که فیلم‏ها اکثرا مروج فساد هستند می‏تواند جریان‏ساز باشد.

    ده‏نمکی در نخستین تجربه سینمایی بلند خود چنان با مخاطب ارتباط برقرار می‏کند که بیننده دو سه سکانس در میان با خنده‏های انفجاری یا گریه‏های ناخواسته با فیلم همراه می‏شود. ترکیب گروه هم‏محلی‏های اخراجی کاملا بخوبی با هم جفت شده است و هر یک نقشی مکمل در راستای هدف کلی داستان ایفا می‏کنند. البته علی‏رغم این موضوع، تمرکز کارگردان بر این دسته از بازیگران اصلی باعث شده است توجه کمتری به شخصیت‏های حاشیه فیلم مخصوصا در سکانس‏های جبهه بشود. رزمندگان در اردوگاه پشت جبهه تا حدودی نقش‏های بیگانه با داستان و پرداخت نشده را ایفا می‏کنند که می‏تواند نشاندهنده نوعی شتابزدگی در فیلم‏برداری یا نوشتن بخش‏های انتهایی فیلم باشد. ده‏نمکی می‏گوید افراد می‏توانند در یک لحظه تصمیم بگیرند که روی مین بروند، من این را قبول دارم و احساس می‏کنم، اما لازم است این تحول روحی حتی اگر ناگهانی بوده است بخوبی برای بیننده به تصویر کشیده شود. به بیانی دیگر اگر قرار است شخصیت اصلی فیلم توبه کند و بسوی خدا گام بردارد لازم است کارگردان بنحوی صحنه را پیش ببرد که مخاطب هم همراه مجید توبه کند و با او وارد میدان مین شود. بنابراین نیاز به نوعی رویکرد عمیق‏تر معنوی در بعضی صحنه‏های فیلم احساس میشد. البته تم کلی اخراجی‏ها متاثر از تجربه کارگردان نوعی مستندسازی بود و از این لحاظ باید آنرا شاهکار به حساب آورد. ده‏نمکی که خود 4 سال در جبهه‏ها حضور داشته است توانست صحنه‏هایی ناب از نبردها و حواشی آن به تصویر کشد که پیش از آن کمتر دیده شده بود. گذر مجید از میدان مین اوج فیلم بود و تکنیک کارگردان در صحنه شهادت دوست آرپی‏جی زن مجید تماشاگر را در بهت و حیرت فرو می‏برد. بطور کلی باید گفت مسعود ده‏نمکی در اولین کار سینمایی خود نمره‏ای خوب دریافت کرد و با جلب نظر هزاران بیننده در جشنواره و اکران موفقیت بزرگی بدست آورد. امیدواریم وی با ادامه دادن این راه مسئولیت مهمی را که بر دوش دارد بخوبی به انجام برساند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    آرامش در چهارشنبه سوری و تحول فرهنگی (یکشنبه 85/12/20 ساعت 9:47 صبح)

    فکر می‏کنم هم‏عقیده باشیم که چهارشنبه سوری امسال بشدت آرامتر از سال‏های گذشته در حال پیگیری است! یکی دو سال قبل در چنین روزهایی صدای انفجار هر چند ثانیه یکبار بگوش می‏رسید. آیا این مساله را باید به حساب روشنگری و تبلیغات صدا و سیما گذاشت که عواقب سوء‏ این رسم را گوشزد کرده و موفق به فرهنگ‏سازی شده است؟ فکر نمی‏کنم. قبلا هم ازین تبلیغات بود و اثر نداشت.

    نکته اول این است که چهارشنبه سوری در سال‏های دهه 70 با ورود نارنجک دستی به عرصه ماهیتی بشدت خطرناک یافت اما در اوایل دهه 80 سمت وسوی آن بیشتر بسمت نوعی فساد علنی و دسته‏جمعی گرایش یافت. رقص‏های مختلط و این‏طور مسایل در برخی مراکز فاسد تهران نقش محوری پیدا کرد و ترقه‏بازی و صورت قدیمی‏تر آن آتش‏بازی در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. تحول دوم آشتی نظام در قالب نیروی انتظامی با اصل فلسفه این رسم بود و مبارزه با حواشی فاسد آن بود. تحت تاثیر دولت اصلاحات، دولت برای اولین بار با برگزاری جشن نورافشانی در میادین بزرگ شهری ابتکار عمل را از مراکز فاسد سلب کرد و از رونق آنها کاست. تحول سوم تغییر خط مشی تبلیغاتی حوزه علمیه قم در این زمینه بود. علما بجای ارتباط دادن چهارشنبه سوری به آتش‏پرستی باستانی مراسم پریدن از روی آتش و غیره را نوعی خرافه تلقی کردند و از این زاویه خواستار کناره‏گیری مردم از چنین اموری شدند. البته در بطن این سیاست هنوز اعتقاد جدی بر ارتباط چارشنبه سوری با دین زرتشتی نهفته بود. تحول چهارم نیز با تصمیم دولت در کنترل عوارض خطرناک این مراسم با واردات انبوه ترقه‏های سالم و سرگرم‏کننده رخ داد که ماهیت خشن و جنگی چهارشنبه سوری را تا حدودی تلطیف کرد.

    بنظر می‏رسد تحول در چهارشنبه سوری جلوه‏ای از تحول بزرگتر فرهنگی در ایران باشد. تحولی که طی آن پس از گذشت یک نسل از وقوع انقلاب اسلامی بتدریج سیاست‏های فرهنگی اسلامی در مردم نفوذ می‏کند و از سویی دیگر فرهنگ عمومی نیز در برخی عرصه‏ها به تاثیرگذاری بر سیاست فرهنگی نظام پرداخته است. در واقع این نوعی نزدیک شدن فرهنگ عمومی با فرهنگ حکومت است. جلوه‏هایی از این مساله را می‏توان در زیر پا گذاشتن شرع مقدس در زمینه آرایش زنان در سیما و پخش موسیقی حرام در رادیو مشاهده کرد. از سویی دیگر این روندهای فرهنگی در برخی موارد هم فارغ از اشکالات شرعی بوده‏اند.

    من دقیقا اطلاع ندارم آیا مردم در ایران باستان آتش را می‏پرستیده‏اند یا نه؟ اما فکر می‏کنم آنها تنها نوعی تقدس برای آتش قایل بوده‏اند. با توجه به داستان سیاوش، آتش را نماد پاک شدن در گذر از سختی‏ها می‏دانستند. این البته چیز تازه‏ای نیست. ما مسلمانان هم رخدادهای طبیعی را بنوعی مقدس می‏دانیم، مثلا در موقع کسوف نماز آیات می‏خوانیم، حال آیا درست است کسی پیدا بشود که بگوید شما خسوف را می‏پرستید؟ البته ما همه پدیده‏های طبیعی را بیکسان مقدس و آیات الهی می‏دانیم. بنابراین فکر می‏کنم حتی با پریدن از روی آتش نباید برخورد سلبی کرد. حقیقت این است که اسلام بسیاری از سنت‏ها را امضا کرد (مثل نوروز ایرانی را) و تنها بعضی را ممنوع کرد (مثل رباخواری را). البته ما ثنویت زرتشتی را با تکیه بر توحید نفی می‏کنیم اما این بدان معنا نیست که هر رسمی که در زمان پیش از اسلام بوده باید نابود شود. نمونه دیگر سیزده بدر است. اکنون بیاری روشن‏گری‏های ناصرپورپیرار می‏دانیم که این مراسم بیش از یک خرافه و در حقیقت سالگرد و گرامیداشت کشتگان ایرانی در روزی است که بدست مردخای وزیر یهودی خشایارشاه بیش از هفتاد هزار مخالف ایرانی به قتل رسیدند. بنابراین اتفاقا این سنت هیچ ربطی به مسایل دینی ندارد و چه بسا بنا به روح ظلم‏ستیزی اسلام اهتمام به آن و تشریح آن نیز کاری مناسب باشد، امری که بنظر می‏رسد بعنوان ماموریت اصلی عباس سلیمی نمین برای ترویج دیدگاه‏های ناصر پورپیرار از سوی حاکمیت تعریف شده است.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    جامعه باز (سه شنبه 85/12/15 ساعت 9:26 صبح)

    در دانشگاه وقتی قدم بزنی کمتر می‏توانی ببینی که دو تا پسر یا دو تا دختر با هم راه بروند. بیشتر یک پسر با یک دختر یا جمعی مختلط را می‏بینی که با هم مشغول گپ و گفتگو هستند. البته در اسلام صحبت کردن با نامحرم بطور کلی ممنوع نیست اما باید اکیدا به موارد لازم محدود شود و قطعا آنچه این‏روزها شاهد آن هستیم که نوعی رفاقت است مورد رضایت خداوند نیست. متاسفانه این موضوع حتی به اقشار مذهبی هم سرایت کرده بنحوی که برخی بچه حزب‏اللهی‏ها هم در این جریان غرق شده‏اند. قدیمها محل مطالعه دانشجویان پسر و دختر در دانشکده از هم جدا بود اما حالا همیشه یک دختر در کنار فاسقش مشغول فعالیت شدید علمی و بیشتر درد دل‏ و نجوا هستند، با هم طوری رفتار می‏کنند گویی سال‏هاست همدیگر را می‏شناسند. آنچه که روزی تنها در مکان‏های تفریحی تهران و میان قشر فاسد شمال‏شهری شاهد بودیم اکنون همه‏جا هست و آنچنان عادی شده که هیچ کس در مورد آن حتی زحمت صحبت کردن را بخود نمی‏دهد. نمی‏دانم شاید هم مساله این باشد که اغنیاء دانشگاه را فتح کرده‏اند بدون سروصدا. باید همین باشد چون هنوز وقتی بچه‏های شهرستانی و جنوب‏شهری را می‏بینم مثل همان وقتها هستند. بوفه دانشگاه هم مختلط شده است و گاهی که شلوغ باشد حتی پسرها و دخترها ممکن است به هم تنه هم بزنند. در حالی که ما در قرآن دختران شعیب پیامبر را می‏بینیم که برای آب دادن به گوسفندانشان از اختلاط با مردان پرهیز می‏کردند. مانتوها هر روز رو به بالا کوتاهتر می‏شود، جورابها رو به پایین کوتاه می‏شود، آستین‏ها طوری طراحی می‏شوند که در حالت عادی نیمی از دست بیرون باشد، روسری‏ها از پشت و جلو آب می‏رود، یقه‏ها بازتر می‏شود، آرایش‏ها غلیظ‏تر می‏شوند و دوستی‏های «پاک» هر روز همه‏گیرتر می‏شوند. دخترها برای اینکه جوابی به وجدان خود بدهند روابط خود را پاک قلمداد می‏کنند، پسرها اینقدر وجدانشان درد نمی‏کند و با هم رودرواسی ندارند، می‏دانند چه می‏کنند، مشغول لذت بردن هستند، مذهبی‏ها برای وجدانشان می‏گویند اگر برای ازدواج باشد اشکالی ندارد، آدم فی‏الواقع قاطی می‏کند در این عیش مشترک، آدم یاد فرانکیست‏های عبدالله شهبازی می‏افتد، ذهنش به ناکجا‏آبادها می‏رود، به این که اگر عیانش این است پنهانش چیست؟‏ صدا و سیما امسال بی‏حجاب‏های انقلابی را هم نشان داد و همه از مراجع تقلید تا سوپورها ازش تشکر کردند، بله بی‏حجاب‏ها هم از استوانه‏های گمشده انقلاب بودند، آنها که سهمی در این بخوربخور امروز بعضی آقایان دارند، آنها هم حقشان محترم باید باشد. البته نیروی انتظامی کاری کرد کارستان،‏آنتن‏های ماهواره را جمع کرد، بدون اینکه وارد خانه‏های مردم بشود، بدون اینکه بهانه دست روزنامه‏های جناح مخالف اسلام بدهد، دولت هم عوض شده،‏ بنابراین هراس فرهنگی کم شده، اما بیشتر معنای این وضعیت این است که کل جریان برسمیت شناخته شده. روزگاری می‏گفتیم .... شاه باید برود ..... چون طرفدار بی‏حجابی است ..... فردا اگر به بهانه حفظ نظام بی‏حجابی آزاد شد ..... چه خواهیم گفت؟ ...... اگر صدا و سیما باز مثل زمان طاغوت، بی‏حجاب‏ها را هم نشان داد ..... آن وقت حکم مراجع درباره حلیت وسیله‏ای بنام تلویزیون تغییر خواهد کرد؟
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

       1   2      >
    اسفند 1385 - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 37 بازدید
    دیروز: 14 بازدید
    کل بازدیدها: 235685 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده