سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

بین‏المللی - پیاده رو خاطرات

ترسیم مرزها (پنج شنبه 87/8/16 ساعت 5:3 عصر)

حمله هلی کوپترهای آمریکایی به سوریهاقدام هفته گذشته آمریکا در حمله کور به یک ساختمان نیمه‏کاره در سوریه شگفتی همه را برانگیخت. معلوم نیست چرا دولت آمریکا اصرار دارد ماهیت جلاد صفت خودش را دائم جار بزند، مگر کسی مانده است که این خبر بگوشش نرسیده باشد؟ این اقدام آمریکا بضرر تلاش این کشور برای انعقاد توافقنامه امنیتی با عراق بود. چرا که نشان داد آمریکاییها حتی در صورت قول صوری برای استفاده نکردن از خاک عراق برای حمله به کشورهای همسایه هم به آن در عمل پایبند نخواهند بود. این اقدام با تحریک سوریه تاثیر منفی بر مذاکرات به اصطلاح صلح میان سوریه و اسراییل گذاشت. در حقیقت اکنون تراز سوریه بدلیل اینکه تا حدی با نفر اصلی طرف شده است در مذاکرات بالاتر رفته است و نشان به آن نشان که قرار است آمریکا نیز در مذاکرات بعنوان بزرگتر اسراییل وارد شود. این اقدام از دیدگاه افکار عمومی بین‏المللی کاملا محکوم شد و نشانه‏ای خطرناک از ماهیت جنگ‏طلب آمریکا محسوب شد. حتی نزدیکترین هم‏پیمانان اروپایی نیز آنرا محکوم کردند. با این اوصاف چرا دولت دیوانه بوش که می‏رود به زباله‏دان تاریخ بپیوندد دست به چنین اقدامی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زد؟ با اینکه می‏دانست این اقدام احتمال پیروزی مک‏کین را که دنباله‏روی بوش محسوب می‏شود بشدت کاهش می‏داد. به گمان من این حمله را باید پاسخ متقارن ابرقدرت تنهای سابق به ابرقدرت در حال ظهور روسیه دانست. دخالت نظامی روسیه در گرجستان تلاش‏های آمریکا برای نفوذ به سرحدات روسیه را با شکست روبرو کرده بود. اقدام روسیه بسیار موفق بود و حمایت افکار عمومی جهانی را نیز بدست آورد. آمریکا با نمایش نوعی عملیات نظامی محدود در سوریه خواست پرستیژ ابرقدرتی خود را در سطح جهانی حفظ کرده باشد. این هشداری به روسیه بود که به تجهیز سوریه بعنوان دشمن اسراییل پایان دهد وگرنه بلایی که بر سر گرجستان آمد ممکن است بسر سوریه نیز بیاید. آمریکا تلاش می‏کند با عقب کشیدن از قفقاز مرزهای استراتژیک دو ابرقدرت را در خاورمیانه ترسیم کند. تلاش می‏کند با روسیه بر سر نوعی تقسیم جهان به حوزه‏های نفوذ به توافق برسد. اما زهی خیال باطل. آن هم در حساس‏ترین نقطه جهان و بر سر یکی از سرسخت‏ترین مخالفان غرب. حتی اگر روسیه نیز به سوریه کمک نکند جبهه مقاومت منطقه‏ای آنقدر قوی است که آمریکا نمی‏تواند روی این منطقه بعنوان بخشی از حوزه نفوذ خود حساب کند. به همین دلیل هم بود که اقدام آمریکا با عکس‏العمل جهانی روبرو شد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی، بین‏المللی

    سرمایه‏داری در بحران (پنج شنبه 87/8/2 ساعت 10:20 صبح)

    بحران‏های جهانی پشت سر هم بسان موج‏های سهمگین یک دریای طوفانی بر ساکنان کشتی فضایی زمین می‏تازند اما در کشاکش بقا زیر ضربه امواج کمتر فرصت داشته‏ایم درباره کلیت طوفانی بودن دریا بیندیشیم. دهه 80 میلادی دهه بحران نیمی از جهان، دنیای دوم کمونیست بود که با چیزی کمتر از فروپاشی اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-فلسفی پایان نگرفت. پس از آن هیجان و شادی ناشی از فروریختن دیوار برلین و اتحاد آلمان سرخوشی کوتاهی به ارمغان آورد. آمریکا با تحویل گرفتن حجم عظیمی از سرمایه اجتماعی میراث کمونیسم در شکل بازارهای جدید، یکه‏تازی نظامی جهانی، سیل متخصصان مهاجر و ابراز وفاداری بین‏المللی دست‏کم یک دهه در رویای خوش «پایان تاریخ» فرو رفت اما بیداری پس از آن دردهای جانکاه را آشکار کرد. ابرقدرتی ظهور کرد که با سازمان دادن حملات تروریستی در سراسر جهان (از جمله در خاک خودش) دست به وحشی‏گری در ابعاد جهانی می‏زد. توده مردمی بوجود آمدند که تمام پوشش‏های حفاظتی خود را از دست دادند، فقیر شدند، گرسنه و بدور از پوشش‏های بیمه‏ای قرار گرفتند، نظام‏های تامین اجتماعی در سراسر جهان رو به فروپاشی رفت، دولت‏های رفاه سقوط کردند و سرمایه‏داری یکه‏تاز میدان شد. آمریکا خوی وحشی‏گری خود را به هیچ وجه یک بحران فرض نکرد، مردم می‏گفتند این یک بحران اخلاقی‏ست که ما بخاطر نفت دروغ بگوییم و سرزمین‏ها را اشغال کنیم. اما در روزگاری که رقیبی وجود نداشت اخلاق چندان ارزش افزوده‏ای برای صاحبان قدرت تولید نمی‏کرد ...... تا اینکه بحران‏های واقعی فرارسید ....... اولین آن را می‏توانیم افزایش بی‏مهار قیمت نفت بدانیم. سرمایه‏داران دردمندانه دیدند که تنها علت رفاه گذشته‏شان محروم بودن توده‏ها از سطح زندگی مشابه بوده است. و حال که چینی‏ها هم تصمیم گرفته‏اند سوار ماشین شوند دیگر دنیا مثل گذشته نخواهد بود. غرب تلاش خود را برای فرار از بحران مضاعف کرد. علم و کشاورزی به خدمت گرفته شدند تا بجای غذا سوخت بکارند و بنزین برداشت کنند. طولی نکشید که بحران دومی شروع شد. بحران جهانی مواد غذایی. مردم در سراسر جهان و حتی در خود آمریکا دسته دسته به زیر خط فقر غذایی رانده شدند، آنها که برنج می‏خوردند به نان روی آوردند و آنها که نان می‏خوردند از وعده‏های غذایی‏شان کاستند و آنها که قبلا این کار را کرده بودند چه بسا جان باختند. نمی‏شود هم شما جهان سومی‏ها بخواهید سوار ماشین شوید هم خوب غذا بخورید. صدراعظم آلمان با ناراحتی سوال کرد «چه لزومی دارد یک میلیارد چینی یکدفعه تصمیم بگیرند هر روز شیر بخورند؟». بیست سال پیش لستر تارو اقتصاددان می‏پرسید تا کی می‏توان سالی یک درصد از قدرت خرید طبقه متوسط آمریکا کاست قبل ازینکه نظام ترک بردارد؟‏ بالاخره اینقدر ازین قدرت خرید کاسته شد و به ثروتمندان داده شد که ناگهان طبقه متوسط از بازپرداخت وام‏های مسکن خود را عاجز دید. تقاضا برای خانه افت کرد، قیمت‏ها کاهش یافت و بانک‏ها به ورشکستگی کشیده شدند. تمام بحران‏های قبلی فراموش شدند و این بار تیتر یک مطبوعات جهان بحران مسکن در آمریکا بود. طولی نکشید که بحران مسکن به انگلیس و اروپا هم رسید. اما هنوز سرمایه‏داران بر سر جزمیات خود بودند. تا اینکه بحران وام‏ها بانک‏های اصلی را هم درگیر کرد یکی‏یکی آنها را به زیر کشید. دولت که دید بازار مالی در حال سقوط است تعارفات را کنار گذاشت و عملا ختم «نظام سرمایه‏داری بازار آزاد» را اعلام کرد. دولت بخش بزرگی از تولید ناخالص ملی را به مهار بحران اختصاص داد و با این حال همه اذعان دارند که بحران مالی حتی اگر هم مهار شود مقدمه بحران اقتصادی واقعی در صورت کاهش تولید، مصرف و افزایش بیکاری خواهد بود.

    شاید اگر نیچه زنده بود یکه می‏خورد. شکست بازار آزاد چیز کمی نیست. در طول تاریخ مابعد رنسانس، تمام تلاش بشر غربی معطوف به اثبات کارآمدی آزادی بوده است. تمامی علوم انسانی غربی در خدمت همین تلاش بوده‏اند و آرمان اجتماعی آنها نیز چیزی جز این نبوده است. بنابراین اگر کسی می‏خواهد شروع دوران پست‏مدرن را اعلام کند حالا زمان مناسبی است. تمام یکی دو قرنی که انگلیس حاکم بلامنازع بود نظام اقتصادی بازار آزاد بود که بر جهان حکومت می‏کرد و پس ازو نیز این میراث به آمریکا رسید. رقابت دو ابرقدرت در جنگ سرد نیمه دوم قرن بیستم برای اثبات برتری نظام اقتصادی مبتنی بر آزادی کامل در مقابل نظام اقتصادی دارای برنامه و رهبر بود. دمکراسی غربی نیز مظهر عدم اصالت رهبری بر عملکرد آزادانه افراد است. جنگ سرد غیر از چشم‏انداز اقتصادی معانی مهمتری هم داشت. غرب مظهر دنیای بدون مرکز بود و شرق مظهر دنیای بامرکز. اگر چه کمونیسم وجود خداوند را نفی می‏کرد، اما نوع سازماندهی اجتماعی آن ناخودآگاه بازتاب یک جهان‏بینی بود که در آن سیستمی کارآمدتر است که دارای برنامه، دارای رهبر باشد. غرب با شکست دادن شوروی خواست ثابت کند جهانی کارآمدتر است که در آن هیچ غایتی نیست که هر موجود بدنبال آن باشد. غیر ازین که هر موجودی بدنبال نفع شخصی خودش باشد. بنابراین شکست سرمایه‏داری آزاد را باید یک شکست فلسفی دانست. و حالا که اینطور است این را هم بگوییم که علم غربی نیز در ذیل پروژه کلی غرب مابعد رنسانس تعریف شده است، به این معنی که هدف آن ارائه یک تصویر خودکار از عالم هستی است. اگر چه دستاوردهای علمی را ارج می‏نهیم اما فلسفه و داستان علم تاکنون همواره تلاش برای نقض برهان نظم بوده است تا اثبات آن. اکنون با شکست نظام بدون مرکز در اقتصاد، بجاست سوال کنیم آیا بنظر شما جهان اگر دارای مرکزی تدبیر کننده باشد کارآمدتر نخواهد بود؟


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی، بین‏المللی

    هولوکاست کلید صندوقچه اسرار (سه شنبه 86/7/17 ساعت 11:58 صبح)

    هیتلر پس از پیروزی در انتخابات سال 1930باید یک چیزی باشد که غرب این‏قدر به یک حادثه تاریخی علاقمند است. هولوکاست تا حد یکی از مقدسات غرب بالا رفته تا حدی که اگر چه در آنجا حتی اهانت به مسیح (ع) آزاد است اما کار پژوهشی و حتی یک سوال درباره هولوکاست مجاز نیست و پیگرد سفت و سخت قانونی بهمراه دارد. احمدی‏نژاد هر جا که می‏رود اولین خواهش‏شان این است که لطفا هولوکاست را زیر سوال نبر!

    اولین کسی که ماجرای هولوکاست را شروع کرد چرچیل بود که در اوج جنگ جهانی در یک سخنرانی مدعی شد اخبار موثقی دریافت کرده است مبنی بر اینکه هیتلر در حال نسل‏کشی یهودیان است. پس از جنگ در دادگاه نورنبرگ سران نازی «اعتراف» کردند که چنین کاری کرده‏اند. همچنین برای افزایش اعتبار ادعای چرچیل گفته شد که این تنها باری بود که وی اطلاعات حاصل از شکستن رمز سیستم مخابراتی آلمان‏ها، «انیگما» را علنی می‏ساخت. اگر چه ما در ایران تابو شدن هولوکاست را نشانی از نفوذ بی‏حد و حصر لابی یهودی در غرب می‏دانیم اما ممکن است مساله فراتر ازین هم باشد.

    «هولوکاست»، «هیتلر»، «فاشیست»، «ضد یهود»، «دیکتاتور» و .... اینها عناصر اصلی تبلیغات پس از جنگ جهانی را تشکیل می‏دهند. هیتلرسازی از روسای جمهور مخالف نظم نوین جهانی (نظم پس از جنگ دوم بین‏الملل)، فاشیست خواندن حکومت‏های دینی، قرار دادن اسلام در وضعیتی که بدلیل مقالبه با اسراییل متهم به یهودستیزی بشود و دیکتاتور نامیدن رهبران مردم‏گرا در سراسر جهان فرآیند‏های اصلی تبلیغاتی غرب برای حفظ نظم ناعادلانه جهانی و حق وتوی پیروزمندان جنگ دوم است. در این میان نقش هولوکاست عاطفی‏تر از بقیه است، اگر هولوکاستی وجود نداشت، اگر تا این حد چهره آلمان به لجن کشیده نشده بود مشروعیت سلطه متفقین براحتی پس از مدت کوتاهی زیر سوال می‏رفت. اگرچه آلمان با تجاوزات نژادپرستانه خود میلیون‏ها انسان را به کام مرگ فرستاد اما خوب است بدانیم از پایان جنگ دوم به این سو نیز در اثر جنگ‏های منطقه‏ای به اندازه جنگ دوم تلفات انسانی وجود داشته است و کیست که از نقش اصلی متفقین در براه انداختن این جنگ‏ها آگاه نباشد؟ اما هولوکاست فرصتی برای مقایسه باقی نمی‏گذارد. متفقین هر چقدر هم ستمگر باشند از کسی که هولوکاست براه انداخت پاک‏ترند. هولوکاست در این معنا چیزی جز چک سفید امضا برای جنایت نامحدود در دست متفقین نیست.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    چرا تحریم می‏شویم؟ (چهارشنبه 86/7/11 ساعت 4:34 عصر)

    توافق ایران و آژانس برای حل و فصل مناقشه اتمی جلوه‏های تازه‏ای از رفتار بازیگران بین‏المللی در رابطه با ایران را آشکار کرد. زمانی فکر می‏کردیم مشکل غرب با ما این است که ما به فعالیت‏های خطرناکی روی آورده‏ایم و این بیچاره‏ها را در معرض تهدید نابودی قرار داده‏ایم، پس باید اعتمادسازی می‏کریدم،‏ فعالیت‏های خطرناک‏مان را تعطیل می‏کردیم و اصلا شک می‏کردیم که انگیزه ما از دنبال کردن برنامه هسته‏ای چیست و چرا «19 سال به دنیا دروغ گفته‏ایم»؟ همه این کارها را انجام دادیم ولی با کمال تعجب رفتار غرب تغییری نکرد، تهدیدها هر روز پررنگ‏تر، تحریم‏ها نزدیک‏تر و جوسازی تبلیغاتی قوی‏تر می‏شد. دولتی که نتوانست رفتار غرب در پرونده هسته‏ای را پیش‏بینی و کنترل کند لاجرم سقوط کرد .......

    فرد دیگری بر سر کار آمد، اجماعی ملی شکل گرفت که متاثر از ضعف و ذلت دیپلماسی هسته‏ای در دوره قبل به این نتیجه رسیده بود که دلیل زیاده‏خواهی غرب دقیقا ابراز ضعف ما است و اشکال این است که ما گفتمان غرب را در این پرونده پذیرفته‏ایم و در نتیجه پیش از شروع مذاکره دست بالای غرب را پذیرفته‏ایم. نتیجه این که اگر ما محکم بایستیم غرب کوتاه خواهد آمد. تاسیسات هسته‏ای راه‏اندازی شد و قدم‏به‏قدم در این علم پیشرفت کردیم. اما اگرچه غرب نشانه‏هایی از تزلزل در برابر ایران از خود نشان داد، بزودی غرب نیز رویکردی مرحله‏ای در برابر ایران در پیش گرفت، هر گام هسته‏ای ایران با یک گام تحریمی-انزوایی از طرف غرب روبرو شد. در مرحله‏ای تصور می‏شد تحریم‏های غرب مقدمه‏ای برای رویارویی نظامی است،‏ همانطور که در مورد عراق روی داد و این که قطعنامه‏های شورای امنیت تنها جنبه زمینه‏سازی برای تند کردن جو بین‏المللی در اطراف ایران و شروع فاز نظامی را دارد. بنابراین راهبرد ایران این بود که بی‏توجه به قطعنامه‏ها برنامه بازدارنده هسته‏ای را به پیش ببرد. هیچ‏گاه نخواهیم دانست تا چه حد چنین دیدگاهی درست بود، آیا حقیقتا آمریکا بدنبال حمله به ایران بود؟ به هر حال از آنجا که ایران به توان بازدارندگی دست یافت فرصتی فراهم نشد تا تصمیم حقیقی آمریکا در این زمینه آشکار شود. در چند ماه اخیر پس از اقدام ایران به توافق با آژانس با کمال تعجب آمریکا به رویه مرحله‏ای خود برای تنگ‏تر کردن حلقه محاصره ایران ادامه داد ولو اینکه در تلاش خود ناموفق بود. چنین رفتاری نشان داد هدف آمریکا از فشارهای اقتصادی وادار کردن ایران به شفاف‏سازی اتمی هم نیست.

    آمریکا در راس هرم قدرت جهانی نشسته است. نظامی بشدت نابرابر که در آن بالایی‏ها از اپیدمی چاقی می‏میرند و پایینی‏ها از لاغری مفرط. مهمترین دغدغه قدرتمندان جلوگیری از اتحاد ضعفا برای دگرگونی اوضاع عالم است. انقلاب‏ها اگرچه مقیاسی ملی دارند اما از دیدگاه قدرت‏های بین‏المللی (که بیشتر آنها کشورهای بلوک غرب هستند) این انقلاب‏ها می‏توانند بسرعت بعدی جهانی پیدا کنند. زمانی که ساندنیست‏ها انقلابیون نیکاراگوئه بطور مسالمت‏آمیزی قدرت را در این کشور در دست گرفتند و برنامه‏های عدالت اجتماعی را در پیش گرفتند، زمانی که این برنامه‏ها موفقیت‏های شگرفی بدست آورد، قیمت خانه نصف شد، علی‏رغم رکود اقتصادی سراسری در آمریکای لاتین اقتصاد این کشور رشد مناسبی را تجربه کرد، در این زمان آمریکا چاره‏ای ندید جز اینکه ضدانقلابیون کنترا را برای ایجاد جنگ‏های ایذایی در مرزها تجهیز کند، پس از آغاز جنگ 30 درصد تولید ناخالص ملی کشور صرف جنگ می‏شد، وضع اقتصاد وخیم شد و بتدریج ساندنیست‏ها محبوبیت خود را از دست دادند، نهایتا در یک انتخابات آزاد کنتراها قدرت را در دست گرفتند.

    آمریکا برنامه تغییر نظام در ایران را در یک چارچوب جهانی برای براندازی انقلاب‏های امیدبخش دنبال می‏کند. اگر نتواند در مرحله اول با دخالت‏های پنهانی سیا براندازی را انجام دهد در مرحله دوم آتش جنگ را بقیمت خون صدها هزار نفر و بقیمت سرکوب امید تاریخی ملت‏ها می‏افروزد. انقلاب اسلامی اگرچه این بزنگاه‏ها را پشت سر گذاشت، اکنون که آمریکا از استحاله نظام از طریق نیروهای داخلی نیز ناامید شده است، اکنون که مرحله تازه‏ای از جهانی شدن انقلاب اسلامی در فلسطین، لبنان و سایر جاها آغاز شده است، دور تازه‏ای از تلاش‏های تغییر نظام را آغاز کرده است. هدف از تحریم‏ها این است که با بهانه قرار دادن پرونده هسته‏ای، بتدریج از نظر اقتصادی ایران را در تنگنا قرار دهند تا رونق اقتصادی از بین برود، برنامه‏های اصلاحی شکست بخورد و در بلندمدت انقلاب اسلامی پژمرده شود و قدرت الهام‏بخشی خود را از دست بدهد. ازین رو آمریکا بنحو مضحکی می‏کوشد با ربط دادن هر نوع فعالیت اقتصادی (مثل واردات آلومینیوم!) با برنامه هسته‏ای جامعه جهانی را در گسترش دامنه تحریم‏ها همراه کند. اما با این وجود باید گفت که آمریکا در بازی بلندمدتی که با ایران آغاز کرده است در موقعیت مناسبی قرار ندارد، نه آن موقعیت جهانی سابق را دارد نه ایران آن ایران سابق است، جهان هم تغییر کرده و بعید است شرایط جدید جهانی اجازه پیروزی را به آمریکا بدهد. چه بسا آمریکا با تزلزل در پادشاهی جهان زمینه وقوع انقلاب جهانی را از بهم پیوستن جویبارهای کوچک تحول‏خواهی فراهم کند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

    دمکراسی ایرانی در دانشگاه کلمبیا (چهارشنبه 86/7/4 ساعت 10:50 صبح)

    پس از گذشت یک نسل از آغاز حرکت تمدن‏سازانه ملت ایران که با یکی از معدود انقلاب‏های حقیقی جهان بر علیه نظم موجود جهانی آغاز شد، اکنون این ملت کم‏کم دورنمای پیروزی را به چشم خود می‏بیند. مردمی که با اقتدا به سلف صالح در راه اصلاح امور جهان از جان خود گذشتند و آخرت و هدف نهایی هستی را بر زندگی کوتاه دنیوی ترجیح دادند با سینه‏های باز جلو گلوله رفتند و بار شکست ابرقدرت‏ها را همان روزها در میدان ژاله و جاهای دیگر به تنهایی بر دوش کشیدند. انقلاب اسلامی ایران جهان را تکان داد، در بسیاری از کشورها دوران جدیدی از مبارزه برای عدالت و خدا آغاز شد، خاورمیانه تکان سختی خورد، چند سالی هنوز نگذشته بود که اسراییل در لبنان شکست خورد،‏ مسجدالحرام به تصرف شورشیان درآمد، آمریکا مجبور شد به شوروی برای تهاجم به افغانستان چراغ سبز بدهد، شوروی هم در افغانستان شکست خورد، پاکستان با مطالبات اسلام‏خواهانه به لرزه درآمد،‏ عراق تنها با حاکم کردن وضعیت جنگی بر کشورش از تغییر مصون ماند،‏ دنیا تکان خورد.

    جنگی که آغاز شد تنها راه نظام ظالمانه بین‏المللی برای آرام کردن تحولات بود چرا که اگر ایران موفق می‏شد به همان آرامی که انقلاب کرده بود انقلابش را حفظ کند دیگر کسی در تبعیت ازین الگو تردیدی به خود راه نمی‏داد، پس باید این ملت را درگیر می‏کردند ولو منجر به شکست نهایی خودشان بشود. اما مقاومت ایران تبدیل به جلوه‏ای تازه از تمدن تازه اسلامی شد. معلوم شد اسلام نه تنها می‏تواند مبارزه سیاسی کند،‏ انقلاب کند، بلکه می‏تواند در طولانی‏ترین جنگ کلاسیک پس از جنگ دوم جهانی در مقابل تمام ابرقدرت‏ها بایستد. پس از آن نیز حجم مخالفت‏های قدرت‏ها با انقلاب اسلامی نشان داد تا چه حد مبانی آنها بر اثر این تحول تاریخی زیر سوال رفته است. اما این فشارها هیچ‏گاه نتوانست پیام ایران را خاموش کند، حتی باعث پرفروغتر شدن آن هم شد. چرا که هیچ ملتی تا در سختی و فشار قرار نگیرد پیشرفت حتی مادی هم نمی‏کند، ما اگر یک نسل را تحت تحریم‏های ابرقدرت‏ها سپری نکرده بودیم هرگز نمی‏توانستیم اعتماد بنفس فعلی را در عرصه‏های مختلف بدست آوریم، هرگز نمی‏توانستیم ادعای استقلال و راه جایگزین برای دنیا را داشته باشیم. بنابراین همانطور که امام فرمود ما در جنگ انقلاب‏مان را به دنیا صادر کردیم، نشان دادیم اسلام می‏تواند مقابل سهمگین‏ترین فشارهای نظامی بایستد. اکنون نیز مقابله سراسری جبهه کفر،‏ جبهه طاغوت، به صلابت پیام ایران افزوده است.

    اگر چه «کارشناسان سیاسی» همواره به ما توصیه کرده‏اند که برای کسب قدرت بین‏المللی باید زیر سایه ابرقدرت‏ها بروید و ریزه‏خوار سفره ظلم بین‏المللی آنها باشید، اکنون ایران با قیام بر ضد طاغوت جهانی قدرت جهانی کسب کرده است. نفوذ فرهنگی ایران مرزها را درنوردیده، از خاورمیانه گذشته و ملت‏های عالم را دربرگرفته است. مساله فقط احمدی‏نژاد نیست، رییس جمهور مظهر شهادت‏طلبی شهدای جنگ است. آنچه پیش می‏رود روح اسلام انقلابی است. ابرقدرت‏ها نیز بخوبی باخبرند که پایه اصلی قدرت جهانی نفوذ فرهنگی است و ازینرو تمام تلاش‏شان لجن‏مال کردن ایران است،‏ کاری که خود ضعف حریف را به بیننده ظاهر می‏کند. اکنون الگوهای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی ایران مورد رشک بسیاری در سراسر جهان است. گسترش صادرات غیرنفتی ایران نشان می‏دهد زمینه برای پذیرش ایران بعنوان یک قدرت تکنولوژیک رو به فراهم شدن است. ایده‏های سیاسی ایران همچون سفرهای استانی در کشوری مثل فرانسه توسط سارکو آمریکایی به مرحله اجرا درمی‏آید و حتی سخنگویش در توضیح این سیاست دقیقا همان حرف‏های احمدی‏نژاد را با عوض کردن واژه «تهران» با «پاریس» طوطی‏وار تکرار می‏کند،‏ گویی غربی‏ها هم بالاخره تقلید کردن را آموختند. در آخرین حادثه ازین نوع،‏ مواجهه بی‏هراس و رودرو با افکار عمومی که عادت سیاستمداران در ایران است در دانشگاه کلمبیا چنان افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد که تشویق‏های مکرر دانشجویان را باید بیشتر تحت تاثیر فضای کلی گفتگو و فلسفه سیاسی موجود در آن دانست تا گفتارها. مردم آمریکا از دمکراسی غیر‏پاسخگو و گردنکش و «لیبرالیسم عضلانی» خسته شده‏اند و نیم نگاهی به الگوی ایران در ذهن‏شان سوسو می‏زند.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • بین‏المللی

       1   2   3   4   5      >
    بین‏المللی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 50 بازدید
    دیروز: 212 بازدید
    کل بازدیدها: 235910 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [121]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [117]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده