سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات

آفتاب‏ خورده‏ها و نخورده‏ها (چهارشنبه 86/6/21 ساعت 1:22 عصر)

از ابتدای آشنایی ایرانیان با تمدن نوین غرب دو نوع واکنش در برابر عمق فاصله ایجاد شده بروز کرده است. گروهی پای در رکاب گذاشتند و در عنفوان جوانی در حالی که هنوز سرد و گرم مملکت خودشان را نچشیده بودند عمدتا برای تحصیل به غرب رفتند، آنجا از آنجا که خود دستشان خالی بود مبهوت جامعه غرب شدند، غربزده شدند و فکرشان منور شد، تا جایی که فهمیدند که چقدر تفاوت دارند با جماعت عوام مملکت سابقشان، اینها همان روشنفکران، یا به اصلاح قدیم منورالفکران لقب گرفتند، توگویی غرب فرشته روشنایی است که پر و بال‏اش به هر که بگیرد نورانی‏اش می‏کند. گروهی دیگر آدم‏هایی بودند در این مملکت نشسته، دردها را با چشم خود می‏دیدند، مخصوصا درد تحقیر از انگلوساکسون‏ها را، اینها لاجرم غیرتی و ناراحت بار می‏آمدند و همین انگیزه‏شان بود برای مبارزه، مبارزه‏ای به وسعت تاریخ، همانطور که وسعت هجوم تاریخی بود. روشنفکران وقتی از تحصیل فرنگ باز‏می‏آمدند چیز تازه‏ای بودند، دیگر بطور کامل ایرانی و فلک‏زده به حساب نمی‏آمدند، مدرک سوربن فرانسه داشتند و فهمیده شناخته می‏شدند و خلاصه نگران چیزی نبودند، هر جا که می‏رفتند قدر می‏دیدند و بر صدر می‏نشستند،‏ هیچ وقت تحقیر نمی‏شدند، لاجرم آدم‏های نرمالی بودند، نان‏شان از غرب می‏آمد و مقتدایشان غرب بود، آرزوی بازگشت به غرب در وجودشان بود، حالا اگر نمی‏توانستند به غرب برگردند تلاش می‏کردند غرب را به اینجا بیاورند، از دیدگاه آنها راه‏حل مشکلات جامعه ایرانی غربی شدن بود، و این غربی شدن برای این نبود که آنها فکر می‏کنند با این نسخه مشکلات جامعه ایرانی حل می‏شود، آنها جامعه آماده و برتری را در غرب با این مشخصات دیده‏اند و لابد همین کافی است که فکر کنند همان نسخه هر جای دیگر اگر با دقت تمام استنساخ شود نتیجه‏اش همان خواهد شد. بنابراین آنها تلاش کردند هر چه بر سر راهشان بود خراب کنند،‏ هر سنت ایرانی و اسلامی بایست کنار می‏رفت تا از نو جامعه‏ای ساخت‏زدایی شده با سازمان غربی ساخته شود، عشایر باید تخت‏قاپو می‏شدند، مهم نبود با این کار تولید لبنیات کشور نابود شود، اگر در اروپا زمانی فئودال‏ها را از بین برده بودند اینجا هم باید زمین‏های خان‏ها تقسیم می‏شد، مهم نبود کشاورزی نابود شود. مهم اصلا تولید و اقتصاد و این مسایل نبود، مهم این بود که ما به غرب بپیوندیم. اما دسته وطنی‏ها، آنها دک‏وپز خاصی نداشتند، چه بسا قیافه‏شان مثل احمدی‏نژاد بی‏ریخت هم بود، آخه داغ فقر هنوز روی پوستشون بود، آنها باور نداشتند که انسان سفید از نظر زیست‏شناسی چیز متفاوتی داشته باشد، از تئوری‏های فلسفی‏ای هم که دلایل خیلی خفنی برای عقب‏ماندگی ما ارائه می‏داد چیزی نمی‏فهمیدند یا دوست نداشتند بفهمند، آنها فقط اینو می‏فهمیدند که این جماعت انگلوساکسون می‏توانند توپ بسازند و ما نمی‏توانیم، این بود که یا صنعت‏گر می‏فرستادند یاد بگیرد یا استادکار می‏آوردند یاد بدهد و دارالفنون می‏ساختند، اگر چه تا از کار برکنار و بالای دار تشریف می‏بردند دارالفنون‏های‏شان هم شروع می‏کرد فروغی به مملکت تحویل دادن، ولی به هر حال آنها هر وقت توانستند ساختند و فکر می‏کردند که ما اگر بسازیم به آنها می‏رسیم. روشن‏فکران تئوری‏های تازه می دادند و حزب تاسیس می‏کردند و توسعه سیاسی می‏دادند، مردم را سرگرم می‏کردند، همه داد و قال‏شان برای به زیر کشیدن پادشاه عثمانی برای این بود که ابر دیکتاتوری مثل آتاتورک بر سر کار بیاورند یا مثل رضاشاه، این هم فرجام توسعه سیاسی‏شان بود،‏ این است که هر وقت روشن‏فکران با شعار توسعه سیاسی به میدان آمدند شکست خوردند چون عملا کاری نکردند جز وابستگی بیشتر و بی‏ادعاها هر جا بودند کار کردند و نشان دادند که ما می‏توانیم.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    هاشمی در راس خبرگان (شنبه 86/6/17 ساعت 3:47 عصر)

    هاشمی روی نوار پیروزی قرار گرفته است. انتخابات ریاست جمهوری سال 84 برای هاشمی یادآور خاطرات تلخی بود. وی به صحنه‏ای وارد شد که همه او را از ورود نهی می‏کردند و انذار می‏دادند. بنابراین مسئولیت این ورود به تمامی به گردن خود وی افتاد و شکست در این ریسک شخصی بر وی بسیار گران آمد. اگرچه در یک تحلیل نهایی باید ورود هاشمی در رقابت انتخابات ریاست جمهوری را مخصوصا با توجه به نتیجه کسب شده در مجموع به نفع نظام اسلامی ارزیابی کنیم اما واکنش‏های پسینی این شکست چندان مناسب نبود. از ادامه کشمکش با احمدی‏نژاد و ایستادگی در برابر برخی طرح‏های دولت تا خارج‏خوانی در پرونده هسته‏ای و افشای برخی اسرار نظام،‏ همگی نشان‏دهنده فراتر رفتن اوضاع از ظرفیت تحمل رفسنجانی را داشت. فشار روحی ایشان بقدری بالا بود که پس از کسب یک پیروزی در انتخابات مجلس خبرگان و جای گرفتن در صدر منتخبین خوشحالی وی دیدنی بود. اکنون نیز انتخاب وی به ریاست خبرگان رهبری اثر زیادی بر روحیه ایشان داشته است که در تغییر لحن سخنرانی وی در نماز جمعه دیروز تهران (از لحن همیشگی تحلیلی به لحن پدرانه،‏ فقهی، عرفانی و بداهه‏گویی) روشن بود. با این وجود باید گفت انتخاب ایشان به صدر مجلس خبرگان بیانگر نوعی جناح‏بندی در این مجلس نبوده است. ماهیت فراجناحی مجلس خبرگان ایجاب می‏کرد که شخصیتی فراجناحی در راس آن قرار گیرد. با وجود حمایت صریح رهبری از دولت، در صورت انتخاب آیت‏الله جنتی (مدافع سرسخت دولت) به ریاست، این مجلس بار سیاسی سنگینی بدوش می‏گرفت و خود را به میانه میدان مخالفت‏های سیاسی پرتاب می‏کرد. با این همه رقابت نزدیک این دو کاندیدا نشان از آن داشت که هاشمی برغم معدود خواص مثبتی که دارد راهی دراز برای جلب حمایت فقهای درجه اول مملکت در پیش دارد و آراء پایین او نشان از آن دارد که هیچ نیرویی خارج از مجلس خبرگان برای پیروزی وی تلاش قابل ذکری انجام نداده است و بنابراین موقعیت وی چندان مستحکم نبوده و این پیروزی بیشتر شبیه یک اتفاق بوده است تا یک روند قابل پیش‏بینی.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    حرکت جوهری و نظریه تکامل (دوشنبه 86/6/12 ساعت 1:51 عصر)

    در میانه‏های عصر مدرن، در کشور انگلستان که تحولات فنی و اقتصادی بسرعت جریان داشت اقتصاد آزادی شکل گرفت که اساس آن بر مبنای رقابت کامل میان بازیگران اقتصادی بدون دخالت دولت بود. رقابت آزاد پیشرفت فنی را تشویق می‏کرد و بر فعالان اقتصادی برای بهبود مداوم فرآیند تولید فشار می‏آورد. در چنین جو رقابتی‏ای بود که بزرگترین اقتصاددان کلاسیک، آدام اسمیت، اقتصاد آزاد و سرمایه‏داری انگلوساکسونی را بر مبنای رقابت بر سر منابع کمیاب تئوریزه کرد ..... سال‏هایی گذشت، ایده‏های آدام اسمیت بشدت گسترش یافت، چارلز داروین انگلیسی در مقدمه کتاب «اصل انواع» نوشت که همان رقابت آدام اسمیتی بر سر منابع اقتصادی و همان کنترل جمعیت مالتوسی بر اساس کمبود غذا در زیست‏شناسی نیز صادق است و بدینسان نظریه انتخاب طبیعی را عرضه کرد که بر مبنای آن رقابت بی‏رحمانه میان انواع موجودات زنده بر سر منابع حیاتی منتهی به انقراض گونه‏های ناکارآمد و بنابراین تکامل تدریجی گونه‏های ساده به گونه‏های پیچیده‏تر و دارای قابلیت‏های بیشتر می‏شود. نظریه تکامل با مخالفت شدید کلیسا روبرو شد و تدریس آن تا مدت‏ها ممنوع بود. این نظریه توضیح زیبایی برای بسیاری از سازگاری‏های طبیعی با محیط و برای شباهت‏های خارق‏العاده موجودات زنده بر مبنای وجود اجداد مشترک برای آنها بود. با این وجود نظریه تکامل قادر نیست توضیح خوبی برای علت ایجاد ویژگی‏های بکلی جدید و ساختارهای پیچیده در ساختمان موجودات ارائه دهد. نظریه تکامل در این مساله عمدتا به جهش‏های ژنی در فرآیند تولید مثل بدلیل بروز خطا در همانندسازی ژن‏ها استناد می‏کند، امری که با ایجاد موجودات نسبتا تازه راه را برای رقابت آنان با گونه‏های قدیمی جهت احراز برتری احتمالی می‏گشود. بنابراین مخصوصا در میان معتقدان به ادیان الهی، نظریه تکامل متکی بر «تصادف+رقابت» بعنوان یک نظریه نهایی «خلقت» رد شد ..... دو قرن دیگر نیز گذشت تا این‏که ادوارد ویلسون معاصر ملقب به داروین دوم بخشی از فرآیندهای ایجاد تنوع را شرح داد. بر این اساس، اختلاف محل زندگی می‏توانست بمرور زمان به تغییر در عادات یک گونه بینجامد تا حدی که امکان جفت‏گیری میان‏گونه‏ای را از بین ببرد و در نتیجه ذخیره ژنتیکی آنرا بسته نگه ‏دارد و در گذر زمان از آن یک گونه خاص و جداگانه بسازد.

    در سایه تلاش نظریه‏پردازان تکامل، اکنون تصویر نسبتا روشنی از چگونگی خلقت انواع موجودات زنده فعلی وجود دارد، اما مساله مهمتر و حساستر این است که جهش اولیه از ماده بی‏جان به جاندار چگونه بوقوع پیوست؟ تا زمانی که این مساله روشن نشود تصویر کلی درباره بوجود آمدن حیات همچنان رازآمیز باقی خواهد ماند. در این راستا تلاش‏های زیادی صورت گرفته است. اکنون می‏دانیم که مواد آلی ساده در سراسر فضای میان‏ستاره‏ای پراکنده است، از جمله مشاهدات اخترشناسی موید وجود فرمالدئید در اقصا نقاط عالم می‏باشد. بنابراین پس از تشکیل منظومه شمسی و زمین، اینگونه مواد آلی بوفور در جو زمین موجود بوده‏اند. در مرحله بعد آزمایشات ساده نشان داده است که عبور رعد و برق یا تابش شدید خورشید بر چنین جوی می‏توانست برخی اسیدآمینه‏های ساده را سنتز کند و بهمراه باران بر سطح زمین فرود آورد. نهایتا تجمع این اسیدهای آمینه زمینه را برای سنتز اجزای DNA فراهم می‏ساخت. این مولکول پس از تشکیل قادر است خود را مجددا کپی‏سازی کند و پایه اولیه حیات را شکل دهد. از سوی دیگر فریمن دایسون فیزیکدان جنجالی اخیرا توانست نشان دهد که سوخت‏وساز سلولی را می‏توان بوسیله یک الگوی واکنشی دائمی تسریع یافته نشان داد. در این معنا مواد آلی اولیه که در قطرات کوچکی متمرکز شده بودند قادر بودند بکمک آنزیم‏های اولیه به سطح تازه‏ای از فرآیندهای رفت و برگشت شیمیایی جهش کنند که شباهت جالبی با آنچه در سلول‏های زنده رخ می‏دهد دارد. پس از شکل‏گیری این شبه سلولها مولکول‏های DNA قادرند در درون آنها بصورت ژن به فعالیت بپردازند و تشکیل یک سلول واقعی زنده را بدهند ....

     اکنون سوالی که در پیش روی ماست این است که آیا یافته‏های جدید و بطور کلی نظریه تکامل مخالف گزاره‏های دینی است؟ با وجود اینکه علمای مسیحی بطور کامل نظریه تکامل را رد کرده و معتقد به خلقت موجودات و مخصوصا انسان بدست خود خداوند و بصورت خلق‏الساعه هستند اما علمای اسلامی در این زمینه موضع متفاوتی برگزیده‏اند. موضع رسمی اسلام این است که تکامل حتی در صورت صحت خود همان فرآیند خلقت خداوند است و آیات قرآن درباره خلقت حضرت آدم جنبه تمثیلی دارد. البته این موضوع را نباید نوعی نادیده‏انگاری محترمانه قرآن دانست و برای آن می‏توان مثال‏های محکمتری آورد: احادیث آخرالزمانی شیعه سند محکمی در رابطه با کاربرد تمثیل در بیان حقایقی است که زمان آنها هنوز نرسیده است. این خود از معجزات آخرالزمانی اسلام است که امام آن حضرت جعفر صادق (ع) دست‏کم دو قرن پیش از اولین گزارش‏ها درباره پرواز انسان (هزار و ده میلادی) ضمن بیان کیفیت ظهور حضرت حجت به حاضر شدن یاران وی از سراسر جهان در یک شب در مکه مکرمه اشاره می‏کنند، سپس از ایشان سوال می‏شود چگونه در چنین مدت کوتاهی به آنجا می‏رسند؟ و حضرت پاسخ می‏دهد مانند کبوتر به آنجا پرواز می‏کنند. اگرچه امروز برای ما این مساله قابل فهم است اما این حدیث می‏تواند نحوه بیان تمثیلی حقایق علمی در لسان دین را آشکار کند. در جای دیگر حضرت می‏فرمایند یاران مهدی (عج) می‏توانند از فواصل دور همدیگر را ببینند و صدای همدیگر را بشنوند، در مسایل مهم از فواصل دور ابتدا با خود حضرت مشورت می‏کنند سپس تصمیم می‏گیرند. البته چنین معجزاتی مخصوص ائمه ما نیست. در گذشته از پیش‏گویی‏های اشعیای نبی درباره نبردهای آخرالزمان سخن گفتیم، وی در تورات در وصف قربانیان این جنگ‏ها از کنده شدن پوست بدن آنها و ریختن گوشت‏های بدنشان در حالی که هنوز سرپا ایستاده‏اند سخن می‏گوید و این به شهادت شاهدان هیروشیما همان چیزی است که در یک جنگ هسته‏ای رخ می‏دهد. البته درباره نظریه تکامل شواهد دینی منحصر به داستان خلقت آدم نیست. سوره نجم آیه 32: «هو اعلم بکم اذ انشاکم من الارض»، این آیه در خلقت انسان «از» زمین و بگونه «نشاء کردن و رویاندن تدریجی» صراحت دارد.  

    با این وجود بیش از مساله خلقت انسان مساله آفرینش جاندار از بی‏جان در آینده همزمان با تکمیل نظریات علمی مورد مناقشه مذهبی قرار خواهد گرفت. فحوای نظریات فعلی این است که در ماده جهان استعداد شگرفی برای تبدیل خودبخودی به حالت جاندار (دست‏کم از نظر فرآیندهای مادی سلولها) وجود دارد. این موضوع در صورت صحت برای ما یادآور «حرکت جوهری» ملاصدرا است. ملاصدرا چند قرن پیش با ارائه تئوری‏های بزرگ فلسفی از جمله حرکت جوهری و وحدت وجود انقلابی فلسفی را در دنیای شیعه رقم زد. یکی از نتایج حرکت جوهری آن بود که ماده پس از خلق توسط خداوند میل به کمال و بازرسیدن به الله را دارد و دائما در این مسیر در حال صیرورت و تغییر و تبدل است و البته این بمعنای حرکت مستقل از اراده خدا نیست بلکه بنوعی حرکت دهنده در نهایت خود اوست. بنابراین نظریه پیدایش و تکامل حیات را در صورت صحت باید بعنوان شاهد درجه اول تجربی برای حرکت جوهری در فلسفه ملاصدرا محسوب کرد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    وصیت‏نامه پطر کبیر تزار روسیه (پنج شنبه 86/6/8 ساعت 10:42 صبح)

    پطر، امپراطور و حاکم مطلق تمام روسیه به کلیه اعقاب و جانشینان خود در تاج و تخت و دولت روسیه اظهار می‏داریم:
    چون خدای بزرگ که حیات و تاج خود را از او داریم دائما ما را با نور خود روشن کرده و از ما پشتیبانی فرموده است چنین می‏گوییم:
    1- نگاه‏داشتن ملت روسیه در حالت جنگ دائمی تا سربازان همیشه ورزیده و آماده باشند و به آنها فقط برای بهبود وضع مالی دولت و تجدید نیروی ارتش و انتخاب فرصت مناسب برای تعرض استراحت داده شود. تا به این ترتیب بمنظور توسعه و آبادانی روزافزون روسیه صلح در خدمت جنگ و جنگ در خدمت صلح باشد.
    2- به هر وسیله ممکن از میان پیشرفته‏ترین ملت‏های اروپا افسرانی در زمان صلح دعوت شوند تا ملت روسیه بدون از دست دادن مزایای خود از مزایای سایر کشورها بهره‏مند شود.
    3- در هر فرصت مناسب در هر گونه امور و اختلافات موجود در اروپا مخصوصا آلمان  (زیرا نزدیکتر و بنابراین مورد توجه مستقیم می‏باشد) مداخله شود.
    4- ایجاد اختلاف در لهستان بوسیله ایجاد کشمکش و حسادت دایمی و جلب بزرگان این کشور بوسیله طلا و تحت نفوذ قرار دادن مجالس و تطمیع آنها بمنظور نفوذ در امر انتخاب سلاطین و روی کار آوردن طرفداران روسیه و حمایت از آنها. وارد کردن نیروهای روسیه به لهستان و نگه داشتن آنها تا زمانی که فرصتی بدست آید که بکلی در آنجا بمانند. چنانچه قدرت‏های مجاور اشکالاتی ایجاد کنند، باید آنها را بطور موقت با تقسیم این کشور ساکت کرد تا زمانی که پس گرفتن آنچه که داده شده میسر گردد.
    5- حداکثر اراضی ممکن از سوئد گرفته شود و تدابیری اتخاذ گردد که سوئد روسیه را مورد تعرض قرار دهد و بهانه‏ای برای مطیع کردن این کشور بدست آید.
    6- همواره همسران شاهزادگان روسیه بجز شاهزاده خانم‏ها از میان آلمانی‏ها انتخاب شوند تا پیوند‏های خانوادگی افزایش یابد و اشتراک منافع ایجاد گردد. آلمان بخودی خود بوسیله توسعه نفوذ ما به طرفداری از روسیه برخواهد خواست.
    7- در امور بازرگانی باید حتی‏الامکان برای اتحاد با انگلستان کوشید زیرا کشوری است که بیش از همه برای ناوگان ما نیز مفید می‏باشد. چوب وسایر محصولات ما باید با طلای انگلستان مبادله و روابط دایمی میان بازرگانان و ملوانان انگلستان و روسیه ایجاد شود تا افراد ما برای بازرگانی و کشتیرانی آماده باشند.
    8- در طول سواحل دریای بالتیک بطرف شمال و همچنین در امتداد سواحل دریای سیاه بی‏وقفه پیشروی شود.
    9- نزدیک شدن هرچه بیشتر به قسطنطنیه و هند. کسی که به آنجا تسلط یابد حاکم واقعی جهان خواهد بود. بنابراین باید گاهی با ترکیه و گاهی با ایران جنگ‏های دایمی برپا شود و کارخانجات کشتی‏سازی در کنار دریای سیاه تاسیس و تدریجا بر این دریا و دریای بالتیک تسلط برقرار گردد و این امر برای موفقیت این نقشه ضروری است. باید در انحطاط ایران تسریع شود و باید تا خلیج فارس نفوذ کرد و در صورت امکان راه بازرگانی قدیم شرق را از طریق سوریه احیا نمود و تا هند که انبار و بارانداز جهان است پیشروی کرد. پس از رسیدن به آنجا دیگر احتیاجی به طلای انگلستان نخواهد بود.
    10- برای اتحاد با اتریش و حفظ آن باید تلاش شود و در ظاهر از نیات آن درباره سلطنت بر آلمان حمایت گردد ولی این کار باید با تحریک حسادت سایر سلاطین علیه آن کشور در خفا انجام گیرد. کوشش شود هر یک از آنها کمک روسیه را بطلبند و نوعی حمایت از آن کشور بعمل آید که زمینه را برای تسلط آینده هموار خواهد ساخت.
    11- خاندان سلطنتی اتریش به اخراج ترک‏ها (عثمانی) از اروپا علاقمند شود و هنگام فتح قسطنطنیه حسادت آن کشور خواه بوسیله ایجاد جنگ بین اتریش و کشورهای قدیمی اروپا و خواه با واگذار کردن قسمتی از اراضی فتح شده که بعدا پس گرفته خواهد شد خنثی شود.
    12- جلب نمودن و گردآوری کلیه یونانیان پراکنده و جدایی‏طلب از نظر دینی که در مجارستان، ترکیه و جنوب لهستان متفرق هستند و تبدیل روسیه به حامی و مرکز آنها و ایجاد زودهنگام یک رهبری جهانی از طریق نوعی سلطنت یا رهبری دینی برای آنها. به این ترتیب ما دوستانی در میان هر یک از دشمنان خود خواهیم داشت.
    13- هرگاه سوئد تجزیه شد، ایران مغلوب گردید، لهستان مطیع شد، ترکیه فتح گردید، ارتش‏های ما به هم پیوستند و دریای سیاه و دریای بالتیک تحت مراقبت ناوگان ما قرار گرفت، آنگاه باید بطور جداگانه و خیلی محرمانه ابتدا به دربار ورسای (فرانسه) و سپس به دربار وین پیشنهاد تقسیم حکومت جهان را نمود. اگر یکی از آنها پیشنهاد را پذیرفت و این امر قطعی است، باید با تحریک جاه‏طلبی و غرور آن از این عامل برای خرد کردن دیگری استفاده نمود. سپس اولی را بنوبه خود باید شکست داد و در این امر تردیدی نیست زیرا در آن موقع روسیه بر تمام شرق و قسمت بزرگی از اروپا تسلط خواهد داشت.
    14- چنانچه هر دو کشور پیشنهاد روسیه را رد کنند و این احتمال بسیار کم است، لازم خواهد شد بین آنها کشمکش ایجاد شود تا یکدیگر را خسته کنند. در آن موقع با استفاده از یک لحظه حساس روسیه باید با نیروهای خود که قبلا متمرکز شده باشند به آلمان هجوم آورده و در یک زمان واحد دو ناوگان بزرگ حامل نیروهای بی‏شمار آسیایی یکی از دریای آزوف و دیگری از بندر آرخانگل تحت حفاظت نیروی دریایی مستقر در دریای سیاه و دریای بالتیک حرکت نموده و با پیشروی بطرف مدیترانه و اقیانوس اطلس از یک طرف فرانسه را مورد هجوم سیل‏آسا قرار دهند و از طرف دیگر به آلمان حمله کنند. پس از شکست این دو کشور بقیه اروپا به آسانی و بدون جنگ تحت سلطه روسیه قرار خواهد گرفت. اروپا بدین ترتیب می‏تواند و باید مطیع شود.
    (منبع: اتحاد شوروی آنگونه که هست، ترجمه و تالیف: محمدرضا ابراهیمی)


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    برچسبی به نام سنت‏گرایی (یکشنبه 86/6/4 ساعت 3:2 عصر)

    از زمان رنسانس در اروپا که افکار جدیدی درباره همه چیز از علم و فناوری گرفته تا علوم انسانی پدید آمد، جامعه دستخوش یک جبهه‏بندی دوقطبی تمام‏عیار شد. مدافعین این افکار تازه «نوگرا» نامیده شدند و مخالفین «کهنه‏پرست» و بعضی وقت‏ها مودبانه‏تر «سنت‏گرا» نام گرفتند. فلسفه تاریخ بدست همان نوگرایان (متجددین، مدرن‏ها) تفسیری جبری پیدا کرد که عمدتا روایتگر کهنه شدن تدریجی سنت‏ و شکست محتوم و عقب‏نشینی آن در برابر امر تازه و مدرن بود. این تقسیم‏بندی بقدری در جوامع و فکر سیاسی نفوذ کرد که مخالفین هم سنت‏گرایی خود را پذیرفتند و آنرا تئوریزه نمودند.

    با این وجود شاید بررسی تاریخچه برخی ازین نوگرایی‏ها جالب باشد. این قول مشهوری است که تحول فرهنگی رنسانس در ابتدا در دربار دولت‏شهرهای کوچک ونیز ایتالیا آغاز شد، جایی که دانشمندان بسیاری شروع به ترجمه آثار یونان باستان به زبان‏های روز خود کردند (گو اینکه منبع آنها نسخه‏های عربی این کتاب‏ها بود). بازگشت تمام و کمال به فرهنگ یونان باستان همان تحول تند و تیز فرهنگی است که نام رمز رنسانس (تجدید حیات فرهنگی) را به خود گرفته است. بازگشت به برهنگی در آثار هنری و حتی تعمیم آن به پیامبران الهی، نشر گسترده آثار فلسفی یونانی، اسلام‏زدایی از علوم و فنون عصر و رویگردانی از معماری قرون وسطایی اهداف درجه اول این انقلاب فرهنگی را تشکیل می‏داد. این پروژه بقدری خوب پیش رفت که پیشرفت‏های بعدی علمی در غرب بطور دربست مرهون رنسانس دانسته شد، در حالی که پیشرفت مداوم علمی پیش از آن قرن‏ها در سرزمین‏های اسلامی در جریان بود.

    روند این تحول فرهنگی به همین‏جا ختم نشد و بزودی تمامی عرصه‏های انسانی از هنر تا سیاست را دربرگرفت. دولت‏های مدرن به تاسی از عوامل الهام‏بخش یونان و روم باستان شکل گرفتند. نظام رای‏گیری پارلمانی از یونان اخذ شد و حتی از آنجا که نظام رومی کمی متفاوت بود ترجیح دادند دو مجلس ایجاد کنند که نام یکی همان «سنا»ی روم باشد و دیگری مجلس نمایندگان. ورزش در سطح بین‏المللی شبیه به مسابقات سالانه یونانی‏ها و بصورت مسابقات المپیک پایه‏گذاری شد و حتی در ساخت استادیوم‏های ورزشی الگو از کلوزیوم روم گرفته شد. در معماری رجعت به گذشته مثل سایر رشته‏ها بود، ساختمان‏هایی با ستون‏های زیاد در اطراف آن، کاخ سفید را در نظر بگیرید که چقدر شبیه بناهای یونانی است. انگاره ذهنی باستان‏گرایی چنان در اذهان مدرن‏ها رسوخ کرده که هنوز حتی آینده‏نگری‏شان بر مبنای سرنوشت روم باستان است. کاهش تدریجی قدرت آمریکا به دوران افول تدریجی امپراطوری روم باستان در اثر حملات اقوام «بربر» شمالی تشبیه می‏شود. کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» اثر کارل پوپر که بروزترین مرجع سیاسی آن‏هاست اساسا یک شرح طویل از تفاوت دو جامعه یونانی اسپارت (بعنوان سمبول جامعه بسته) و آتن (جامعه باز) و مقایسه جنبه‏های مختلف زندگی در این دو دولت‏شهر یونانی است.

    از گذشته‏گرایی این قوم مدرن هر چه بگوییم کم است. اما مساله این نیست. نمی‏خواهیم اصولا از گذشته‏گرایی و الگوگیری از گذشته انتقاد کنیم. ما به هر حال درد آنها را خوب می‏دانیم، آنها بدنبال راه گریزی از تسلط دین بر عالم انسانی بودند و بخوبی تشخیص دادند که تنها با یک پروژه بزرگ فرهنگی چندقرنی می‏توانند با دین مبارزه کنند. اما مشکل اینجاست که همین‏ها وقتی با دین‏گرایانی روبرو می‏شوند که آرزو دارند فرهنگ خود را، نهادهای سیاسی خود را و خلاصه عالم خاص خود را بر اساس دین و مدینه فاضله دینی بسازند ساز «سنت‏گرایی» و کهنه‏پرستی برایشان کوک می‏کنند. اگر قرار باشند کهنه‏پرستی را بد بدانیم شما که از ما کهنه‏پرست‏تر هستید، باز ما به الگوهای 1400 سال قبل رجوع می‏کنیم، شما که به 2500 سال قبل دل بسته‏اید!


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    فرزان حدادی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 44 بازدید
    دیروز: 212 بازدید
    کل بازدیدها: 235904 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده