سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

مهر 1386 - پیاده رو خاطرات

کابوس جنگ جهانی سوم بر سر جهان (شنبه 86/7/28 ساعت 9:49 عصر)

جورج بوش با بکار بردن عبارت «جنگ جهانی سوم» اثر بیزار کننده‏ای بر افکار عمومی جهان گذاشت. اکنون زمانه بگونه‏ای است که هیجان‏ها در میان ملل مختلف برای جنگ بالا می‏گیرد و کله‏ها داغ می‏شود اما کسی نمی‏تواند پیامد چنین وضعیت پرشتابی را انکار کند. دنیا هیچ گاه بدون جنگ اداره نشده است. همیشه سایه‏ سنگین جنگ و تهدید به نابودی، محرک نهایی بشر برای انطباق با شرایط مختلف محیطی بوده است. از سوی دیگر نیز معمولا هیچ‏گاه غیر از جنگ راه دیگری برای ایجاد تغییرات ریشه‏ای در محیط بین‏المللی وجود نداشته است. ملت‏های بالادستی همواره آمادگی داشته‏اند که برای بهبود تغذیه خود دیگران را تا سرحد مرگ در گرسنگی نگه دارند، بنابراین فاصله شرایط موجود با ریسک مرگ مدام در حال کاهش بوده است تا جایی که دست زدن به جنگ برای نفی سلطه اقدامی منطقی جلوه کرده است.

اکنون پس از رقیق شدن ابرهای سیاه جنگ سرد که یکسره دنیا را به نابودی همگانی تهدید می‏کرد عامل تنظیم رفتارهای بین‏المللی از بین رفته است، کشور بزرگی وجود ندارد که قادر به موازنه اقدامات ابرقدرت فعلی باشد تا دست‏کم بصورت نظری یک چارچوب رفتاری بر عملکرد قدرت‏ها حاکم کند. بنابراین زنگی مست تیغ در دست آنقدر خواهد تاخت تا به یک دیواری ولو کم‏توان برخورد کند و جنگ سرد تازه‏ای را آغاز کند. نظامی‏گری پس از یک دوره خوش‏بینی پس از فروپاشی بلوک شرق سربرآورده است و اگر چه در ابتدا تحت عناوین محترم سازمان ملل و جلوگیری از نسل‏کشی و با نیت حقیقی باز کردن جا برای ارتش‏ها در افکار عمومی جهان آغاز کرد اکنون هویت درونی خود را که همانا دنبال کردن اهداف سیاسی (اگر نگوییم اقتصادی و اگر نگوییم نژادپرستانه و فاشیستی و اگر نگوییم با هدف نسل‏کشی) با ابزار نظامی یعنی از طریق کشتن مردم برملا کرده است. قدرت‏طلبی اپیدمی جهانی تازه‏ای است که مرزها را یکی‏یکی درمی‏نوردد و با بر تن کردن لباس مشروعیت قانونی «دمکراسی» همه صداهای مخالف را نیز خاموش می‏کند. آمریکا از آنجا که بیشترین آمادگی جنگی را داشت اولین کسی بود که با ترتیب دادن یک نمایش مضحک و خونبار لشکرکشی جهانی خود را آغاز کرد. نقاط استراتژیک و منابع بزرگ نفتی با کمترین هزینه به تصرف درآمدند و این اگرچه قرار بود دشمنان بعدی آمریکا را در لیست سیاه بترساند بگمانم بیشتر آنها را خوشحال کرد. ایران و کره شمالی در میدان نظامی شده راحت‏تر به بازی خود ادامه دادند و سربلند از منازعه روانی بیرون آمدند. اکنون روند نظامی‏گری بشدت تند شده است، در ماه‏های گذشته اولین کشوری که به وسوسه زور تسلیم شد روسیه بود که یک رشته عملیات نظامی تهدیدآمیز را در مرزهای اروپا به نمایش گذاشت. کشور بعدی فرانسه بود، دمکراسی به جنگ‏طلبی رای داد و در این راه از آمریکا هم تا حدی پیش افتاد که آمریکا برای حفظ تعادل در عرصه بین‏المللی بناچار انفعال موقتی در پیش گرفت. کشور بعدی که اکنون روی بورس است ترکیه است که معلوم نیست بیتشر از کردها عصبانی است یا از مقابله آمریکا با این کشور، که با سروصدای بسیار درپی حمله زمینی به عراق به بهانه سرکوب تروریست‏هاست. لابد ما هم اگر مثل عراق بدبخت بودیم بالاخره یک تروریستی در خاک ما پیدا می‏کردند که لازم باشد به او حمله کنند. البته ترک‏ها از بوش بهترند چون اول با مجلس دمکراتیک خود مشورت‏های لازم را انجام داده‏اند. از لوکاشنکو نیز بشنوید که اظهار می‏دارد استقرار سپر موشکی در اروپا موجب تولید سلاح هسته‏ای در این کشور خواهد شد. اکنون آمریکا باد کاشته است و جوانه‏های طوفان در راه را بخوبی مشاهده می‏کند و ازینروست که بوش در واکنش به مواضع جدید پوتین با هراس به جنگ جهانی سوم اشاره می‏کند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    درد لاعلاج (چهارشنبه 86/7/25 ساعت 5:52 عصر)

    مسابقه مصرف در جامعه با همه بار سنگینی که بر دوش اقتصاد کشور نهاده است، با همه وابستگی‏ای که به واردات کالاهای خارجی ایجاد کرده است محصول رقابت‏های کور افراد انسانی برای دستیابی به جایگاه‏های اجتماعی است. موتور محرکه شکاف طبقاتی در اصل غرور ثروتمندان و تمایل درونی آنان به جداسازی خود از فقراست. خیلی مهم نیست که خانواده پول بدست آورده باشد یا نیازهای جدیدی برایش خلق شده باشد تا بسوی مصرف کالایی جدید گرایش پیدا کند. اگر حسادت به ثروتمندان از یک سو و خودبزرگتر بینی از فقرا از سوی دیگر نبود بسیاری از افراد حاضر نبودند تغییرات شدیدی را در الگوی مصرف خود بسمت پرهزینه‏تر شدن و پیچیده‏تر شدن ایجاد کنند. ازین‏روست که شاهد پدیده‏ای بنام مصرف‏زدگی هستیم که بنا به تعریف شامل مصرف بدون نیاز واقعی است. جامعه‏ای که در مصرف رقابت کند بدیهی است که در تولید رقابت نخواهد کرد بلکه تنها بسمت پول درآوردن از هر راهی که باشد گرایش خواهد یافت و چنین جامعه‏ای بزودی از درون پوک و تهی خواهد شد. و این همه محصول عدم تقوا در شکل غرور است که پیامبر (ص) فرمود کسی که ذره‏ای کبر در او باشد در روز قیامت هرگز بوی بهشت را نخواهد شنید در حالی که بوی بهشت از پانصد سال راه شنیده می‏شود. کبر مایه همه دزدی‏ها و دغل‏هایی است که ثروتمندان ناجوانمردانه به آن دست می‏زنند تا برتری تصوری خود را با نشانه‏های ظاهری مثل لباس فاخر و ماشین و خانه حفظ کنند ...... اما در سوی دیگر، فقر ذاتا فروتنی می‏آورد، انسان وقتی گرسنه شد وقتی فهمید که چیزی را ندارد (مثلا یک تکه شکلات گران) و مخصوصا وقتی فهمید که نمی‏تواند آنرا داشته باشد غرورش شکسته می‏شود، مهربان می‏شود و خلاصه گویی بوی بهشت به مشامش می‏رسد ..... البته ایده‏آل ما فقرا نیستند، آنها چه بسا بدلیل مشکلاتی که دارند از یک حیات مطلوب انسانی بدور افتاده‏اند، چه بسا در اثر خوراک ارزان‏قیمت سلامتی درستی ندارند، راستی چقدر مگر می‏توانند گوشت بخورند؟، چه بسا وقتی و پولی برای آموزش و مطالعه ندارند و چه بسا به پاکیزگی خود نیز اهمیت شایانی ندهند، اما بوی تعفن غرور به هر حال بیشتر آزاردهنده است تا بوی لباس نشسته. و چه خوب گفت خدای حکیم برای درمان درد ثروتمندان که دردمندان حقیقی عالمند که همنشینی با فقرا در کنار انفاق دوای درد شماست ..... و این همنشینی فقط کنار هم نشستن نیست، مثل هم بودن هم هست، اینکه همان ماشینی زا سوار شوی که فقرا سوار می‏شوند و دست‏کم گاهی همان غذایی را بخوری که آنها می‏خورند .....
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    هولوکاست کلید صندوقچه اسرار (سه شنبه 86/7/17 ساعت 11:58 صبح)

    هیتلر پس از پیروزی در انتخابات سال 1930باید یک چیزی باشد که غرب این‏قدر به یک حادثه تاریخی علاقمند است. هولوکاست تا حد یکی از مقدسات غرب بالا رفته تا حدی که اگر چه در آنجا حتی اهانت به مسیح (ع) آزاد است اما کار پژوهشی و حتی یک سوال درباره هولوکاست مجاز نیست و پیگرد سفت و سخت قانونی بهمراه دارد. احمدی‏نژاد هر جا که می‏رود اولین خواهش‏شان این است که لطفا هولوکاست را زیر سوال نبر!

    اولین کسی که ماجرای هولوکاست را شروع کرد چرچیل بود که در اوج جنگ جهانی در یک سخنرانی مدعی شد اخبار موثقی دریافت کرده است مبنی بر اینکه هیتلر در حال نسل‏کشی یهودیان است. پس از جنگ در دادگاه نورنبرگ سران نازی «اعتراف» کردند که چنین کاری کرده‏اند. همچنین برای افزایش اعتبار ادعای چرچیل گفته شد که این تنها باری بود که وی اطلاعات حاصل از شکستن رمز سیستم مخابراتی آلمان‏ها، «انیگما» را علنی می‏ساخت. اگر چه ما در ایران تابو شدن هولوکاست را نشانی از نفوذ بی‏حد و حصر لابی یهودی در غرب می‏دانیم اما ممکن است مساله فراتر ازین هم باشد.

    «هولوکاست»، «هیتلر»، «فاشیست»، «ضد یهود»، «دیکتاتور» و .... اینها عناصر اصلی تبلیغات پس از جنگ جهانی را تشکیل می‏دهند. هیتلرسازی از روسای جمهور مخالف نظم نوین جهانی (نظم پس از جنگ دوم بین‏الملل)، فاشیست خواندن حکومت‏های دینی، قرار دادن اسلام در وضعیتی که بدلیل مقالبه با اسراییل متهم به یهودستیزی بشود و دیکتاتور نامیدن رهبران مردم‏گرا در سراسر جهان فرآیند‏های اصلی تبلیغاتی غرب برای حفظ نظم ناعادلانه جهانی و حق وتوی پیروزمندان جنگ دوم است. در این میان نقش هولوکاست عاطفی‏تر از بقیه است، اگر هولوکاستی وجود نداشت، اگر تا این حد چهره آلمان به لجن کشیده نشده بود مشروعیت سلطه متفقین براحتی پس از مدت کوتاهی زیر سوال می‏رفت. اگرچه آلمان با تجاوزات نژادپرستانه خود میلیون‏ها انسان را به کام مرگ فرستاد اما خوب است بدانیم از پایان جنگ دوم به این سو نیز در اثر جنگ‏های منطقه‏ای به اندازه جنگ دوم تلفات انسانی وجود داشته است و کیست که از نقش اصلی متفقین در براه انداختن این جنگ‏ها آگاه نباشد؟ اما هولوکاست فرصتی برای مقایسه باقی نمی‏گذارد. متفقین هر چقدر هم ستمگر باشند از کسی که هولوکاست براه انداخت پاک‏ترند. هولوکاست در این معنا چیزی جز چک سفید امضا برای جنایت نامحدود در دست متفقین نیست.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    چرا تحریم می‏شویم؟ (چهارشنبه 86/7/11 ساعت 4:34 عصر)

    توافق ایران و آژانس برای حل و فصل مناقشه اتمی جلوه‏های تازه‏ای از رفتار بازیگران بین‏المللی در رابطه با ایران را آشکار کرد. زمانی فکر می‏کردیم مشکل غرب با ما این است که ما به فعالیت‏های خطرناکی روی آورده‏ایم و این بیچاره‏ها را در معرض تهدید نابودی قرار داده‏ایم، پس باید اعتمادسازی می‏کریدم،‏ فعالیت‏های خطرناک‏مان را تعطیل می‏کردیم و اصلا شک می‏کردیم که انگیزه ما از دنبال کردن برنامه هسته‏ای چیست و چرا «19 سال به دنیا دروغ گفته‏ایم»؟ همه این کارها را انجام دادیم ولی با کمال تعجب رفتار غرب تغییری نکرد، تهدیدها هر روز پررنگ‏تر، تحریم‏ها نزدیک‏تر و جوسازی تبلیغاتی قوی‏تر می‏شد. دولتی که نتوانست رفتار غرب در پرونده هسته‏ای را پیش‏بینی و کنترل کند لاجرم سقوط کرد .......

    فرد دیگری بر سر کار آمد، اجماعی ملی شکل گرفت که متاثر از ضعف و ذلت دیپلماسی هسته‏ای در دوره قبل به این نتیجه رسیده بود که دلیل زیاده‏خواهی غرب دقیقا ابراز ضعف ما است و اشکال این است که ما گفتمان غرب را در این پرونده پذیرفته‏ایم و در نتیجه پیش از شروع مذاکره دست بالای غرب را پذیرفته‏ایم. نتیجه این که اگر ما محکم بایستیم غرب کوتاه خواهد آمد. تاسیسات هسته‏ای راه‏اندازی شد و قدم‏به‏قدم در این علم پیشرفت کردیم. اما اگرچه غرب نشانه‏هایی از تزلزل در برابر ایران از خود نشان داد، بزودی غرب نیز رویکردی مرحله‏ای در برابر ایران در پیش گرفت، هر گام هسته‏ای ایران با یک گام تحریمی-انزوایی از طرف غرب روبرو شد. در مرحله‏ای تصور می‏شد تحریم‏های غرب مقدمه‏ای برای رویارویی نظامی است،‏ همانطور که در مورد عراق روی داد و این که قطعنامه‏های شورای امنیت تنها جنبه زمینه‏سازی برای تند کردن جو بین‏المللی در اطراف ایران و شروع فاز نظامی را دارد. بنابراین راهبرد ایران این بود که بی‏توجه به قطعنامه‏ها برنامه بازدارنده هسته‏ای را به پیش ببرد. هیچ‏گاه نخواهیم دانست تا چه حد چنین دیدگاهی درست بود، آیا حقیقتا آمریکا بدنبال حمله به ایران بود؟ به هر حال از آنجا که ایران به توان بازدارندگی دست یافت فرصتی فراهم نشد تا تصمیم حقیقی آمریکا در این زمینه آشکار شود. در چند ماه اخیر پس از اقدام ایران به توافق با آژانس با کمال تعجب آمریکا به رویه مرحله‏ای خود برای تنگ‏تر کردن حلقه محاصره ایران ادامه داد ولو اینکه در تلاش خود ناموفق بود. چنین رفتاری نشان داد هدف آمریکا از فشارهای اقتصادی وادار کردن ایران به شفاف‏سازی اتمی هم نیست.

    آمریکا در راس هرم قدرت جهانی نشسته است. نظامی بشدت نابرابر که در آن بالایی‏ها از اپیدمی چاقی می‏میرند و پایینی‏ها از لاغری مفرط. مهمترین دغدغه قدرتمندان جلوگیری از اتحاد ضعفا برای دگرگونی اوضاع عالم است. انقلاب‏ها اگرچه مقیاسی ملی دارند اما از دیدگاه قدرت‏های بین‏المللی (که بیشتر آنها کشورهای بلوک غرب هستند) این انقلاب‏ها می‏توانند بسرعت بعدی جهانی پیدا کنند. زمانی که ساندنیست‏ها انقلابیون نیکاراگوئه بطور مسالمت‏آمیزی قدرت را در این کشور در دست گرفتند و برنامه‏های عدالت اجتماعی را در پیش گرفتند، زمانی که این برنامه‏ها موفقیت‏های شگرفی بدست آورد، قیمت خانه نصف شد، علی‏رغم رکود اقتصادی سراسری در آمریکای لاتین اقتصاد این کشور رشد مناسبی را تجربه کرد، در این زمان آمریکا چاره‏ای ندید جز اینکه ضدانقلابیون کنترا را برای ایجاد جنگ‏های ایذایی در مرزها تجهیز کند، پس از آغاز جنگ 30 درصد تولید ناخالص ملی کشور صرف جنگ می‏شد، وضع اقتصاد وخیم شد و بتدریج ساندنیست‏ها محبوبیت خود را از دست دادند، نهایتا در یک انتخابات آزاد کنتراها قدرت را در دست گرفتند.

    آمریکا برنامه تغییر نظام در ایران را در یک چارچوب جهانی برای براندازی انقلاب‏های امیدبخش دنبال می‏کند. اگر نتواند در مرحله اول با دخالت‏های پنهانی سیا براندازی را انجام دهد در مرحله دوم آتش جنگ را بقیمت خون صدها هزار نفر و بقیمت سرکوب امید تاریخی ملت‏ها می‏افروزد. انقلاب اسلامی اگرچه این بزنگاه‏ها را پشت سر گذاشت، اکنون که آمریکا از استحاله نظام از طریق نیروهای داخلی نیز ناامید شده است، اکنون که مرحله تازه‏ای از جهانی شدن انقلاب اسلامی در فلسطین، لبنان و سایر جاها آغاز شده است، دور تازه‏ای از تلاش‏های تغییر نظام را آغاز کرده است. هدف از تحریم‏ها این است که با بهانه قرار دادن پرونده هسته‏ای، بتدریج از نظر اقتصادی ایران را در تنگنا قرار دهند تا رونق اقتصادی از بین برود، برنامه‏های اصلاحی شکست بخورد و در بلندمدت انقلاب اسلامی پژمرده شود و قدرت الهام‏بخشی خود را از دست بدهد. ازین رو آمریکا بنحو مضحکی می‏کوشد با ربط دادن هر نوع فعالیت اقتصادی (مثل واردات آلومینیوم!) با برنامه هسته‏ای جامعه جهانی را در گسترش دامنه تحریم‏ها همراه کند. اما با این وجود باید گفت که آمریکا در بازی بلندمدتی که با ایران آغاز کرده است در موقعیت مناسبی قرار ندارد، نه آن موقعیت جهانی سابق را دارد نه ایران آن ایران سابق است، جهان هم تغییر کرده و بعید است شرایط جدید جهانی اجازه پیروزی را به آمریکا بدهد. چه بسا آمریکا با تزلزل در پادشاهی جهان زمینه وقوع انقلاب جهانی را از بهم پیوستن جویبارهای کوچک تحول‏خواهی فراهم کند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    دمکراسی ایرانی در دانشگاه کلمبیا (چهارشنبه 86/7/4 ساعت 10:50 صبح)

    پس از گذشت یک نسل از آغاز حرکت تمدن‏سازانه ملت ایران که با یکی از معدود انقلاب‏های حقیقی جهان بر علیه نظم موجود جهانی آغاز شد، اکنون این ملت کم‏کم دورنمای پیروزی را به چشم خود می‏بیند. مردمی که با اقتدا به سلف صالح در راه اصلاح امور جهان از جان خود گذشتند و آخرت و هدف نهایی هستی را بر زندگی کوتاه دنیوی ترجیح دادند با سینه‏های باز جلو گلوله رفتند و بار شکست ابرقدرت‏ها را همان روزها در میدان ژاله و جاهای دیگر به تنهایی بر دوش کشیدند. انقلاب اسلامی ایران جهان را تکان داد، در بسیاری از کشورها دوران جدیدی از مبارزه برای عدالت و خدا آغاز شد، خاورمیانه تکان سختی خورد، چند سالی هنوز نگذشته بود که اسراییل در لبنان شکست خورد،‏ مسجدالحرام به تصرف شورشیان درآمد، آمریکا مجبور شد به شوروی برای تهاجم به افغانستان چراغ سبز بدهد، شوروی هم در افغانستان شکست خورد، پاکستان با مطالبات اسلام‏خواهانه به لرزه درآمد،‏ عراق تنها با حاکم کردن وضعیت جنگی بر کشورش از تغییر مصون ماند،‏ دنیا تکان خورد.

    جنگی که آغاز شد تنها راه نظام ظالمانه بین‏المللی برای آرام کردن تحولات بود چرا که اگر ایران موفق می‏شد به همان آرامی که انقلاب کرده بود انقلابش را حفظ کند دیگر کسی در تبعیت ازین الگو تردیدی به خود راه نمی‏داد، پس باید این ملت را درگیر می‏کردند ولو منجر به شکست نهایی خودشان بشود. اما مقاومت ایران تبدیل به جلوه‏ای تازه از تمدن تازه اسلامی شد. معلوم شد اسلام نه تنها می‏تواند مبارزه سیاسی کند،‏ انقلاب کند، بلکه می‏تواند در طولانی‏ترین جنگ کلاسیک پس از جنگ دوم جهانی در مقابل تمام ابرقدرت‏ها بایستد. پس از آن نیز حجم مخالفت‏های قدرت‏ها با انقلاب اسلامی نشان داد تا چه حد مبانی آنها بر اثر این تحول تاریخی زیر سوال رفته است. اما این فشارها هیچ‏گاه نتوانست پیام ایران را خاموش کند، حتی باعث پرفروغتر شدن آن هم شد. چرا که هیچ ملتی تا در سختی و فشار قرار نگیرد پیشرفت حتی مادی هم نمی‏کند، ما اگر یک نسل را تحت تحریم‏های ابرقدرت‏ها سپری نکرده بودیم هرگز نمی‏توانستیم اعتماد بنفس فعلی را در عرصه‏های مختلف بدست آوریم، هرگز نمی‏توانستیم ادعای استقلال و راه جایگزین برای دنیا را داشته باشیم. بنابراین همانطور که امام فرمود ما در جنگ انقلاب‏مان را به دنیا صادر کردیم، نشان دادیم اسلام می‏تواند مقابل سهمگین‏ترین فشارهای نظامی بایستد. اکنون نیز مقابله سراسری جبهه کفر،‏ جبهه طاغوت، به صلابت پیام ایران افزوده است.

    اگر چه «کارشناسان سیاسی» همواره به ما توصیه کرده‏اند که برای کسب قدرت بین‏المللی باید زیر سایه ابرقدرت‏ها بروید و ریزه‏خوار سفره ظلم بین‏المللی آنها باشید، اکنون ایران با قیام بر ضد طاغوت جهانی قدرت جهانی کسب کرده است. نفوذ فرهنگی ایران مرزها را درنوردیده، از خاورمیانه گذشته و ملت‏های عالم را دربرگرفته است. مساله فقط احمدی‏نژاد نیست، رییس جمهور مظهر شهادت‏طلبی شهدای جنگ است. آنچه پیش می‏رود روح اسلام انقلابی است. ابرقدرت‏ها نیز بخوبی باخبرند که پایه اصلی قدرت جهانی نفوذ فرهنگی است و ازینرو تمام تلاش‏شان لجن‏مال کردن ایران است،‏ کاری که خود ضعف حریف را به بیننده ظاهر می‏کند. اکنون الگوهای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی ایران مورد رشک بسیاری در سراسر جهان است. گسترش صادرات غیرنفتی ایران نشان می‏دهد زمینه برای پذیرش ایران بعنوان یک قدرت تکنولوژیک رو به فراهم شدن است. ایده‏های سیاسی ایران همچون سفرهای استانی در کشوری مثل فرانسه توسط سارکو آمریکایی به مرحله اجرا درمی‏آید و حتی سخنگویش در توضیح این سیاست دقیقا همان حرف‏های احمدی‏نژاد را با عوض کردن واژه «تهران» با «پاریس» طوطی‏وار تکرار می‏کند،‏ گویی غربی‏ها هم بالاخره تقلید کردن را آموختند. در آخرین حادثه ازین نوع،‏ مواجهه بی‏هراس و رودرو با افکار عمومی که عادت سیاستمداران در ایران است در دانشگاه کلمبیا چنان افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد که تشویق‏های مکرر دانشجویان را باید بیشتر تحت تاثیر فضای کلی گفتگو و فلسفه سیاسی موجود در آن دانست تا گفتارها. مردم آمریکا از دمکراسی غیر‏پاسخگو و گردنکش و «لیبرالیسم عضلانی» خسته شده‏اند و نیم نگاهی به الگوی ایران در ذهن‏شان سوسو می‏زند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    مهر 1386 - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 30 بازدید
    دیروز: 14 بازدید
    کل بازدیدها: 235678 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده