سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

سیاست داخلی - پیاده رو خاطرات

شکاف اصلی (دوشنبه 86/11/15 ساعت 3:54 عصر)

بخشی از صحبت‏های دیروز دکتر علی لاریجانی در دانشگاه الزهراء برای من یک تم آشنا بود، ایشان گلایه کرده بود که «گروهی در کشور اعتقاد دارند حزب از دستاوردهای مدرنیته غرب است و ما در ایران نیازی به حزب نداریم»، سپس به بحث لزوم پیشرفت با زمانه و لزوم سازماندهی مدنی در کشور پرداخته بود. فارغ ازینکه این صحبت‏ها بیشتر به تصمیم ایشان برای تاسیس یک حزب سیاسی پس از انتخابات مربوط است تا اینکه یک دغدغه آکادمیک باشد فکر می‏کنم این موضوع نشاندهنده یک پرسش اساسی در سپهر سیاست ایران است. لااقل از صد سال و بلکه دویست سال پیش سوال اساسی در زندگی ایرانی چگونگی برخورد با پیشرفت سریع غرب و بطور کلی ایدئولوژی مدرنیته غربی بوده است. از آنجا که تمام ابعاد زندگی انسان ایرانی (بطور کلی شرقی) متاثر از برتری کوبنده غرب در تمام ابعاد اقتصادی، نظامی، فنی، فرهنگی و غیره بوده است لاجرم سیاست ایران که باید سرجمع تلاش‏های تک‏تک مردم برای فائق آمدن بر مشکلات و حرکت بسوی افق‏های برتر باشد نیز بیش از هر چیز پاسخی به نسبت سنت و مدرنیته بوده است. این شکاف اصلی در دوره قاجار بشکل تحول‏خواهی مردم+روشنفکران+روحانیت در مقابل تصلب ساختار حاکمیت قاجار جلوه کرد که به تنش‏ها و انقلاب‏های متعدد در نهضت مشروطه انجامید، با این وجود جناح پیروز در این نهضت بزودی دوباره حول محور اصلی دچار شکاف شد، گروهی مدرن‏تر از خود غربی‏ها شدند و گروهی در ادامه راه تردید کردند و خود را عقب کشیدند. پس از آن، دوره پهلوی دوره حاکمیت بی‏قید و شرط نوگرایان و متجددین بود در حالی که اپوزیسیون نظام بدست گروه‏های مخالف تجدد از جمله مذهبی‏ها قرار داشت، مثال بارز این طیف آل احمد است، اولین کسی که در ایران به «معمای ماشین» پرداخت و در کتاب غربزدگی یکی از نخستین آثار کلاسیک ضد مدرن ایران را پدید آورد. شکاف اصلی میان تجددطلبی و سنت‏گرایی هنوز هم در ایران کاملا فعال است و نیروهای سیاسی را (بنظر من) بهتر می‏توان بر این اساس دسته‏بندی کرد تا بر اساس اصولگرایی و غیره. البته برای انتخاب میان سنت و مدرنیته نباید عجله کرد چرا که اگر این سوال پاسخ روشن و قاطعی داشت بسیار پیش از این جدال بر سر آن به پایان رسیده بود و امروز مساله سیاست ما چیز دیگری بود، با این حال شاید بهتر باشد بگوییم پایی در سنت داشتن و دستی در تجدد (با وجود تضاد دائمی که می‏آفریند) برای حال فعلی ما بهتر است، چرا که پذیرش دربست تجدد که هدیه غرب متخاصم است معنایی جز تسلیم فرهنگی ندارد، گو اینکه چشم بستن بر دستاوردهای تجدد نیز محال است. باز گذاشتن هر دو راه چه بسا امکان انتخاب راه‏حل‏های واقعی در زندگی را برای ما افزایش می‏دهد و منبعی بکر از نوآوری‏های بومی در اختیار ما قرار می‏دهد که در جهان یگانه برای ماست.
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    قدرت انسانی در غزه (دوشنبه 86/11/8 ساعت 9:34 صبح)

    حمله هوایی به غزهاز قدیم گفته‏اند قدرت زور قدرتی برای بکار نگرفتن است چرا که بیشتر از آنکه اعمال خشونت صدمه‏زننده باشد تهدید به اعمال آن است که می‏تواند ترسناک باشد و منجر به تغییر رفتار دشمن شود. به مجرد اینکه این خشونت اعمال شد طبع انسانی که یک مکانیسم انطباقی است بسمت تطبیق خود با خشونت و تحمل و پذیرش آن میل می‏کند و کم‏کم ترس‏ها زایل می‏شود و حالتی در انسان پدید می‏آید که نام آنرا «شجاعت» می‏گذاریم. کسی که تا بحال زخمی نخورده می‏ترسد اما کسی که بارها زخم خورده بی‏باک است و تحمل می‏کند. بنابراین اعمال قدرت پایان نافرجام برای قدرتمند است و این همان چیزی است که در غزه جریان دارد. تا زمانی که تهدید به محاصره بود عزم‏ها و اراده‏ها به محک آزمون گذاشته می‏شد و مردم شاید مجبور بودند با بیم‏ها و امیدهای خود بسر برند اما اکنون که مشت آهنین فرود آمد افسانه قدرت اسراییل به پایان رسیده است. نیرویی که در اثر محاصره نوار غزه در حال آزاد شدن است توان درونی میلیونها انسان از خود گذشته است که دیگر تهدیدات دشمن بر آنان کارگر نیست و چیزی ندارند که از دست بدهند آنها با سلاح ایمان و شهادت تجهیز شده‏اند و قدرتی دریاگونه‏ای یافته‏اند که هر دم قادر است تمامی محاسبات را درهم ‏بریزد و واقعیتی نو خلق کند. ازینرو تحولات اخیر غزه را می‏توان به حق انقلابی بزرگ تلقی کرد و نشانه این انقلاب هم چیزی جز نیروی جمعی و خلاق فلسطینی‏ها نیست. شکستن دیوار حایل با مصر تنها تجلی اول این انقلاب است کاری که به جهان نشان داد می‏توان و باید آینده را متعلق به ملت رانده شده فلسطین دانست ملتی که اکنون پشت دیوارهای ضعیف تجمع کرده و با فشار زیاد آماده گذشتن از مرزهای ساختگی‏ای است که بر او تحمیل کرده‏اند. ضعیف آن کسی است که سال‏ها مجبور است پشت دیوار مخفی شود و قوی آن کسی است که آماده است تا در زمانی به کوتاهی انفجار یک بمب دست‏ساز کنار دیوار، از دیوار بگذرد و پا به سرزمین خود گذارد. برنده بزرگ حوادث یکی دو سال اخیر دولت حماس است که با مقاومت در برابر فشارهای عظیم بین‏المللی، نظامی و سیاسی آبدیده شده است و لیاقت و کارایی خود و همبستگی‏ و وفاداری مردم را به خود به اثبات رسانده است. حماس اکنون یک دولت زمان جنگ است با همه محبوبیت تاریخی‏ای که دولت‏های زمان جنگ برای نسل‏ها به آن دست می‏یابند. بی‏دلیل نیست که دیگر اکنون سخنی از کرانه باختری و دولت شکست خورده مستقر در آن نمی‏شنویم چرا که آنها با محاصره نوار غزه به زباله‏دان تاریخ پرتاب شدند، آینده از آن حماس است.
  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    متخصصان و دولت در ایران (دوشنبه 86/11/1 ساعت 3:57 عصر)

    اخیرا سخنرانی‏هایی با موضوعات فنی در دانشکده‏مان برگزار می‏شود که در آنها اساتید هر بخش درباره موضوعات تخصصی‏شان صحبت می‏کنند. دو تا از این سخنرانی‏ها برایم خیلی جالب بودند. یکی مربوط بود به استاد درس شبکه که شرکتی هم تاسیس کرده بود و کار مهمی در زمینه انتقال اطلاعات از طریق فیبر نوری انجام داده‏اند و دیگری هم استاد درس الکترونیک 3مان که شرکتی تاسیس کرده و اخیرا طراحی یک آی‏سی GPS را انجام داده‏اند. چیزی که هر دو مورد تاکید قرار می‏دادند این بود که در ایران سرمایه‏گذاری در زمینه کالاهای تولید انبود و مصرفی به صرفه نیست و شرکت‏های ایرانی با وجود استعدادهای زیادی که دارند بیشتر در زمینه پروژه‏های با مقیاس کم کار می‏کنند. علت اصلی هم نبود فناوری میکروالکترونیک ساخت آی‏سی در کشور است. از طرفی استاد خودم که زمانی دعوت شده بود مدیریت شرکت دولتی عماد متولی ایجاد فناوری میکروالکترونیک در کشور را در اختیار بگیرد و رد کرده بود توجیهش این بود که ایجاد این فناوری پرهزینه در ایران به صرفه نیست. به گمان من همه این اساتید درست می‏گویند. ایجاد فناوری استراتژیک میکروالکترونیک در ایران به صرفه نیست چون مشتری اندکی برای ساخت آی‏سی در ایران هست و مشتری کم است چون صنعت طراحی آی‏سی پا نگرفته است درست به این دلیل که فناوری‏اش نیست. یکی باید این حلقه را بشکند و تنها کسی که چنین توانی دارد دولت است. دولت می‏تواند با ایجاد تقاضای تضمین شده و تامین سرمایه به ایجاد فناوری کمک کند تا صاحبان دانش طراحی که در ایران فراوانند از دانش‏شان استفاده کنند تا به روزی برسیم که نگویند ما تنها 300 میلیون دلار واردات تلویزیون LCD داریم.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    سرنوشت گفتمان اصولگرایی (شنبه 86/10/15 ساعت 5:57 عصر)

    با سلام و صلوات گفتمان اصولگرایی بالاخره دو سال اول به قدرت رسیدن خودش را پشت سر گذاشت. اما چرا این موضوع مهم باید باشد؟ مساله اینجاست که هر گفتمانی اگر یک گفتمان موفق باشد و قابلیت همه‏گیری داشته باشد، چند مرحله را طی می‏کند. از ابتدای پیدایش بین 1 تا 3 سال خارج از گود و مترصد کسب قدرت، در صورت موفقیت شروع توفنده در دو سال اول قدرت و سپس یک دوره طولانی رکود. گفتمان‏های خارج از قدرت مظهر و نماینده رانده شدگان و بی‏قدرتان هستند، وقتی به قدرت وارد می‏شوند آرمان‏های بزرگ دارند و موجی از ایمان دسته‏جمعی را برمی‏انگیزند، همه چیز را مثل سیل از بنیان می‏کنند و همه راه‏ها را باز می‏کنند. سپس باید چیزی بجایش بسازند و سازندگی کار دشوار و طولانی است. آن وقت است که می‏فهمند قبلی‏ها آنقدر هم بیراه نبودند شاید کمی اشتباه می‏کردند. آدم وقتی در موضع قدرت می‏نشیند باید اوضاع را اداره کند، باید به هزاران سوال پاسخ بدهد، باید کار کند و تنها دیکته نانوشته است که غلط ندارد. بتدریج سختی‏ها در انسان قناعت به دستاوردهای کوچکتر را می‏پروراند و دیگر خبری از درشت‏گویی‏های قبلی نیست، این اتفاق معمولا دو سال طول می‏کشد.

    جنبش دوم خرداد سیل بنیان‏کنی بود که جامعه ایرانی را درنوردید. جوانان ایرانی که یکباره به سن رای دادن رسیده بودند طلبکاران درجه اول همه چیز و همه کس مخصوصا قدرتمندان بودند. ضربات پیاپی رای دهندگان به نظام سیاسی تا جایی پیش رفت که به تقابل علنی نظامی در آشوب 18 تیر 78 انجامید. جوانان می‏خواستند انتقام بگیرند برایشان مهم نبود چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. وقتی آشوبگران با مشت محکم طرفداران انقلاب مواجه شدند ضربه وارده بقدری شدید بود که توانست آنها را به هوش آورد. دولت اصلاحات دو سال اول را با غرش‏های شدید پیش برد ولی وقتی فهمید که غیر از عکس زنان روی صفحه اول روزنامه‏های رنگی و کنسرت و رقص و آواز چیزهای مهمتری هم در این دنیا هست کم‏کم سروصداها خوابید و یک دولت بروکرات در تلاش زنده ماندن به حرکت محافظه‏کارانه خود ادامه داد.

    جنبش سوم تیر زمانی رخ داد که جوانان دیروز پخته‏تر شده بودند ولی هنوز از مدیریت جامعه دور بودند. شروع توفانی بود، از همه چیز و همه کس انتقاد می‏شد، به سفارت خانه‏ها (بحق) حمله می‏شد، احمدی‏نژاد کاپشن‏اش را می‏کشتی از تن درنمی‏آورد انگار باید فریاد می‏زد ساده‏زیستی را. گذشت تا امروز، دغدغه اصلی این است که بودجه چه باشد، تورم یکی بالا یا پایین باشد، خوب اگر دقت کنی دیگر از آرمان‏ها خبری نیست. جبهه اصولگرایی از درون خالی می‏شود و اگر فشار آمریکا همینطور کاهش بیابد «معنای زندگی» ما آرام‏آرام باید تغییر کند. البته این معامله دوطرفه است، سوم تیر کم‏کم بار خود را بر زمین می‏گذارد اما وقتی که بخشی از نظام ارزشی جامعه را تغییر داده است. اکنون دوره‏ای دیگر از ثبات در پیش است تا به تحول آرامتری در چند سال آینده بینجامد.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    سیاست رسانه‏ای (سه شنبه 86/10/4 ساعت 4:10 عصر)

    رسانه اگرچه مفهومی بسیار قدیمی است که از اختراع زبان و خط آغاز شد اما در چند قرن اخیر تحولات پیاپی و زیادی را تجربه کرده است. در تمام این مراحل رسانه نه تنها اهمیت بنیادی خود را در سپهر سیاسی حفظ کرده است بلکه هرگونه تحول فنی در ابزار رسانه‏ای به گسترش نفوذ آن افزوده است. در روزگار گذشته اجتماعات مردمی از مهمترین رسانه‏ها بود که در غیاب کتابت سریع و ماشینی (چاپ) نقش اصلی را در بسیج سیاسی مردم ایفا می‏کرد. در چنین شرایطی مساجد و کلیساها از آنجا که نقاط طبیعی اجتماع منظم و مداوم مردم محسوب می‏شدند برتری بی‏چون و ‏چرایی در هدایت افکار عمومی از طریق وعظ، خطابه یا دعا دارا بودند و بدینسان مسجد مرکز تحولات اجتماعی در لایه‏های پایین جامعه محسوب می‏شد. با عبور جهان از مرز سال 1500 زمانی که اروپایی‏ها اختراعات چینی‏ها در زمینه شابلون‏زنی را بکار گرفتند و بهبود بخشیدند لاجرم عصر تازه‏ای آغاز شد. عصری که آنرا امروز عصر مدرن می‏نامیم. اولین محصول چاپخانه‏های اروپا انجیل بود و این تحول بدان معنا بود که خرید یک انجیل کامل برای بسیاری از افراد امکان‏پذر شد چرا که با افزایش عرضه قیمت آن کاهش می‏یافت. این واقعیت فنی ساده بنیاد تفکر پروتستان قرار گرفت و شعار مذهبی اکنون به این شکل تغییر کرد که هر کسی حق دارد خودش انجیل را بخواند و تفسیر کند. پس از چاپ انجیل کم‏کم تقاضا برای چاپ و تالیف آثار دیگر نیز پدید آمد. ازین‏رو انحصار روایتگری از دستان کلیسا و انجیل خارج شد و روایت‏های غیرمذهبی (سکولار) جایگزین روایات مذهبی کتاب مقدس شد. فرهنگ بطور روزافزونی از مذهب فاصله گرفت. در واقع چه بسا چندان نادرست نباشد اگر کل تحولات فرهنگی که با نام شروع دوره مدرن می‏شناسیم را به تحولات فنی در فناوری رسانه نسبت دهیم. حتی اگر گامی به عقب نیز بازگردیم می‏توانیم تفاوت‏های شدیدی میان ادیان الهی در دوران اولیه (که هنوز خط رایج نبود) و ادیان متاخر که مبتنی بر کتاب ارائه شدند تشخیص دهیم.

    اگر تحولات رسانه را منشا تحولات تاریخی بدانیم ناچار باید قرن بیستم را سرآغاز انقلاب دیگری در عرصه فرهنگ دانست. اگرچه در قرن‏های قبل بتدریج پست و روزنامه پا می‏گرفت اما در قرن بیستم سیلی از رسانه‏های جدید از رادیو تا تلویزیون و اینترنت پا به عرصه گذاشتند و این تنوع هر روز گسترده‏تر نیز می‏شود. اگر چه دیگر در جوامع امروز تضعیف رسانه مذهب مطرح نیست (چرا که رسانه مسجد عملا مدت‏ها قبل قدرت انحصاری خود را از دست داده است) اما هنوز بر سر هر موضوع سیاسی-اجتماعی از جمله مذهب مهمترین موضوع کنترل رسانه‏هاست. قدرت مسلط بین‏المللی یعنی غرب، هر جا که بخواهد منافع خود را به پیش ببرد به این ابزار متوسل می‏شود. حتی طبقات وابسته به غرب نیز هر گاه در کشوری دست به مبارزه سیاسی می‏زنند مهمترین ابزارشان رسانه است چرا که آنها بدلیل نزدیکی فکری-فرهنگی-فنی به غرب تسلط بیشتری به این ابزار سرنوشت‏ساز دارند. غرب‏ در روسیه توانست ظرف مدتی کوتاه بوریس یلتسین نامزد غربگرای افراطی را از ذیل نظرسنجی‏ها با حمایت یکپارچه رسانه‏ای به صدر برساند و مانع از پیروزی زیوگانف کمونیست در انتخابات «دمکراتیک» بشود. اما نامزدهای ضدغربی چگونه به قدرت می‏رسند؟ آنها مثل احمدی‏نژاد اغلب حتی افتخارشان این است که بدون حمایت رسانه‏ای پیروز شده‏اند. جناح ضد مدرن در سراسر دنیا بطور سیستماتیکی در عرصه رسانه ضعیف عمل می‏کند و این مثل این است که ادیان الهی در روزگار مشاعره‏های زیبای شاعران عرب بخواهد به نثر سخن بگوید و به این سادگی افتخار هم بکند. اصولگرایان در ایران تنها یک روزنامه جدی منتشر می‏کنند و اصراری هم بر رقابت با روزنامه‏های غرب‏گرا ندارند. البته در جاهایی که قدرت حاکمیت در دست اصولگرایان نیست (مثل لبنان) آنها به تجربه آموخته‏اند که حرکت رسانه‏ای از سایر وجوه مساله مهمتر اگر نباشد کم‏اهمیت‏تر نیست و بنابراین مثل حزب‏الله استفاده از آن را بخوبی آموخته‏اند. اما در کشورهایی مثل ایران که قدرت حاکمیت در دست اصولگرایان است کمتر احساس نیاز شده است که در این عرصه با رسانه های غرب رقابت بشود و این مهمترین پاشنه آشیل جریان اصولگرا در کشورهایی مثل ایران است.


  • نویسنده: فرزان حدادی

  • نظرات دیگران ( )
  • سیاست داخلی

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    سیاست داخلی - پیاده رو خاطرات
    فرزان حدادی
    فرزان حدادی، 29 ساله، ساکن تهران. دانشجوی مهندسی برق، گرایش مخابرات، دانشگاه شریف.

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 63 بازدید
    دیروز: 5 بازدید
    کل بازدیدها: 236006 بازدید

  • پیوندهای روزانه
  • » تمامش کن اوباما ! (فارس) [122]
    » نگاه میر حسین به اقتصاد (فارس) [118]
    » راز تونل‏های غزه (فیگارو) [204]
    » بمب گوگلی برای غزه [85]
    » تنها ایران می‏تواند به برتری غرب خاتمه دهد (رابرت بائر) [111]
    » جراحی قلب گرانتر از متوسط جهانی (الف) [318]
    » درباره اجتهاد، تقلید و مرجعیت (هاشمی) [112]
    » حملات بمبئی عملیات مخفی سرویس‌های اطلاعاتی (بارنز) [89]
    » مهاجرین و قدرت آینده اروپا (الف) [62]
    » تحلیلی بر شکل‏گیری حزب‏الله (فارس) [84]
    » مبانی قحط‏الرجال (واژگون) [90]
    » توسعه ویکی‌پدیای فارسی، وظیفه ملی (الف) [142]
    » نقدی بر فیلم کنعان (الف) [68]
    » تلفن همراه خطرناکتر از سیگار (الف) [93]
    » کالبدشکافی بحران موسسات مالی امریکا (الف) [179]
    [آرشیو(48)]

    " style="width:110" onfocus="this.select()" autocomplete=off contenteditable=true />

  • اخبار و تحلیل

  • کیهان
    خبرگزاری فارس
    خبرگزاری مهر
    رجا نیوز
    الف

  • لینک دوستان

  • خاطرات خصوصی من
    پاسداران
    خاکریز
    عقل سرخ
    مطالعات فرهنگی
    واژگون
    بیم موج
    خبرنگار مسلمان
    اشراق
    سیاست خارجی
    حریم یاس
    دولت اسلامی
    پیاده رو خاطرات در پرشین بلاگ
    کلمه

  • مطالب بایگانی شده